تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد9
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

استقامت کن، استقامت !.

این آیات در حقیقت به عنوان دلداری و تسلی خاطر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و بیان وظیفه و مسئولیت او نازل شده است و در واقع یکی از نتائج مهمی که از شرح داستانهای اقوام پیشین گرفته می شود همین است که پیامبر و به دنبال او مؤمنان راستین از انبوه دشمنان نهراسند و در شکست قوم بت پرست و ستمگری که با آن روبرو هستند شک و تردیدی به خود راه ندهند و به امدادهای الهی مطمئن باشند.

لذا در نخستین آیه می فرماید: ((شک و تردیدی در مورد چیزی که اینها پرستش می کنند به خود راه مده که اینها هم از همان راهی می روند که گروهی از پیشینیان رفتند و پرستش نمی کنند مگر همانگونه که نیاکانشان از قبل پرستیدند بنابراین سرنوشتی بهتر از آنان نخواهد داشت )) (فلا تک فی مریة مما یعبد هؤلاء ما یعبدون الا کما یعبد آبائهم من قبل ).**(مریه) (بروزن جزیه و بروزن قریه نیز آمده است) به معنی تردید در تصمیم گیری است و بعضی به معنی شک توام با قرائن تهمت گرفته اند ریشه اصلی این لغت به معنی فشار دادن پستان شتر بعد از گرفتن شیر است به این امید بقایائی که در پستان است بیرون آید و از آنجا که این کار با شک و تردید انجام می شود این کلمه به هرگونه شک و تردید اطلاق شده است***

و لذا بلا فاصله می گوید: ((ما حتما نصیب و سهم آنها را بدون کم و کاست از مجازات و عذاب خواهیم داد)) و چنانچه به راه حق باز گردند، نصیب آنها از پاداش ما محفوظ است (و انا لموفوهم نصیبهم غیر منقوص ).

با اینکه جمله ((موفوهم 9 خود به معنی ادای کامل حق است، ذکر کلمه غیر منقوص (بی کم و کاست ) برای تاءکید بیشتر روی این مساله است .
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 255@@@
در حقیقت این آیه، این واقعیت را مجسم می کند که آنچه از سرگذشت اقوام پیشین خواندیم، اسطوره و افسانه نبود، و نیز اختصاصی به گذشتگان نداشت، سنتی است ابدی و جاودانی و درباره تمام انسانهای دیروز و امروز و فردا.

منتها این مجازاتها در بسیاری از اقوام گذشته به صورت بلاهای هولناک و عظیم صورت گرفت اما در مورد دشمنان پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شکل دیگری پیدا کرد و آن اینکه خدا آنقدر قدرت و نیرو به پیامبرش داد که توانست بوسیله گروه مؤمنان دشمنان لجوج و بی رحم را که به هیچ صراطی مستقیم نبودند درهم بشکند.

باز برای تسلی خاطر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) اضافه می کند: ((اگر قوم تو درباره کتاب آسمانیت یعنی قرآن اختلاف و بهانه جوئی می کنند، ناراحت نباش زیرا ما به موسی کتاب آسمانی (تورات ) را دادیم و در آن اختلاف کردند، بعضی پذیرفتند و بعضی منکر شدند)) (و لقد آتینا موسی الکتاب فاختلف فیه ).

و اگر می بینی در مجازات دشمنان تو تعجیل نمی کنیم، به خاطر این است که مصالحی از نظر تعلیم و تربیت و هدایت این قوم، چنین ایجاب می کند و اگر این مصلحت نبود و برنامه ای که پروردگار تو از قبل در این زمینه مقرر فرموده ایجاب تاخیر نمی کرد، در میان آنها داوری لازم می شد و مجازات دامانشان را می گرفت (و لو لا کلمة سبقت من ربک لقضی بینهم ).

((هر چند آنها این حقیقت را هنوز باور نکردند و همچنان نسبت به آن در شک و تردیدند شکی آمیخته با سوء ظن و بدبینی )) (و انهم لفی شک منه مریب ).**در اینکه ضمیر (هم) در این آیه و همچنین ضمیر (منه) به چه چیز می گردد در میان مفسران گفتگو است گروهی معتقدند که ضمیر (هم) به قوم موسی و ضمیر (منه) به کتاب موسی باز می گردد و معنی آیه چنین می شود این قوم هنوز هم در کتاب موسی در شک و تردیدند ولی عده ای دیگر از مفسران ترجیح داده اند که ضمیر اول به مشرکان مکه و ضمیر دوم به قرآن (یا به مجازات و کیفر آنها)باز گردد و با توجه به اینکه آیات قبل و بعد همه به دلداری و تسلی دادن به پیامبر (ص) ناظر است تفسیر دوم قویتر به نظر می رسد و ما هم در متن همین را انتخاب کردیم***
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 256@@@
((مریب )) از ماده ((ریب )) به معنی شکی است که آمیخته با بدبینی و سوء ظن و قرائن خلاف باشد و بنابراین مفهوم این کلمه این می شود که بت پرستان نه تنها در مساله حقانیت قرآن، و یا نزول عذاب بر تبهکاران تردید داشتند، بلکه مدعی بودند که ما قرائن خلافی نیز در دست داریم .

((راغب )) در کتاب مفردات، ((ریب )) را به شکی معنی می کند که بعدا پرده از روی آن برداشته شود، و به یقین گراید، بنابراین مفهوم آیه چنین می شود که بزودی پرده از روی حقانیت دعوت تو و همچنین مجازات تبهکاران برداشته می شود و حقیقت امر ظاهر می گردد.

برای تاءکید بیشتر اضافه می کند که ((پروردگار تو هر یک از این دو گروه (مؤمنان و کافران ) را به پاداش ‍ اعمالشان به طور کامل می رساند و اعمال آنها را بی کم و کاست به خودشان تحویل می دهد)) (و ان کلا لما لیوفینهم ربک اعمالهم ).

و این کار هیچگونه مشکل و مشقتی برای خداوند ندارد ((زیرا او به همه چیز آگاه است و از هر کاری که انجام می دهند با خبر می باشد)) (انه بما یعملون خبیر ).

جالب اینکه می گوید: اعمالشان را به آنها می دهیم و این اشاره دیگری بر مساءله تجسم اعمال است و اینکه پاداش و کیفر در حقیقت اعمال خود انسان است که تغییر شکل می یابد و به او می رسد.
@@تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 257@@@
پس از ذکر سر گذشت پیامبران و اقوام پیشین و رمز موفقیت و پیروزی آنها و پس از دلداری و تقویت اراده پیامبر از این طریق در آیه بعد، مهمترین دستور را به پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می دهد و می گوید: ((استقامت کن همانگونه که به تو دستور داده شده است )) (فاستقم ).

استقامت در راه تبلیغ و ارشاد کن، استقامت در طریق مبارزه و پیکار کن، استقامت در انجام وظائف الهی و پیاده کردن تعلیمات قرآن کن .

ولی این استقامت نه به خاطر خوش آیند این و آن باشد و نه از روی تظاهر و ریا، و نه برای کسب عنوان قهرمانی، نه برای بدست آوردن مقام و ثروت و کسب موفقیت و قدرت، بلکه تنها به خاطر فرمان خدا و آنگونه که به تو دستور داده شده است باید باشد (کما امرت ).

اما این دستور تنها مربوط به تو نیست، هم تو باید استقامت کنی ((و هم تمام کسانی که از شرک به سوی ایمان باز گشته اند و قبول دعوت الله نموده اند.)) (و من تاب معک ).

((استقامتی خالی از افراط و تفریط، و زیاده و نقصان، استقامتی که در آن طغیان وجود نداشته باشد)) (و لا تطغوا).

((چرا که خداوند از اعمال شما آگاه است، و هیچ حرکت و سکون و سخن و برنامه ای بر او مخفی نمی ماند)) (انه بما تعملون بصیر).