تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد9
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

منطق بی اساس لجوجان .

اکنون ببینیم این قوم لجوج در برابر این ندای مصلح آسمانی چه عکس - العملی نشان داد.

آنها که بتها را آثار نیاکان و نشانه اصالت فرهنگ خویش می پنداشتند و از کم فروشی و تقلب در معامله سود کلانی می بردند، در برابر شعیب چنین گفتند: ای شعیب ! آیا این نمازت به تو دستور می دهد که ما آنچه را ((پدرانمان می پرستیدند ترک گوئیم ))؟! (قالوا یا شعیب أ صلوتک تامرک ان نترک ما یعبد آبائنا).

و یا آزادی خود را در اموال خویش از دست دهیم و نتوانیم به دلخواهمان در اموالمان تصرف کنیم ؟ (او ان نفعل فی اموالنا ما نشاء ).

((تو که آدم بردبار. پر حوصله و فهمیده ای ))، از تو چنین سخنانی بعید است ! (انک لانت الحلیم الرشید).

در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا آنها روی ((نماز)) شعیب تکیه کردند ؟.
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 207@@@
بعضی از مفسران گفته اند، این به دلیل آن بوده که شعیب بسیار نماز می خواند و به مردم می گفت : نماز انسان را از کارهای زشت و منکرات باز می دارد، ولی جمعیت نادان که رابطه میان نماز و ترک منکرات را درک نمی کردند، از روی مسخره به او گفتند: آیا این اوراد و حرکات تو فرمان به تو می دهد که ما سنت نیاکان و فرهنگ مذهبی خود را زیر پا بگذاریم، و یا نسبت به اموالمان مسلوب الاختیار شویم ؟!.

بعضی نیز احتمال داده اند که ((صلوة )) اشاره به آئین و مذهب است، زیرا آشکارترین سمبل دین نماز است .

بهر حال اگر آنها درست اندیشه می کردند، این واقعیت را در می یافتند که نماز حس مسئولیت و تقوا و پرهیزکاری و خدا ترسی و حقشناسی را در انسان زنده می کند، او را به یاد خدا و به یاد دادگاه عدل او می اندازد، گرد و غبار خودپسندی و خودپرستی را از صفحه دل او می شوید، و او را از جهان محدود و آلوده دنیا به جهان ماوراء طبیعت به عالم پاکیها و نیکیها متوجه می سازد، و به همین دلیل او را از شرک و بت پرستی و تقلید کورکورانه نیاکان و از کم فروشی و انواع تقلب باز می دارد.

سؤال دیگری که در اینجا پیش می آید این است که آیا آنها جمله انک لانت الحلیم الرشید: ((تو مرد عاقل و فهمیده و بردباری )) را از روی واقعیت و ایمان می گفتند و یا به عنوان مسخره و استهزاء ؟.

مفسران هر دو احتمال را داده اند، ولی با توجه به تعبیر استهزاء آمیزی که در جمله قبل خواندیم (جمله أ صلوتک تامرک ) چنین به نظر می رسد که این جمله را از روی استهزاء گفتند، اشاره به اینکه آدم حلیم و بردبار کسی است که تا مطالعه کافی روی چیزی نکند و به صحت آن اطمینان پیدا ننماید، اظهار نمی نماید، و آدم رشید و عاقل کسی است که سنتهای یک قوم را زیر پا
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 208@@@
نگذارد، و آزادی عمل را از صاحبان اموال، سلب نکند، پس معلوم می شود، نه مطالعه کافی داری و نه عقل درست و نه اندیشه عمیق، چرا که عقل درست و اندیشه عمیق ایجاب می کند انسان دست از روش نیاکان خود برندارد و آزادی عمل را از کسی سلب نکند!.

اما شعیب در پاسخ آنها که سخنانش را حمل بر سفاهت و دلیل بر بیخردی گرفته بودند گفت : ای قوم من ! (ای گروهی که شما از منیدو من هم از شما، و آنچه را برای خود دوست می دارم برای شما هم می خواهم ) هر گاه خداوند دلیل روشن و وحی و نبوت به من داده باشد و علاوه بر این روزی پاکیزه و مال بقدر نیاز بمن ببخشد، آیا در این صورت، صحیح است که من مخالفت فرمان او کنم و یا نسبت به شما قصد و غرضی داشته باشم و خیر خواهتان نباشم ؟! (قال یا قوم أ رأ یتم ان کنت علی بینة من ربی و رزقنی منه رزقا حسنا).**باید توجه داشت که جزای جمله شرطیه در آیه فوق محذوف است و جزا چنین بوده است (افا عدل مع ذلک عما علیه من عبادته و تبلیغ دینه)***

شعیب با این جمله می خواهد بگوید من در این کار تنها انگیزه معنوی و انسانی و تربیتی دارم، من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید و همیشه انسان دشمن چیزی است که نمی داند.

جالب توجه اینکه در این آیات تعبیر یا قوم (ای قوم من ) تکرار شده است، به خاطر اینکه عواطف آنها را برای پذیرش حق بسیج کند و به آنها بفهماند که شما از من هستید و من هم از شما (خواه قوم در اینجا به معنی قبیله باشد و طایفه و فامیل، و خواه به معنی گروهی که او در میان آنها زندگی می کرد و جزء اجتماع آنها محسوب می شد).

سپس این پیامبر بزرگ اضافه می کند ((گمان مبرید که من میخواهم شما را
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 209@@@
از چیزی نهی کنم ولی خودم به سراغ آن بروم )) (و ما ارید ان اخالفکم الی ما انها کم عنه ).

به شما بگویم کم فروشی نکنید و تقلب و غش در معامله روا مدارید، اما خودم با انجام این اعمال ثروتی بیندوزم و یا شما را از پرستش بتها منع کنم اما خودم در برابر آنها سر تعظیم فرود آورم، نه هرگز چنین نیست .

از این جمله چنین بر می آید که آنها شعیب را متهم می کردند که او قصد سودجوئی برای شخص خودش ‍ دارد، و لذا صریحا این موضوع را نفی می کند.

سرانجام به آنها می گوید: ((من یک هدف بیشتر ندارم و آن اصلاح شما و جامعه شما است تا آنجا که در قدرت دارم )) (ان ارید الا الاصلاح ما استطعت ).

این همان هدفی است که تمام پیامبران آن را تعقیب می کردند، اصلاح عقیده اصلاح اخلاق، اصلاح عمل و اصلاح روابط و نظامات اجتماعی .

و برای رسیدن به این هدف ((تنها از خدا توفیق می طلبم )) (و ما توفیقی الا بالله ).

و به همین دلیل برای انجام رسالت خود، و رسیدن به این هدف بزرگ ((تنها بر او تکیه می کنم و در همه چیز به او باز می گردم )) (علیه توکلت و الیه انیب ).

برای حل مشکلات، با تکیه بر یاری او تلاش می کنم، و برای تحمل شدائد این راه، به او باز می گردم .

سپس آنها را متوجه به یک نکته اخلاقی می کند و آن اینکه بسیار می شود که انسان به خاطر بغض و عداوت نسبت به کسی، و یا تعصب و لجاجت نسبت به چیزی، تمام مصالح خویش را نادیده می گیرد، و سرنوشت خود را به دست فراموشی می سپارد، به آنها می گوید ((ای قوم من ! مبادا دشمنی و عداوت با من شما را به گناه
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 210@@@
و عصیان و سرکشی وا دارد)) (و یا قوم لا یجرمنکم شقاقی ).

((مبادا همان بلاها و مصائب و رنجها و مجازاتهائی که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید به شما هم برسد)) (ان یصیبکم مثل ما اصاب قوم نوح او قوم هود او قوم صالح ).

((حتی قوم لوط با آن بلای عظیم یعنی زیر و رو شدن شهرهایشان و سنگباران شدن از شما چندان دور نیستند)) (و ما قوم لوط منکم ببعید).

نه زمان آنها از شما چندان فاصله دارد، و نه مکان زندگیشان و نه اعمال و گناهان شما از گناهان آنان دست کمی دارد!.

البته ((مدین )) که مرکز قوم شعیب بود از سرزمین قوم لوط فاصله زیادی نداشت، چرا که هر دو از مناطق شامات بودند، و از نظر زمانی هر چند فاصله داشتند اما فاصله آنها نیز آنچنان نبود که تاریخشان به دست فراموشی سپرده شده باشد، و اما از نظر عمل هر چند میان انحرافات جنسی قوم لوط و انحرافات اقتصادی قوم شعیب، ظاهرا فرق بسیار بود، ولی هر دو در تولید فساد، در جامعه و به هم ریختن نظام اجتماعی و از میان بردن فضائل اخلاقی و اشاعه فساد با هم شباهت داشتند، به همین جهت گاهی در روایات می بینم که یکدرهم ربا که طبعا مربوط به مسائل اقتصادی است با زنا که یک آلودگی جنسی است مقایسه شده است .**ذکر این نکته نیز لازم است که جمله لایجرمنکم به دو معنی آمده است یکی به معنی لایحملکم یعنی شما را وادار نکند در این صورت آیه از نظر ترکیب چنین خواهد بود که (لایجرمن) فعل و (شقاق) فاعل و (کم) مفعول و (ان یصیبکم) که معنی مصدر را دارد مفعول دوم است و در این صورت معنی آیه چنین می شود: ای قوم من مخالفت با من شما را وادار نکند که سرنوشتی همچون سرنوشت قوم نوح و مانند آنها را پیدا کنید. احتمال دوم این است که بمعنی (شما را به گناه نکشاند) بوده است در این صورت (یجرمن) فعل و (شقاق) فاعل و (کم) مفعول است و (ان یصیبکم) نتیجه آن است و معنی آیه همان خواهد شد که ما در متن آورده ایم***
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 211@@@
و سرانجام دو دستور که در واقع نتیجه تمام تبلیغات پیشین او است به این قوم گمراه می دهد:

نخست اینکه ((از خداوند آمرزش بطلبید)) تا از گناه پاک شوید، و از شرک و بت پرستی و خیانت در معاملات بر کنار گردید (و استغفروا ربکم ).

((و پس از پاکی از گناه به سوی او باز گردید که او پاک است و باید پاک شد و به سوی او رفت )) (ثم توبوا الیه ).

در واقع استغفار، توقف در مسیر گناه و شستشوی خویشتن است و توبه بازگشت به سوی او است که وجودی است بی انتها.

و بدانید گناه شما هر قدر عظیم و سنگین باشد، راه بازگشت به روی شما باز است ((چرا که پروردگار من، هم رحیم است و هم دوستدار بندگان )) (ان ربی رحیم ودود).

((ودود)) صیغه مبالغه از ود به معنی محبت است، ذکر این کلمه بعد از کلمه ((رحیم )) اشاره به این است که نه تنها خداوند به حکم رحیمیتش به بندگان گنهکار توبه کار توجه دارد بلکه از این گذشته آنها را بسیار دوست می دارد که هر کدام از این دو (رحم و محبت ) خود انگیزه ای است برای پذیرش استغفار و توبه بندگان .
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 212@@@