تربیت
Tarbiat.Org

مَفاتیحُ الْجِنانِ‏ بخش اول
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل چهاردهم‏در فضیلت و کیفیّت زیارت مولای ما حضرت امیرالمؤمنین‏

و در آن چند مطلب است مطلب اوّل در فضیلت زیارت آن حضرت است شیخ طوسی به سند صحیح از محمّد بن مسلم از حضرت صادق‏علیه السلام روایت کرده که فرمود خداوند خلق نفرموده مخلوقی بیشتر از ملائکه و بدرستی که هر روزی نازل می‏شوند هفتاد هزار ملک و بیایند به بیت المعمور وطواف می‏کنند به دور آن و چون از طواف آنجا فارغ شدند به طواف کعبه می‏روند و چون از طواف کعبه فارغ شدند بسوی قبر پیغمبرصلی الله علیه وآله می‏آیند و سلام می‏کنند بر آن حضرت پس از آن می‏آیند به سوی قبر امیرالمؤمنین‏علیه السلام و سلام می‏کنند بر آن حضرت بعد از آن می‏آیند نزد قبر حسین‏علیه السلام و سلام می‏کنند بر آن جناب پس از آن به آسمان بالا می‏روند و مثل ایشان هر روز نازل می‏شود تا روز قیامت پس فرمود آن حضرت که هر که زیارت کند امیرالمؤمنین‏علیه السلام را و عارف به حقّ آن حضرت باشد یعنی آن جناب را امام واجب الأطاعة و خلیفه بِلافَصْل داند و از روی تجبّر و تکبّر به زیارت نیامده باشد حق تعالی بنویسد از برای او اجر صد هزار شهید و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و مبعوث گردد در روز قیامت از جمله ایمنان از اهوال آن روز و آسان گرداند بر او حساب را و استقبال نمایند او را ملائکه و چون برگردد از زیارت او را مشایعت نمایند تا به خانه خود برگردد و اگر بیمار شود به عیادت او بیایند و اگر بمیرد متابعت جنازه او بکنند و از برای او طلب آمرزش نمایند تا قبرش و سیّد عبدالکریم بن طاوس در فَرْحَةُ الغَرِیّ از آن حضرت روایت کرده که فرمود هر که پیاده به زیارت امیرالمؤمنین‏علیه السلام برود حق تعالی به هر گامی ثواب یک حجّ ویک عمره برای او بنویسد و اگر پیاده برگردد به هر گامی ثواب دو حج و دو عمره از برای او بنویسد و نیز از آن حضرت روایت کرده که به اِبن مارِد فرمود ای پسر مارد هر که زیارت کند جدّم امیرالمؤمنین‏علیه السلام را عارفاً بِحَقّهِ بنویسد حق تعالی از برای او به عدد هر گامی حجّ مقبول و عمره پسندیده‏ای، ای پسر مارد وَاللّهِ نمی‏خورد آتش جهنّم قدمی را که غبارآلوده شود در زیارت حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام خواه پیاده رَوَد خواه سواره ای پسر مارد بنویس این حدیث را به آب طلا و نیز از حضرت صادق‏علیه السلام روایت کرده که فرمود ما می‏گوئیم که در پشت کوفه قبری هست که پناه نمی‏برد به آن قبر دردناکی مگر آنکه حق تعالی او را شفا کرامت فرماید مؤلّف گوید که از اخبار معتبره ظاهر می‏شود که حق تعالی قبر امیرالمؤمنین‏علیه السلام و اولاد طاهرینش را مَعْقِل خائِفین و مَلْجا مُضْطَرّین و اَمانِ اهل زمین قرار داده هر غمناکی که نزد او برود غمش زایل گردد و هر دردناکی که خود را به او بمالد شفا گیرد و هر که به آن پناه برد در امان باشد سید عبدالکریم بن طاوس روایت کرده از محمّد بن علی شیبانی که گفت من و پدرم و عمّم حسین به نحو پنهانی در شب رفتیم به زیارت قبر امیرالمؤمنین‏علیه السلام و این در سال دویست و شصت و چیزی بود و من کودکی صغیر بودم چون رسیدیم به نزد قبر آن حضرت دیدیم که آن قبر مطهّر دورش سنگهای سیاه گذاشته شده و بنائی ندارد پس ما نزدیک آن رفتیم بعضی از ما شروع کرد به خواندن قرآن و بعضی دیگر مشغول به نماز شد و بعضی مشغول به زیارت در این حال بودیم که ناگاه دیدیم شیری به جانب ما می‏آید چون نزدیک ما آمد به فاصله یک نیزه ما از آن محلّ شریف دور شدیم آن حیوان به نزدیک قبر رفت و شروع کرد به مالیدن ذراع خود بر قبر یکی از ما نزدیک او رفت و مشاهده کرد او را شیر متعرّض او نشد او برگشت و ما را به حال شیر خبر داد پس ترس از ما برطرف شد و همگی نزدیک او رفتیم و او را مشاهده کردیم دیدیم که در ذراع او جراحتی است و آن دست مجروح را به قبر آن حضرت می‏مالید پس یک ساعت با این حال بود آنگاه برفت و ما دیگر باره به حال اوّل خود به نماز و زیارت و قرائت قرآن برگشتیم و شیخ مفید نقل کرده که روزی هارون‏الرشید به آهنگ شکار از کوفه بیرون رفت و به جانب غَریَّیْن و ثَوِیَّه توجّه نمود و در آنجا آهوانی دید فرمان داد تا بازهای شکاری و کِلاب مُعَلَّم را برای شکار آهوان رها کردند و بر آنها بتاختند آهوان که چنین دیدند فرار کرده به پشته‏ای پناه بردند و در آنجا بیارمیدند بازها در ناحیه‏ای بیفتادند و تازیها باز شدند و رشید از این مطلب در عجب شد دیگر باره آهوان از فراز پشته به نشیب آمدند بازها و تازیها آهنگ ایشان نمودند دیگر باره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شکاری از قصد ایشان برگشتند تا سه مرتبه کار بدینگونه رفت هارون سخت در عجب شد غلامان خود را امر کرد که تعجیل کنید و مردی را که از حال این مکان با خبر باشد بیاورید غلامان رفتند و از قبیله بنی‏اسد پیرمردی را حاضر کردند هارون از وی پرسید که حال این پُشته چیست و در این مکان چه کیفیّتی است گفت اگر مرا امان می‏دهی قصّه آن را به عرض می‏رسانم گفت با خدا عهد کردم که تو را اذیّت نکنم و در امان باشی الحال آنچه دانی بگو گفت خبر داد مرا پدرم از پدران خود که می‏گفتند قبر مطهّر امیرالمؤمنین‏علیه السلام در این پشته واقعست و حق تعالی آن را حرم امن و امان خود قرار داده که هر چه به آن پناه بِبَرَد در امان باشد فقیر گوید در امثال عربست که می‏گویند اَحْمی‏ مِنْ مُجیرِ الْجَرادِ یعنی فلانی حمایت کردنش از کسی که در پناه او است بیشتر از پناه دهنده ملخها است و قصّه آن چنان است که مردی بادیه نشین از قبیله طَیّ که نامش مُدْلج بن سُوَید بود روزی در خیمه خود نشسته بود دید جماعتی از طایفه طیّ آمدند وجوال و ظرفهائی با خود دارند پرسید چه خبر است گفتند ملخهای بسیار در اطراف خیمه شما فرود آمده‏اند آمدیم آنها را بگیریم مُدْلج که این را شنید برخاست سوار اسب خود شد و نیزه خود را بر دست گرفت و گفت به خدا سوگند هر کس متعرّض این ملخها شود من او را خواهم کشت اَیَکُونُ الْجَرادُ فی‏ جِواری‏ ثُمَّ تُریدُونَ اَخْذَهُ آیا این ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگیرید چنین چیزی نخواهد شد پیوسته از آنها حمایت کرد تا آفتاب گرم شد ملخها پریدند و رفتند آن وقت گفت این ملخها از جوار من منتقل شدند دیگر خود دانید با آنها و صاحب قاموس گفته ذُوالأَعْواد لقب شخصی خیلی عزیز بوده که بعضی گفته‏اند جدّ اکثم بن صیفی بوده طایفه مُضَرْ هر سال خراجی به او می‏دادند و چون پیر شد او را بالای سریری می‏نشانیدند و در میان قبایل و میاه عرب برای جبایت خراج او را طواف می‏دادند و به حدّی عزیز و محترم بود که هر ترسانی خود را به سریر او می‏رسانید ایمن می‏گشت و هر ذلیل و خواری که به نزد سریر او می‏آمد عزیز و ارجمند می‏گردید و هر گرسنه‏ای که به نزد او می‏رسید از گرسنگی می‏رهید انتهی‏. پس هرگاه سریر یک مرد عربی به این مرتبه از عزّت و رفعت رسد چه عجب دارد حق تعالی قبر ولیّ خود را که حامل سریرش جبرئیل و میکائیل و امام حسن و امام حسین‏علیهم السلام بوده‏اند معقل خائفین و ملجأ هاربین و فریادرس بیچارگان و شفاء دردمندان قرار داده باشد پس در هر کجا باشی خود را به او برسان و تا ممکن شود خود را به او بچسبان و الحاح کن تا به فریاد تو برسد و تو را از هلاکت دنیا و آخرت نجات دهد. لُذْ اِلی‏ جُودِهِ تَجِدْهُ زَعیماً بِنَجاةِ الْعُصاةِ یَوْمَ لِقاهاپناه بجودش ببر که می‏یابی او را کفیلی‏برای نجات گنهکار در روز رستاخیزعائِدٌ لِلْمُؤَمِّلینَ مُجیبٌ‏سامِعٌ ما تُسِرُّ مِنْ نَجْویهاآرزو دهنده آرزومندان و اجابت کننده‏و شنوا است آنچه را پنهان کنی از سخنان سرّی در دارالسّلام از شیخ دیلمی نقل شده که روایت کردند جماعتی از صُلحاء نجف اشرف که کسی در خواب دید که از قبری که در آن مشهد شریف و بیرون آن است ریسمانی کشیده شده متّصل به قبّه شریفه حضرت حَبْلُ‏اللّهِ الْمَتین امیرالمؤمنین صلوات‏اللّه علیه پس آن شخص انشاد کرد:اِذا مُتُّ فَادْفِنِّی‏ اِلی‏ جَنْبِ حَیْدَرٍ اَبی‏ شَبَّرٍ اَکْرِمْ بِهِ وَشُبَیْرٍهنگامی که مرگم فرا رسید مرا در کنار حیدر دفن کن‏که پدر ارجمند شبر و شبیر (حسن و حسین) است‏فَلَسْتُ اَخافُ النَّارَ عِنْدَ جِوارِهِ‏وَلا اَتَّقی‏ مِنْ مُنْکَرٍ وَنَکیرٍچونکه من در جوار او ترسی از آتش ندارم‏و باکی از سؤال نکیر و منکر ندارم‏فَعارٌ عَلی‏حامیِ‏الْحِمی‏ وَهُوَفِی‏الْحِمی‏اِذا ضَلَّ فِی الْبَیْداءِ عِقالُ بَعیرٍبرای حمایت کننده قرقگاه ننگ است که درحوزه حمایتش حتی افسار شتری گم شود