تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد9
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در اینجا به چند نکته مهم باید توجه کرد:

1 - همانطور که می دانیم (( لعل )) معمولا برای اظهار امیدواری به انجام چیزی ذکر می شود، ولی در اینجا به ((معنی )) نهی آمده است، درست مثل اینکه پدری می خواهد فرزند خود را از انجام چیزی نهی کند می گوید شاید تو با فلان کس رفاقت می کنی که در کارهای خود زیاد جدی نیستی، یعنی با او رفاقت مکن زیرا رفاقت با او تو را سست می کند.

بنابراین ((لعل )) در اینگونه موارد هر چند در همان معنی ((شاید))به کار رفته است، ولی مفهوم التزامی آن نهی از انجام کاری است .

در آیات مورد بحث نیز خداوند به پیامبرش تاکید می کند که ابلاغ آیات الهی را به خاطر وحشت از تکذیب مخالفان و یا تقاضای معجزات ((اقتراحی )) به تاخیر نیندازد.
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 40@@@
2 - در اینجا سؤالی پیش می آید که : چگونه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) ممکن است ابلاغ آیات الهی را تاخیر اندازد، و یا اصولا از ابلاغ آنها خودداری کند؟ با اینکه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) معصوم است و هیچگونه گناه و خطائی از او سر نمی زند.

پاسخ این است که هر گاه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور به ابلاغ فوری حکمی باشد مسلما بدون واهمه آن را ابلاغ خواهد کردولی گاه می شود که وقت ابلاغ وسیع است، و پیامبر روی ملاحظاتی آنهم نه ملاحظاتی که به شخص خودش باز گردد، بلکه ملاحظاتی که جنبه عمومی و دفاع از مکتب دارد، ابلاغ آن را به عقب می اندازد و این مسلما گناه نیست، همانگونه که نظیر آن را در سوره ((مائده )) آیه 67 خواندیم که خداوند به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) تاکید می کند که آیات الهی را ابلاغ نماید و از تهدیدهای مردم نهراسد، و خدا او را حفظ خواهد کرد (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ).

در واقع با اینکه تاخیر ابلاغ در اینجا ممنوع نبود، ولی سرعت در آن که توام با نشان دادن قاطعیت بوده اولی محسوب میشده است، خداوند به این طریق می خواهد پیامبرش را از نظر روانی تقویت کند و قاطعیت او را در مقابل مخالفان بیشتر سازد که از جار و جنجال و در خواستهای بی اساس و بهانه جوئیهای مسخره آنان وحشتی به خود راه ندهد.

3 - درباره معنی ((ام )) در آغاز آیه دوم (ام یقولون افتراه ...) مفسران دو احتمال داده اند یکی اینکه به معنی ((او)) (یا) بوده باشد و دیگر اینکه به معنی ((بل )) (بلکه ) است .

در صورت اول معنی آیه چنین می شود که : شاید تو آیات ما را از ترس بهانه جوئیهای مخالفان بر آنها تلاوت نکردی، یا اینکه آیات را خواندی ولی آنها
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 41@@@
- آن را افترا و دروغ بر خدا قلمداد کردند.

و در صورت دوم معنی چنین خواهد بود: ابلاغ آیات الهی را به خاطر بهانه - جوئیهای آنها به تاخیر نینداز، سپس اضافه می کند: اینها اساسا منکر وحی و نبوتند، و می گویند پیامبر به خدا دروغ بسته است .

در حقیقت خداوند با این بیان به پیامبرش خبر میدهد که درخواستهای آنها در زمینه معجزات اقتراحی نه به خاطر حقیقت طلبی است بلکه به خاطر آن است که آنها اصولا منکر نبوتند و اینها همه بهانه است .

به هر حال دقت در مفهوم آیات فوق، و مخصوصا دقت روی کلمات آن، از نظر ادبی نشان می دهد که معنی دوم به مفاد آیات نزدیکتر است (دقت کنید).

4 - شک نیست که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) باید در مقابل حق طلبان معجزاتی به عنوان سند حقانیت خود ارائه کند و هیچ پیامبری نمی تواند تنها روی ادعا تکیه نماید ولی بدون شک مخالفانی که در آیات فوق سخنی از آنان به میان آمده در جستجوی حقیقت نبودند، و معجزاتی را که مطالبه می کردند معجزات اقتراحی بود (منظور از معجزات اقتراحی این است که هر کس به میل و هوس خود پیشنهاد معجزهای بکند و به هیچ معجزه دیگری قناعت نکند) مسلما چنین افرادی بهانه جو هستند نه حقیقت خواه .

آیا حتما لازم است پیامبر دارای گنجهای عظیمی باشد آنچنان که مشرکان مکه پیشنهاد می کردند؟ و یا حتما باید فرشتهای همراه او به تبلیغ رسالت پردازد؟

از این گذشته آیا خود قرآن از هر معجزهای برتر و بالاتر نبود؟ اگر واقعا آنها در صدد بهانه جوئی نبودند چرا به همین گفتار قرآن گوش فرا نمی دادند که می گوید: ((اگر معتقدید این آیات را پیامبر از پیش خود گفته بروید و همانند آن را بیاورید و از تمام مردم جهان کمک بگیرید)).
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 42@@@
5 - آیات فوق بار دیگر اعجاز قرآن را تاءکید می کند و می گوید: این یک سخن عادی نیست، تراوش مغز بشر نمی باشد بلکه وحی آسمانی است که از علم و قدرت بی پایان خداوند سرچشمه گرفته، و به همین جهت تحدی می کند و تمام جهانیان را به مبارزه می طلبد و با توجه به اینکه معاصران پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و حتی اقوام که تا به امروز روی کار آمدند از انجام چنین چیزی عاجز ماندند و تن به آنهمه مشکلات دادند اما اقدامی در راه معارضه با آیات قرآن انجام ندادند روشن می شود که چنین کاری اصولا از بشر ساخته نبوده و نیست، آیا معجزه چیزی غیر از این است

این ندای قرآن هنوز در گوش ماست، و این معجزه جاویدان همچنان جهانیان را بسوی خود می خواند و تمام محافل علمی دنیا را تحدی می کند نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت یعنی شیرینی و جذابیت عبارات، و رسائی مفاهیم، بلکه از جهت محتوا، علومی که آن زمان از نظر انسانها پنهان بود، قوانین و مقرراتی که ضامن سعادت و نجات بشریت است، بیاناتی خالی از هر گونه تناقض و پراکنده گوئی، تواریخی خالی از هر گونه خرافات و گزافگوئی و مانند اینها (در تفسیر آیات 23 و 24 سوره بقره پیرامون اعجاز قرآن مشروحا بحث کردیم جلد اول تفسیر نمونه صفحه 83 به بعد).