تربیت
Tarbiat.Org

مَفاتیحُ الْجِنانِ‏ بخش اول
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل هشتم در مناجات است: مناجات خمس عشرة لمولانا علیّ بن الحسین‏7

علامه مجلسی‏رحمه الله در بحار فرموده که من یافتم این مناجات را مرویّ از آنحضرت در کتب بعض اصحاب رضوانُ‏اللَّهِ عَلَیْهِم.
المناجات الاُولی‏: «مناجاة التَّائِبینَ»
مناجات اول:بنام خدای بخشاینده مهربان مناجات توبه‏کنندگان‏
اِلهی‏ اَلْبَسَتْنِی الْخَطایا ثَوْبَ مَذَلَّتی‏ وَجَلَّلَنِی التَّباعُدُ مِنْکَ لِباسَ‏خدایا خطاها و گناهان لباس خواری بر تنم کرده و دوری از تو جامه‏مَسْکَنَتی‏ وَاَماتَ قَلْبی‏ عَظیمُ جِنایَتی‏ فَاَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ یا اَمَلی‏بیچارگی بر تنم افکنده و برزگ جنایتم دلم را میرانده پس تو زنده‏اش کن به بازگشت خودت (بسوی من) ای آرزو وَبُغْیَتی‏ وَیا سُؤْلی‏ وَمُنْیَتی‏ فَوَ عِزَّتِکَ ما اَجِدُ لِذُنوُبی‏ سِواکَ غافِراً و مقصودم و ای خواسته و آرمانم به عزتت سوگند برای گناهانم جز تو آمرزنده‏ای نیابم‏وَلا اَری‏ لِکَسْری‏ غَیْرَکَ جابِراً وَقَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنابَةِ اِلَیْکَ وَعَنَوْتُ‏و برای شکستگیم جز تو شکسته‏بندی نبینم و من بوسیله آه و ناله کردن بسوی تو بدرگاهت خاضع گشته و با زاری کردن‏بِالْاِسْتِکانَةِ لَدَیْکَ فَاِنْ طَرَدْتَنی‏ مِنْ بابِکَ فَبِمَنْ اَلوُذُ وَاِنْ رَدَدْتَنی‏در برابرت خود را به خواری کشاندم پس اگر توام از درگاه خویش برانی در آن‏حال به که روآورم؟ و اگر توام‏عَنْ جَنابِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتی‏ وَافْتِضاحی‏ وَوا لَهْفاهُ‏از نزد خویش بازگردانی به که پناه برم؟ و بس افسوس از شرمندگی و رسواییم و ای دریغ‏مِنْ سُوءِ عَمَلی‏ وَاجْتِراحی‏ اَسْئَلُکَ یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ وَیا جابِرَاز کار بد و گناهانی که بدست آورده‏ام از تو خواهم ای آمرزنده گناه بزرگ و ای شکسته‏بندالْعَظْمِ الْکَسیرِ اَنْ تَهَبَ لی‏ مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ وَتَسْتُرَ عَلَیَّ فاضِحاتِ‏استخوان شکسته که ببخشی بر من گناهان نابود کننده‏ام را و بپوشی بر من کارهای پنهانی‏السَّرآئِرِ وَلا تُخْلِنی‏ فی‏ مَشْهَدِ الْقِیامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِکَ وَغَفْرِکَ‏رسواکننده را و مرا در بازار قیامت از نسیم جان‏بخش عفو و آمرزشت محروم نفرمایی و ازوَلاتُعْرِنی‏ مِنْ جَمیلِ صَفْحِکَ وَسَتْرِکَ اِلهی‏ ظَلِّلْ عَلی‏ ذُنُوبی‏لباس زیبای گذشت و چشم‏پوشی خود برهنه‏ام نکنی خدایا سایه ابر رحمتت را بر گناهانم بیندازغَمامَ رَحْمَتِکَ وَاَرْسِلْ عَلی‏ عُیُوبی‏ سَحابَ رَاْفَتِکَ اِلهی‏ هَلْ‏و ابرریزان مهربانی و رأفتت را برای شستشوی عیبهایم بفرست خدایا آیایَرْجِعُ الْعَبْدُ الْابِقُ اِلاَّ اِلی‏ مَوْلاهُ اَمْ هَلْ یُجیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ‏بنده فراری جز به درگاه مولایش به کجا بازگردد یا آیا کسی جز او هست که وی‏را از خشم او پناه دهداِلهی‏ اِنْ کانَ النَّدَمُ عَلَی الذَّنْبِ تَوْبَةً فَاِنّی‏ وَعِزَّتِکَ مِنَ النَّادِمینَ‏معبودا اگر پشیمانی بر گناه توبه محسوب شود پس به عزتت سوگند که براستی من از پشیمانانم‏وَاِنْ کانَ الْإِسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطیئَةِ حِطَّةً فَاِنّی‏ لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ‏و اگر آمرزش خواهی از خطا آنرا پاک کند پس براستی من از آمرزش خواهانم لَکَ الْعُتْبی‏ حَتّی‏ تَرْضی‏ اِلهی‏ بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ تُبْ عَلَیَّ وَبِحِلْمِکَ خدایا تو را سزد که مرا مؤاخذه کنی تا گاهی که خوشنود شوی خدایا به همان قدرتی که بر من داری توبه‏ام بپذیر و به بردباریت‏عَنّیِ اعْفُ عَنّی‏ وَبِعِلْمِکَ بی‏ اِرْفَقْ بی‏ اِلهی‏ اَنْتَ الَّذی‏ فَتَحْتَ‏از من بگذر و به همان علمت که به احوالم داری با من مدارا کن خدایا تویی که دری از عفو خودلِعِبادِکَ باباً اِلی‏ عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا اِلَی اللَّهِ تَوْبَةًبسوی بندگانت باز کردی و نامش را توبه گذاردی و فرمودی «بسوی خدا بازگردید با توبه‏نَصُوحاً فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ اِلهی‏ اِنْ کانَ‏صادقانه» پس دیگر چه عذری دارد آن کس که از وارد شدن در این در باز شده غفلت ورزد خدایا اگر براستی‏قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ اِلهی‏ ما اَنَا بِاَوَّلِ‏سرزدن گناه از بنده‏ات زشت است ولی گذشت نیز از نزد تو نیکو است معبودا من نخستین کسی نیستم‏مَنْ عَصاکَ فَتُبْتَ عَلَیْهِ وَتَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِکَ فَجُدْتَ عَلَیْهِ یا مُجیبَ‏که نافرمانیت کرده و توبه پذیرش گشته‏ای و خواستار احسانت گشته و تو بر او احسان الْمُضْطَرِّ یا کاشِفَ الضُّرِّ یا عَظیمَ الْبِرِّ یا عَلیماً بِما فِی السِّرِّ یا کرده‏ای، ای پذیرنده بیچاره ای غمزدا ای بزرگ احسان ای دانای اسرار نهان ای‏جَمیلَ السِّتْرِ اِسْتَشْفَعْتُ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ اِلَیْکَ وَتَوَسَّلْتُ بِجَنابِکَ‏نیکو پرده‏پوش شفیع گردانم نزد تو جود و کرمت را و توسل جستم به حضرتت و به مهربانیت‏[بِجَنانِکَ‏]وَتَرَحُّمِکَ‏لَدَیْکَ فَاسْتَجِبْ دُعآئی‏ وَلا تُخَیِّبْ فیکَ رَجآئی‏در پیش تو پس دعایم مستجاب کن و امیدم را درباره خودت به نومیدی مبدل مکن‏وَتَقَبَّلْ تَوْبَتی‏ وَکَفِّرْ خَطیئَتی‏ بِمَنِّکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏و توبه‏ام را بپذیر و گناهم را به کرم و مهربانی خود نادیده گیر ای مهربانترین مهربانان الثَّانیة: «مُناجات الشَّاکین»
دوم:به نام خدای بخشنده مهربان مناجات شکایت کنندگان‏
اِلهی‏ اِلَیْکَ اَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً وَاِلیَ الْخَطیئَةِ مُبادِرَةً خدایا به سوی تو شکایت آورم از نفسی که مرا همواره به بدی وادارد و به سوی گناه شتاب دارد وَبِمَعاصیکَ مُولَعَةً وَلِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُکُ بی‏ مَسالِکَ و به نافرمانیهایت حریص است و به موجبات خشمت دست درازی کند مرا به راههایی که‏الْمَهالِکِ وَتَجْعَلُنی‏ عِنْدَکَ اَهْوَنَ هالِکٍ کَثیرَةَ الْعِلَلِ طَویلَةَ الْأَمَلِ اِنْ‏منجر به هلاکت می‏شود می‏کشاند و بصورت پست‏ترین نابودشدگان درم آورد بیماریهایش بسیار و آرزویش درازمَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَاِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ مَیَّالَةً اِلَی اللَّعِبِ وَاللَّهْوِاست اگر شری به او رسد بی‏تاب شود و اگر خیری نصیبش گردد سرکشی کند به اسباب بازی و سرگرمیهای بیهوده‏مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ تُسْرِ عُ بی‏ اِلیَ الْحَوْبَةِ وَتُسَوِّفُنی‏ بِالتَّوْبَةِبسیار متمایل و از بی‏خبری و فراموشی انباشته است مرا به سوی گناه شتاب دهد و به نوبت توبه به امروز و فردایم کنداِلهی‏ اَشْکُو اِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنی‏ وَشَیْطاناً یُغْوینی‏ قَدْ مَلَأَخدایا به تو شکایت آورم از دشمنی که گمراهم کند و شیطانی که مرا از راه بدر برد سینه‏ام را پر ازبِالْوَسْواسِ صَدْری‏ وَاَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبی‏ یُعاضِدُ لِیَ الْهَوی‏وسوسه کرده و تحریکات زهرآگینش قلبم را احاطه کرده به هوا و هواسم کمک کندوَیُزَیِّنُ لی‏ حُبَّ الدُّنْیا وَیَحُولُ بَیْنی‏ وَبَیْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفی‏ اِلهی‏و دوستی دنیا را پیش چشمم آرایش دهد میان من و فرمانبرداری و تقرب به درگاهت حائل گردد خدایااِلَیْکَ اَشْکُو قَلْباً قاسِیاً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً وَبِالرَّیْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساًپیش تو شکوه آرم از دلی که سخت شده و بدست وسوسه‏ها بگردد و به زنگ (خودبینی) و خوی زشت پوشیده شده،وَعَیْناً عَنِ الْبُکآءِ مِنْ خَوْفِکَ جامِدَةً وِ اِلی‏ ما تَسُرُّها طامِحَةً اِلهی‏و از دیده‏ای که به هنگام گریه کردن از خوف تو خشک است ولی برای نگریستن به مناظر خوش‏آیندش خیره و حریص است خدایالا حَوْلَ لی‏ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِقُدْرَتِکَ وَلا نَجاةَ لی‏ مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا اِلاَّجنبش و نیرویی برای من نیست جز به نیروی تو و راه نجاتی از گرفتاریهای دنیا ندارم جزبِعِصْمَتِکَ فَاَسْئَلُکَ بِبَلاغَةِ حِکْمَتِکَ وَنَفاذِ مَشِیَّتِکَ اَنْ لا تَجْعَلَنی‏نگهداری تو پس از تو می‏خواهم به حکمت رسایت و به مشیت جاری و گذرایت که مرا تنها در معرض‏لِغَیْرِ جُوْدِکَ مُتَعَرِّضاً وَلا تُصَیِّرَنی‏ لِلْفِتَنِ غَرَضاً وَکُنْ لی‏ عَلَی‏جود و بخشش خود درآوری و هدف تیرهای بلا و آزمایش قرارم ندهی و مرا در پیروزی الْأَعْدآءِ ناصِراً وَعَلَی الْمَخازی‏ وَالْعُیُوبِ ساتِراً وَمِنَ الْبَلاءِ واقِیاً بر دشمنان یاری کنی و رسوائیها و عیوبم را بپوشانی و از بلا محافظتم کنی‏وَعَنِ الْمَعاصی‏ عاصِماً بِرَأْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏و از گناهان نگاهم داری به مهر و رحمتت ای مهربانترین مهربانان الثّالِثة: «مُناجات الخآئِفینَ»
سوم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات خائفان‏
اِلهی‏ اَتَراکَ بَعْدَ الْأیمانِ بِکَ تُعَذِّبُنی‏ اَمْ بَعْدَ حُبّی‏ اِیَّاکَ تُبَعِّدُنی‏ اَمْ خدایا آیا چنان می‏بینی که پس از ایمان آوردنم به تو مرا عذاب کنی یا پس از دوستیم به تو مرا از خود دورمَعَ رَجآئی‏ لِرَحْمَتِکَ وَصَفْحِکَ تَحْرِمُنی‏ اَمْ مَعَ اسْتِجارَتی‏ بِعَفْوِکَ‏کنی یا با امیدی که به رحمت و چشم‏پوشیت دارم محرومم سازی یا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت‏تُسْلِمُنی‏ حاشا لِوَجْهِکَ الْکَریمِ اَنْ تُخَیِّبَنی‏ لَیْتَ شِعْری‏ اَلِلشَّقآءِمرا بدست دوزخ سپاری؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است که محرومم کنی، ای کاش می‏دانستم که آیا مادرم مراوَلَدَتْنی‏ اُمّی‏ اَمْ لِلْعَنآءِ رَبَّتْنی‏ فَلَیْتَها لَمْ تَلِدْنی‏ وَلَمْ تُرَبِّنی‏ وَلَیْتَنی‏برای بدبختی زائیده یا برای رنج و مشقت مرا پروریده؟ کاش مرا نزائیده و بزرگ نکرده بودعَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنی‏ وَبِقُرْبِکَ وَجِوارِکَ خَصَصْتَنی‏و کاش می‏دانستم ای خدا که آیا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خویش مخصوصم گردانده‏ای‏فَتَقَِرَّ بِذلِکَ عَیْنی‏ وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسی‏ اِلهی‏ هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ‏تا چشمم بدین سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدایا آیا براستی سیاه کنی چهره‏هایی را که در ساجِدةً لِعَظَمَتِکَ اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلی‏ مَجْدِکَ برابر عظمتت به خاک افتاده یا لال کنی زبانهایی را که به ثناگویی درباره مجدوَجَلالَتِکَ اَوْ تَطْبَعُ عَلی‏ قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلی‏ مَحَبَّتِکَ اَوْ تُصِمُ‏و شوکتت گویا شده یا مُهر زنی بر دلهایی که دوستی تو را در بردارد یا کَر کنی‏اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِکْرِکَ فی‏ اِرادَتِکَ اَوْ تَغُلُّ اَکُفّاً رَفَعَتْهَاگوشهایی را که به شنیدن ذکرت در ارادت ورزی به تو لذت برند یا ببندی به زنجیر کیفر دستهایی را الْأمالُ اِلَیْکَ رَجآءَ رَاْفَتِکَ اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِکَ حَتّی‏ که آمال و آرزوها به امید مِهرت آنها را به سوی تو بلند کرده یا کیفر کنی بدنهایی را که در طاعتت کار کرده تانَحِلَتْ فی‏ مُجاهَدَتِکَ اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فی‏ عِبادَتِکَ اِلهی‏ لابه جایی که در راه کوشش برای تو نزار گشته یا شکنجه دهی پاهایی را که در پرستشت راه یافته خدایاتُغْلِقْ عَلی‏ مُوَحِّدیکَ اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ‏درهای رحمتت را به روی یکتا پرستانت مبند و مشتاقانت را ازالنَّظَرِ اِلی‏ جَمیلِ رُؤْیَتِکَ اِلهی‏ نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِکَ کَیْفَ‏مشاهده جمال دیدارت محروم مکن خدایا نفسی را که به وسیله توحید و یگانه پرستیت عزیز داشته‏ای چگونه‏تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِکَ وَضَمیرٌ انْعَقَدَ عَلی‏ مَوَدَّتِکَ کَیْفَ تُحْرِقُهُ‏به خواری هجرانت پست کنی و نهادی را که با دوستی تو پیوند شده چگونه به‏بِحَرارَةِ نیرانِکَ اِلهی‏ اَجِرْنی‏ مِنْ اَلیمِ غَضَبِکَ وَعَظیمِ سَخَطِکَ یاحرارت آتشت بسوزانی خدایا پناهم ده از خشم دردناک و غضب بزرگت ای حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا رَحیمُ یا رَحْمنُ یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ مِهرورز ای پربخشش ای مهربان ای بخشاینده ای دارای بزرگی و عظمت ای به قهر گیرنده ای پرده‏پوش‏نَجِّنی‏ بِرَحْمَتِکَ مَنْ عَذابِ النَّارِ وَفَضیحَةِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الْأَخْیارُنجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوایی ننگ (یا برهنگی) در آن هنگام که نیکان‏مِنَ الْأَشْرارِ وَحالَتِ الْأَحْوالُ وَهالَتِ الْأَهْوالُ وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ‏از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگیرد و نزدیک و مقرب شوند نیکوکاران‏وَبَعُدَ الْمُسیئُونَ وَوُفّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ‏و دور گردند بدکاران و به هر کس هر چه کرده است داده شود و ستم به ایشان نشود الرّابِعَة: «مُناجات الرّاجِین»
چهارم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات امیدواران‏
یا مَنْ اِذا سَئَلَهُ عَبْدٌ اَعْطاهُ وَاِذا اَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ وَاِذا اَقْبَلَ ای که هرگاه بنده‏ای از او درخواست کند دهدش و هرگاه چیزی را که نزد او است آرزو کند بدان آرزو رساندش و چون بدو رو کند عَلَیْهِ قَرَّبَهُ وَاَدْناهُ وَاِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْیانِ سَتَرَ عَلی‏ ذَنْبِهِ وَغَطَّاهُ وَاِذا به مقام قرب و نزدیکی خویشش ببرد و چون به آشکاری گناهش کند پرده بر گناهش کشد و آن را بپوشاند و چون برتَوَکَّلَ عَلَیْهِ اَحْسَبَهُ وَکَفاهُ اِلهی‏ مَنِ الَّذی‏ نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِراکَ‏او توکل کند کفایتش کند و بسش باشد خدایا کیست که بر درگاه تو بار اندازد و میهمان‏نوازیت خواهدفَما قَرَیْتَهُ وَمَنِ الَّذی‏ اَناخَ بِبابِکَ مُرْتَجِیاً نَداکَ فَما اَوْلَیْتَهُ اَیَحْسُنُ‏و تو پذیرائیش نکنی و کیست که مرکب نیاز خود به دربارت خواباند و امید بخششت داشته باشد و تو احسانش‏اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفاً وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواکَ مَوْلیً‏نکنی آیا خوبست که من ناامید از درگاهت باز گردم با اینکه جز تو مولایی را که به احسان نامور باشدبِالْأِحْسانِ مَوْصُوفاً کَیْفَ اَرْجُو غَیْرَکَ وَالْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِکَ وَکَیْفَ‏نشناسم چگونه به جز تو امید داشته باشم با اینکه هر چه خیر است بدست تو است و چگونه‏اُؤَمِّلُ سِواکَ وَالْخَلْقُ وَالْأَمْرُ لَکَ أَاَقْطَعُ رَجآئی‏ مِنْکَ وَقَدْ اَوْلَیْتَنی‏به جز تو آرزومند باشم با اینکه خلقت و فرمان از آن تو است آیا براستی امیدم را از تو قطع کنم با اینکه توما لَمْ اَسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِکَ اَمْ تُفْقِرُنی‏ اِلی‏ مِثْلی‏ وَاَنَااَعْتَصِمُ بِحَبْلِکَ یااز فضل خویش به من عطا کردی چیزی را که من درخواست نکرده بودم یا مرا بمانند خودم نیازمند سازی با اینکه من به رشته تومَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ وَلَمْ یَشْقَ بِنَقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ کَیْفَ‏چنگ زدم ای که به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او و دچار بدبختی و عذاب و کیفرش نشوند آمرزش خواهانش چگونه‏اَنْسیکَ وَلَمْ تَزَلْ ذاکِری‏ وَکَیْفَ اَلْهُو عَنْکَ وَاَنْتَ مُراقِبی‏ اِلهی‏فراموشت کنم با اینکه تو همیشه به یاد منی و چگونه از یاد تو بیرون روم با اینکه تو همیشه مراقب من هستی خدایابِذَیْلِ کَرَمِکَ اَعْلَقْتُ یَدی‏ وَلِنَیْلِ عَطایاکَ بَسَطْتُ اَمَلی‏ فَاَخْلِصْنی‏من به ذیل کرمت دست انداختم و برای دریافت عطاهایت دامن آرزویم را گسترده‏ام پس مرا بوسیله یگانگی‏بِخالِصَةِ تَوْحیدِکَ وَاجْعَلْنی‏ مِنْ صَفْوَةِ عَبیدِکَ یا مَنْ کُلُّ هارِبٍ اِلَیْهِ‏خالص خود خالص گردان و از زمره بندگان برگزیده‏ات قرارم ده ای که هر گریخته‏ای به اویَلْتَجِئُ وَکُلُّ طالِبٍ اِیَّاهُ یَرْتَجی‏ یا خَیْرَ مَرْجُوٍّ وَیا اَکْرَمَ مَدْعُوٍّ وَیاپناه برد و هر جوینده‏ای به او امید دارد ای بهترین مایه امید و ای بزرگوارترین خوانده شده و ای مَنْ لا یَرُِدُّ سآئِلَُهُ وَلا یُخَیَِّبُ امِلَُهُ یا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعیهِ وَحِجابُهُ کسی که خواهنده‏اش را دست خالی باز نگرداند و آرزومندش را نومید نسازد ای که درگاه او به روی خوانندگانش باز و پرده‏اش‏مَرْفُوعٌ لِراجیهِ اَسْئَلُکَ بِکَرَمِکَ اَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ مِنْ عَطآئِکَ بِما تَقِرُّ بِهِ‏برای امیدوار به او بالا زده است از تو خواهم به بزرگواریت که بر من بخشی از عطای خویش به حدی که دیده‏ام بدان‏عَیْنی‏ وَمِنْ رَجآئِکَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسی‏ وَمِنَ الْیَقینِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ‏روشن گردد و از امیدت بدان مقدار که خاطرم اطمینان یابد و از یقین بدان اندازه که پیش‏آمدهای‏عَلَیَّ مُصیباتِ الدُّنْیا وَتَجْلُو بِهِ عَنْ بَصیرَتی‏ غَشَواتِ الْعَمی‏ناگوار دنیا بر من آسان گردد و بوسیله آن پرده‏های سیاه کوردلی از دیده دل دور شود بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏
به رحمتت ای مهربانترین مهربانان‏
الخامِسة: «مُناجات الرّاغِبین»
پنجم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات مشتاقان‏
اِلهی‏ اِنْ کانَ قَلَّ زادی‏ فِی الْمَسیرِ اِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنّی‏ بِالتَّوَکُّلِ‏خدایا اگر توشه‏ام برای پیمودن راه بسوی تو اندک است ولی گمانم به توکل و اعتمادعَلَیْکَ وَاِنْ کانَ جُرْمی‏ قَدْ اَخافَنی‏ مِنْ عُقُوبَتِکَ فَاِنَّ رَجآئی‏ قَدْبر تو نیکوست و اگر جرم و گناهم مرا از کیفر تو ترسناک کرده ولی امیدم به من‏اَشْعَرَنی‏ بِالْأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِکَ وَاِنْ کانَ ذَنْبی‏ قَدْ عَرَضَنی‏ لِعِقابِکَ فَقَدْنوید ایمنی از انتقامت را می‏دهد و اگر گناهم مرا در سر راه کیفرت قرار داده ولی اذَنَنی‏ حُسْنُ ثِقَتی‏ بِثَوابِکَ وَاِنْ اَنا مَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الْأِسْتِعْدادِاعتماد خوبی که به تو دارم مرا به پاداش نیکت آگاه کرده و اگر غفلت و بی‏خبری مرا از آمادگی‏لِلِقآئِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِکَ وَ الائِکَ وَاِنْ اَوْحَشَ ما بَیْنی‏برای شرفیابی درگاهت به خواب عمیقی فرو برده ولی معرفت و آگاهی از کرم و بخششهایت مرا بیدار کرده و اگر زیاده‏روی‏وَبَیْنَکَ فَرْطُ الْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ فَقَدْ انَسَنی‏ بُشْرَی الْغُفْرانِ‏در نافرمانی و سرکشی میان من و تو را تیره ساخته ولی مژده آمرزش و خوشنود شدنت مرا به همدمی و انس با وَالرِّضْوانِ اَسْئَلُکَ بِسُبُحاتِ وَجْهِکَ وَبِاَنْوارِ قُدْسِکَ وَاَبْتَهِلُ اِلَیْکَ تو کشانده از تو خواهم به تابشهای جمالت و به انوار ذات مقدست و زاری کنم به درگاهت برای‏بِعَواطِفِ رَحْمَتِکَ وَلَطآئِفِ بِرِّکَ اَنْ تُحَقِّقَ ظَنّی‏ بِما اُؤَمِّلُهُ مِنْ‏جلب عواطف مِهرت و دقائق احسانت که حقیقت بخشی به گمانم در آنچه از تو آرزومندم ازجَزیلِ اِکْرامِکَ وَجَمیلِ اِنْعامِکَ فِی الْقُرْبی‏ مِنْکَ وَالزُّلْفی‏ لَدَیْکَ‏بخشش فراوان و احسان نیکو در مورد تقرب به تو و نزدیکی به حضرتت‏وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ وَها اَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ‏و بهره‏مند شدن از تماشای جمالت و اینک من خود را در معرض نسیم جانبخش لطف و توجهت درآورده‏وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ فآرٌّ مِنْ سَخَطِکَ اِلی‏ رِضاکَ هارِبٌ‏و خواهان باران جود و احسانت هستم و از خشمت به سوی خوشنودیت گریخته و از خودت بدرگاه خودت فرار کرده‏ام‏مِنْکَ اِلَیْکَ راج ٍ اَحْسَنَ ما لَدَیْکَ مُعَوِّلٌ عَلی‏ مَواهِبِکَ مُفْتَقِرٌ اِلی‏و امید بهترین چیزی را که نزد تو است دارم و بر بخششهای تو اعتماد و توکل کرده‏ام و نیازمند به سرپرستی‏رِعایَتِکَ اِلهی‏ ما بَدَاْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ فَتَمِّمْهُ وَما وَهَبْتَ لی‏ مِنْ‏و نگهداری توام خدایا بدانچه از فضل خود درباره من دست زدی به پایانش رسان و آنچه از کرمت بر من‏کَرَمِکَ فَلا تَسْلُبْهُ وَما سَتَرْتَهُ عَلَیَّ بِحِلْمِکَ فَلا تَهْتِکْهُ وَما عَلِمْتَهُ‏بخشیدی آن را از من مگیر و آنچه را به بردباری خویش بر من پوشانده‏ای آشکارش مکن و کارهای‏مِنْ قَبیحِ فِعْلی‏ فَاغْفِرْهُ اِلهی‏ اِسْتَشْفَعْتُ بِکَ اِلَیْکَ وَاسْتَجَرْتُ بِکَ‏زشتی را که من انجام داده‏ام برایم بیامرز خدایا خودت را به درگاهت شفیع آورم و از تو به خودت‏مِنْکَ اَتَیْتُکَ طامِعاً فی‏ اِحْسانِکَ راغِباً فِی امْتِنانِکَ مُسْتَسْقِیاً وابِلَ‏پناه برم به درگاهت آمده‏ام در حالی‏که آزمندم به احسانت مشتاقم به دریافت بخششت تشنه‏ام به باران رحمتت‏طَوْلِکَ مُسْتَمْطِراً غَمامَ فَضْلِکَ طالِباً مَرْضاتَکَ قاصِداً جَنابَکَ‏باران جویم از ابر فضل و احسانت جویای اسباب خشنودیت هستم و عازم تشرف به آستانت گشته‏ام‏وارِداً شَریعَةَ رِفْدِکَ مُلْتَمِساً سَنِیَّ الْخَیْراتِ مِنْ عِنْدِکَ وافِداً اِلی‏در جویبار عطایت وارد گشته و خواهشمند بهترین نیکیهای تو هستم بار نیاز به درگاه حَضْرَةِ جَمالِکَ مُریداً وَجْهَکَ طارِقاً بابَکَ مُسْتَکیناً لِعَظَمَتِکَ حضرت تو فرود آورده و ذات تو را خواهانم کوبنده‏ام در رحمتت را و خوارم در برابر عظمت‏وَجَلالِکَ فَافْعَلْ بی‏ ما اَنْتَ اَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَلا تَفْعَلْ بی‏و جلالت پس انجام ده در باره‏ام آنچه را تو شایسته آنی از آمرزش و مهربانی و انجام مده درباره‏ام‏ما اَنَا اَهْلُهُ مِنْ الْعَذابِ وَالنِّقْمَةِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏آنچه را من سزاوار آنم از عذاب و انتقام به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان السّادِسة: «مُناجات الشّاکِرین»
ششم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات سپاسگزاران‏
اِلهی‏ اَذْهَلَنی‏ عَنْ اِقامَةِ شُکْرِکَ تَتابُعُ طَوْلِکَ وَاَعْجَزَنی‏ عَنْ خدایا بخشش پی در پی تو انجام دادن سپاسگزاریت را از یاد من برد و ریزش فضل و احسانت مرا ازاِحْصآءِ ثَنآئِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ وَشَغَلَنی‏ عَنْ ذِکْرِ مَحامِدِکَ تَرادُفُ‏شمردن ثنا و ستایشت عاجز کرد و پشت سر هم آمدن نیکیهایت مرا از ذکر ستودنیهایت بازداشت و پیاپی‏عَوآئِدِکَ وَاَعْیانی‏ عَنْ نَشْرِ عَوارِفِکَ تَوالی‏ اَیادیکَ وَهذا مَقامُ مَنِ‏رسیدن نعمتهایت مرا از نشر دادن نیکوئیهایت درمانده کرد و اینجا که من هستم جای کسی است که‏اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمآءِ وَقابَلَها بِالتَّقْصیرِ وَشَهِدَ عَلی‏ نَفْسِهِ‏اعتراف به وفور نعمتهای تو و در مقابل آنها به کوتاهی کردن خود دارد و به اهمال‏کاری و تلف کردن‏بِالْإِهْمالِ وَالتَّضْییعِ وَاَنْتَ الرَّؤُفُ الرَّحیمُ الْبَّرُ الْکَریمُ الَّذی‏ لاعمر خویش گواهی دهد و تو ای خدای با عطوفت و مهربان و نیکوکار و بزرگواری که روآورندگان بسویت را نومیدیُخَیِّبُ قاصِدیهِ وَلا یَطْرُدُ عَنْ فِنآئِهِ امِلیهِ بِساحَتِکَ تَحُطُّ رِحالُ‏نسازی و آرزومندات را از درگاهت نرانی، امیدواران به آستانه تو بار امید خود را بیندازند الرَّاجینَ وَبِعَرْصَتِکَ تَقِفُ امالُ الْمُسْتَرْفِدینَ فَلا تُقابِلْ امالَنا و آرزوهای عطاخواهان به میدان وسیع کرم تو توقف کنند پس ای خدا تو آرزوهای ما رابِالتَّخْییبِ وَالْأَیاسِ وَلا تُلْبِسْنا سِرْبالَ الْقُنُوطِ وَالْإِبْلاسِ اِلهی‏با نومیدی و یأس روبرو مگردان و جامه ناامیدی و دل شکستگی بر ما مپوشان خدایا تَصاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ الائِکَ شُکْری‏ وَتَضآئَلَ فی‏ جَنْبِ اِکْرامِکَ اِیَّایَ در برابر نعمتهای بزرگت سپاسگزاری من کوچک است و در جنب اکرام و بزرگواری تو ثنا وثَنآئی‏ وَنَشْری‏ جَلَّلَتْنی‏ نِعَمُکَ مِنْ اَنْوارِ الْأیمانِ حُلَلاً وَضَرَبَتْ‏ستایش من خُرد و ناقابل است نعمتهای تو زیورهایی از انوار ایمان بر من پوشانده و ریزه‏کاریهای‏عَلَیَّ لَطآئِفُ بِرّکَ مِنَ الْعِزِّ کِلَلاً وَقَلَّدَتْنی‏ مِنَنُکَ قَلائِدَ لا تُحَلُ‏نیکیت خیمه‏هایی از عزت برسرم زده و احسانهایت گردن بنده‏هایی به گردنم انداخته که باز نشودوَطَوَّقَتْنی‏ اَطْواقاً لا تُفَلُّ فَآلائُکَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسانی‏ عَنْ اِحْصآئِهاو طوقهایی بدان آویخته که نگسلد، نعمتهای بسیار تو زبان مرا از شمردنش ناتوان کرده‏وَنَعْمآؤُکَ کَثیرَةٌ قَصُرَ فَهْمی‏ عَنْ اِدْراکِها فَضْلاً عَنِ اسْتِقْصآئِهاو بخششهای فراوانت خِرد و فهم مر از ادراکش کوتاه کرده تا چه رسد به پی‏بردن به پایانش و با این‏فَکَیْفَ لی‏ بِتَحْصیلِ الشُّکْرِ وَشُکْری‏ اِیَّاکَ یَفْتَقِرُ اِلی‏ شُکْرٍ فَکُلَّماترتیب من چگونه می‏توانم تو را سپاسگزاری کنم و همان سپاسگزاری من تازه احتیاج به سپاسگزاری دیگری دارد و هرگاه‏قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَیَّ لِذلِکَ اَنْ اَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ اِلهی‏ فَکَمابگویم ستایش مخصوص تو است برای همین جمله لازم است دوباره بگویم ستایش مخصوص تو است خدایا چنانچه‏غَذَّیْتَنا بِلُطْفِکَ وَرَبَّیْتَنا بِصُنْعِکَ فَتَمِّمْ عَلَیْنا سَوابِغَ النِّعَمِ وَادْفَعْ عَنَّابه لطف خویش ما را خوراک دادی و به پرورش خود پروریدی پس نعمتهای فراوانت را بر ما کامل کن و ناگواریهای‏مَکارِهَ النِّقَمِ وَآتِنا مِنْ حُظُوظِ الدَّارَیْنِ اَرْفَعَها وَاَجَلَّها عاجِلاًسخت و بد را از ما دور کن و عطا کن به ما از بهره‏های دو جهان برترو بهترش را چه اکنون‏وَآجِلاً وَلَکَ الْحَمْدُ عَلی‏ حُسْنِ بَلائِکَ وَسُبُوغِ نَعْمآئِکَ حَمْداً یُوافِقُ‏و چه در آینده و ستایش تو را است برای آزمایش نیکویت و نعمتهای فراوانت ستایشی که برابررِضاکَ وَیَمْتَرِی الْعَظیمَ مِنْ بِرِّکَ وَنَداکَ یا عَظیمُ یا کَریمُ بِرَحْمَتِکَ‏خوشنودیت باشد و احسان و بخشش بزرگ تو را به سوی ما جلب کند ای بزرگ و ای بزرگوار به رحمتت یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏
ای مهربانترین مهربانان‏
السّابعة: «مُناجات المُطیعین للَّهِ»
هفتم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات فرمانبرداران خدا
اَللَّهُمَّ اَلْهِمْنا طاعَتَکَ وَجَنِّبْنا مَعْصِیَتَکَ وَیَسِّرْ لَنا بُلُوغَ ما نَتَمَنّی‏ مِنْ خدایا طاعتت را بر ما الهام کن و از نافرمانیت ما را دور کن و آسان کن بر ما راه رسیدن بدانچه‏اِبْتِغآءِ رِضْوانِکَ وَاَحْلِلْنا بُحْبُوحَةَ جِنانِکَ وَاقْشَعْ عَنْ بَصآئِرِناآرزومندیم از تحصیل آنچه موجب خوشنودی تو است و ما را در وسط بهشتهایت جای ده و پراکنده ساز از پیش دیدگان ماسَحابَ الْأِرْتِیابِ وَاکْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا اَغْشِیَةَ الْمِرْیَةِ وَالْحِجابِ‏ابرهای شک و شبهه را و بردار از دلهای ما پرده‏های تردید و تاریکی راوَاَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَمآئِرِنا وَاَثْبِتِ الْحَقَّ فی‏ سَرآئِرِنا فَاِنَ‏و دور کن باطل را از نهاد ما و پابرجا کن حق را در درون ما زیرا این‏الشُّکوُکَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ وَمُکَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنایِح ِ وَالْمِنَنِ‏شک و تردیدها و گمانها فتنه‏انگیز و تیره کننده عطاها و بخششهای زلال و صافی است خدایااَللَّهُمَّ احْمِلْنا فی‏ سُفُنِ نَجاتِکَ وَمَتِّعْنا بِلَذیذِ مُناجاتِکَ وَاَوْرِدْناخدایا ما را در کشتی‏های نجاتت جای ده و از لذت مناجاتت بهره‏مند ساز و ما را بر لب دریاچه‏های حِیاضَ حُبِّکَ وَاَذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّکَ وَ قُرْبِکَ وَاجْعَلْ جِهادَنا فیکَ و محبتت وارد کن و شیرینی دوستی و مقام قربت را به ما بچشان و جهد و کوشش ما را در راه خودت وهَمَّنا فی‏ طاعَتِکَ وَاَخْلِصْ نِیَّاتِنا فی‏ مُعامَلَتِکَ فَاِنَّا بِکَ وَلَکَ وَلاهمت‏مان را در طاعت خودت قرار ده و نیتهای ما را در مورد کارهایی که برایت انجام دهیم خالص گردان زیرا ما با تو ووَسیلَةَ لَنا اِلَیْکَ اِلاَّ اَنْتَ اِلهی‏ اِجْعَلْنی‏ مِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِاز آن توئیم و وسیله‏ای به درگاهت نداریم جز خودت خدایا مرا از برگزیدگان نیکوکار قرارم ده‏وَاَلْحِقْنی‏ بِالصَّالِحینَ الْأَبْرارِ السَّابِقینَ اِلیَ الْمَکْرُماتِ الْمُسارِعینَ‏و به شایستگان نیک رفتارم ملحق کن آنان که به کارهای نیک پیشی جسته و به سوی خیرات‏اِلیَ الْخَیْراتِ الْعامِلینَ لِلْباقِیاتِ الصَّالِحاتِ السَّاعینَ اِلی‏ رَفیعِ‏شتابان بوده و برای باقیات صالحات کار می‏کنند و به رسیدن به درجات عالی و بلند کوشایند الدَّرَجاتِ اِنَّکَ عَلی‏ کُلِّشَیْ‏ءٍ قَدیرٌ وَبِالْأِجابَةِ جَدیرٌ بِرَحْمَتِکَ یا که براستی تو بر هر چیز توانایی و به اجابت خواسته‏ام سزاوار به رحمتت ای اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏
مهربانترین مهربانان‏
الثّامِنة: «مُناجات المُریدین»
هشتم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات اهل ارادت‏
سُبْحانَکَ ما اَضْیَقَ الْطُّرُقَ عَلی‏ مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلیلَهُ وَما اَوْضَحَ الْحَقَّ منزهی تو! چه اندازه تنگ است راهها بر کسی‏که توأش رهنمون نباشی و چه اندازه حقیقت روشن است‏عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبیلَهُ اِلهی‏ فَاسْلُکْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَیْکَ وَسَیِّرْنابرای کسیکه تو راهش را نشانش داده‏ای خدایا پس ما را به راههای رسیدن به درگاهت بدار و ازفی‏ اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْکَ قَرِّبْ عَلَیْنَا الْبَعیدَ وَسَهِّلْ عَلَیْنَانزدیکترین راهی که به تو رسند ما را ببَر دور را بر ما نزدیک گردان و راههای سخت والْعَسیرَ الشَّدیدَ وَاَلْحِقْنا بِعِبادِکَ الَّذینَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَیْکَ یُسارِعوُنَ‏و دشوار را بر ما آسان و هموار ساز و ملحقمان دار به آن بندگانت که در پیشی گرفتن به سویت شتاب کنندوَبابَکَ عَلَی الدَّوامِ یَطْرُقُونَ وَاِیَّاکَ فِی اللَّیْلِ وَالنَّهارِ یَعْبُدُونَ وَهُمْ‏و یکسره بطور مداوم در خانه‏ات را می‏کوبند و در شب و روز تو را پرستش کنند و آنهامِنْ هَیْبَتِکَ مُشْفِقُونَ الَّذینَ صَفَّیْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ وَبَلَّغْتَهُمُ‏از هیبتت ترسانند آنانکه آبخورشان را پاک کردی و بخواسته‏هایشان رسانیدی الرَّغآئِبَ وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ وَقَضَیْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِکَ الْمَأرِبَ و به دادن آنچه جویایش بودند کامرواشان ساختی و حاجتهاشان را از فضل خویش برآوردی‏وَمَلَأْتَ لَهُمْ ضَمآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّکَ وَرَوَّیْتَهُمْ مِنْ صافی‏ شِرْبِکَ فَبِکَ‏و دلهاشان را سرشار از دوستی خویش کردی و از آب زلال معرفتت سیرابشان کردی پس بوسیله‏اِلی‏ لَذیذِ مُناجاتِکَ وَصَلُوا وَمِنْکَ اَقْصی‏ مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا فَیا مَنْ‏تو به لذت مناجاتت نائل گشتند و از ناحیه تو بالاترین مقاصدشان را بدست آوردند پس ای هُوَ عَلَی الْمُقْبِلینَ عَلَیْهِ مُقْبِلٌ وَبِالْعَطْفِ عَلَیْهِمْ عآئِدٌ مُفْضِلٌ کسی که بر آنانکه به سویش رو کنند رو آوری و با توجه بدانها مهرورزی و نعمت بخشی و ای آنکه نسبت به‏وَبِالْغافِلینَ عَنْ ذِکْرِهِ رَحیمٌ رَؤُفٌ وَبِجَذْبِهِمْ اِلی‏ بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ‏بی‏خبران و غافلان از ذکر خود رحیم و مهربانی و با جلب آنان به درگاهت دوستدار و مهرورزی از تواَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَنی‏ مِنْ اَوْفَرِهِمْ مِنْکَ حَظّاً وَاَعْلاهُمْ عِنْدَکَ مَنْزِلاًخواهم از کسانی قرارم دهی که بهره بیشتری از تو دریافت داشته و مرتبه والاتری را حائز گشته‏وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّکَ قِسْماً وَاَفْضَلِهِمْ فی‏ مَعْرِفَتِکَ نَصیباً فَقَدِ انْقَطَعَتْ‏و از دوستیت نصیب بیشتری عایدش شده و در معرفتت سهم زیادتری بهره‏اش داده‏اند زیرا که توجه من از همه جااِلَیْکَ هِمَّتی‏ وَانْصَرَفَتْ نَحْوَکَ رَغْبَتی‏ فَاَنْتَ لا غَیْرُکَ مُرادی‏ وَلَکَ‏بسوی تو منقطع شده و اراده و آرزویم به جانب تو گشته است پس مراد من تنها تویی نه دیگری‏لا لِسِواکَ سَهَری‏ وَسُهادی‏ وَلِقآؤُکَ قُرَّةُ عَیْنی‏ وَوَصْلُکَ مُنی‏و شب‏زنده‏داری و بی‏خوابیم فقط بخاطر تو است نه غیر تو و دیدارت نور چشم من است و وصل تونَفْسی‏ وَاِلَیْکَ شَوْقی‏ وَفی‏ مَحَبَّتِکَ وَلَهی‏ وَاِلی‏ هَواکَ صَبابَتی‏آرزوی جان من و بسوی تو است اشتیاقم و در وادی محبت تو سرگشته‏ام، و در هوای تو است دلدادگیم‏وَرِضاکَ بُغْیَتی‏ وَ رُؤْیَتُکَ حاجَتی‏ وَجِوارُکَ طَلَبی‏ وَقُرْبُکَ غایَةُو خوشنودی تو است مقصودم و دیدار تو است حاجت من و نعمت جوارت مطلوب من است نزدیکی و قرب به تو منتهای‏سُؤْلی‏ وَفی‏ مُناجاتِکَ رَوْحی‏ وَراحَتی‏ وَعِنْدَکَ دَوآءُ عِلَّتی‏ وَشِفآءُخواسته من است و در مناجات با تو است خوشی و راحتیم و پیش تو است داروی دردم و شفای‏غُلَّتی‏ وَبَرْدُ لَوْعَتی‏ وَکَشْفُ کُرْبَتی‏ فَکُنْ اَنیسی‏ فی‏ وَحْشَتی‏ وَمُقیلَ‏جگر سوخته‏ام و تسکین حرارت دلم و برطرف شدن دشواریم پس ای خدا بوده باش تو انیس و همدمم در حال وحشتم و گذرنده‏عَثْرَتی‏ وَغافِرَ زَلَّتی‏ وَقابِلَ تَوْبَتی‏ وَمُجیبَ دَعْوَتی‏ وَوَلِیَ‏از لغزشم و آمرزنده گناهم و پذیرنده توبه‏ام و اجابت کننده دعایم و سرپرست‏عِصْمَتی‏ وَمُغْنِیَ فاقَتی‏ وَلا تَقْطَعْنی‏ عَنْکَ وَلا تُبْعِدْنی‏ مِنْکَ یانگهداریم و توانگری ده از نداریم و مرا از خویش جدایم مکن و از درگاهت دورم منما ای نَعیمی‏ وَجَنَّتی‏ وَیا دُنْیایَ وَآخِرَتی‏ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
تو نعیم و جنت من و ای دنیا و آخرتم ای مهربانترین مهربانان‏
التّاسعة: «مُناجات المُحبیّن»
نهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات دوستان‏
اِلهی‏ مَنْ ذَاالَّذی‏ ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذی‏خدایا نیست که شیرینی محبت تو را چشیده باشد و جز تو آهنگ دیگری را بکند و کیست که به مقام‏اَنِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغی‏ عَنْکَ حِوَلاً اِلهی‏ فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ‏قرب تو انس گرفته باشد و درصدد روگرداندن از تو باشد خدایا قرار ده ما را از زمره کسانی‏که‏لِقُرْبِکَ وَوِلایَتِکَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَمَحَبَّتِکَ وَشَوَّقْتَهُ اِلی‏ لِقآئِکَ‏برای قرب و دوستیت برگزیده‏ای و برای عشق و محبتت خالصش گردانده و به دیدارت شائقش کرده و به قضاوَرَضَّیْتَهُ بِقَضآئِکَ وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ اِلی‏ وَجْهِکَ وَحَبَوْتَهُ بِرِضاکَ‏و قدرت راضیش ساخته و به دیدن رویت به او نعمت بخشیده و به خوشنودی خویش مخصوصش گردانده‏وَاَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِکَ وَقِلاکَ وَبَوَّاْتَهُ مَقْعَدَالصِّدْقِ فی‏ جِوارِکَ‏و از غم هجران و فراقت پناهش داده و در جایگاه راستی در جوار خویش جایش داده ووَخَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِکَ وَاَهَّلْتَهُ لِعِبادَتِکَ وَهَیَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِکَ‏به معرفت خویش مخصوصش کرده و برای پرستش و عبادتت او را لایق کردی و در ارادت خویش دل شیدایش کردی وَاجْتَبَیْتَهُ لِمُشاهَدَتِکَ وَاَخْلَیْتَ وَجْهَهُ لَکَ وَفَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّکَ و برای مشاهده جمالت انتخابش کردی و رویش را برای خودت از اغیار خالی کردی و دلش را برای محبت خویش فارغ کردی‏وَرَغَّبْتَهُ فیما عِنْدَکَ وَاَلْهَمْتَهُ ذِکْرَکَ وَاَوْزَعْتَهُ شُکْرَکَ وَشَغَلْتَهُ‏و تنها بدانچه نزد تو است راغبش کردی و ذکر خویش را بدو الهام کردی و سپاسگزاریت را بدون نصیب کردی‏بِطاعَتِکَ وَصَیَّرْتَهُ مِنْ صالِحی‏ بَرِیَّتِکَ وَاخْتَرْتَهُ لِمُناجاتِکَ‏و به طاعت خود سرگرمش ساختی و او را از بندگان شایسته‏ات گرداندی و برای مناجات خویش انتخابش کردی‏وَقَطَعْتَ عَنْهُ کُلَّشَیْ‏ءٍ یَقْطَعُهُ عَنْکَ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ‏و بریدی از او هر چه را که موجب بریدنش از تو گردد خدایا قرار ده ما را از کسانی‏که شیوه‏شان در زندگی الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالْأَنینُ جِباهُهُمْ ساجِدَةٌ شادمانی با تو و زاری به درگاه تو است و روزگارشان آه و ناله است پیشانیهاشان در برابر عظمتت به خاک‏لِعَظَمَتِکَ وَعُیُونُهُمْ ساهِرَةٌ فی‏ خِدْمَتِکَ وَدُمُوعُهُمْ سآئِلَةٌ مِنْ‏افتاده و از دیدگانشان در خدمتت یکسره بیدار است و سرشکشان ازخَشْیَتِکَ وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِکَ وَاَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهابَتِکَ‏ترس تو ریزان و دلهاشان به محبتت آویزان و قلبهاشان از هیبتت از جا کنده شده است‏یا مَنْ اَنْوارُ قُدْسِهِ لِأَبْصارِ مُحِبّیهِ رآئِقَةٌ وَسُبُحاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ‏ای که انوار قدسش برای دیدگان دوستانش در کمال درخشندگی است و پرتوافکنیهای جمالش برای قلوب‏عارِفیهِ شآئِفَةٌ یا مُنی‏ قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ وَیا غایَةَ امالِ الْمُحِبّینَ‏عارفان زداینده (چرکیها) است ای آرمان دل مشتاقان و ای منتهای آرزوی دوستان‏اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنی‏ اِلی‏ قُرْبِکَ‏از تو خواهم دوستی خودت و دوستی دوستدارانت و دوستی هر عملی که مرا به قرب تو واصل گرداند وَاَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَیَّ مِمَّا سِواکَ وَاَنْ تَجْعَلَ حُبّی‏ اِیَّاکَ قآئِداً اِلی‏ و تو را در پیش من محبوبتر از ماسوای تو قرار دهد و از تو خواهم که دوستیم را نسبت به تو جلودارم قرار دهی تارِضْوانِکَ وَشَوْقی‏ اِلَیْکَ ذائِداً عَنْ عِصْیانِکَ وَامْنُنْ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ‏مرا به رضوانت بکشاند و اشتیاقم را به سویت چنان کنی که بازدارنده از نافرمانیت باشد و بر من منت نِه به اینکه بر من توجهی‏عَلَیَّ وَانْظُرْ بِعَیْنِ الْوُدِّ وَالْعَطْفِ اِلَیَّ وَلا تَصْرِفْ عَنّی‏ وَجْهَکَ‏فرمایی و با دیده دوستی و عطوفت بر من بنگری و رو از من مگردانی‏وَاجْعَلْنی‏ مِنْ اَهْلِ الْاِسْعادِ وَالْحِظْوَةِ عِنْدَکَ یامُجیبُ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏و مرا از جمله سعادتمندان و بهره‏مندان نزد خود قرار دهی ای پاسخ دهنده ای مهربانترین مهربانان العاشِرَة: «مُناجات المُتوَسِّلین»
دهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات توسل جویان‏
اِلهی‏ لَیْسَ لی‏ وَسیلَةٌ اِلَیْکَ اِلاَّ عَواطِفُ رَاْفَتِکَ وَلا لی‏ ذَریعَةٌ خدایا وسیله‏ای به درگاهت ندارم جز عواطف مهرت و به سویت دست‏آویزی ندارم اِلَیْکَ اِلاَّ عَوارِفُ رَحْمَتِکَ وَشَفاعَةُ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَمُنْقِذِ الْأُمَّةِ جز آنچه معروف است از رحمتت و شفاعت پیامبرت پیامبر رحمت و نجات ده امت‏مِنَ الْغُمَّةِ فَاجْعَلْهُما لی‏ سَبَباً اِلی‏ نَیْلِ غُفْرانِکَ وَصَیِّرْهُما لی‏ وُصْلَةًاز غم و اندوه پس ای خدا همان دو را وسیله رسیدنم به آمرزشت قرار ده و سببی برای رسیدنم‏اِلیَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِکَ وَقَدْ حَلَّ رَجآئی‏ بِحَرَمِ کَرَمِکَ وَحَطَّ طَمَعی‏به سعادت خوشنودیت گردان زیرا که بار امیدم در حریم کرمت فرود آمده و مرکب طمعم به‏بِفِنآءِ جُودِکَ فَحَقِّقْ فیکَ اَمَلی‏ وَاخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلی‏ وَاجْعَلْنی‏ مِنْ‏آستانه جود تو زانو زده پس ای خدا به آرزوی من جامه عمل پوشان و پایان کارم را بخیر گردان وصَفْوَتِکَ الَّذینَ اَحْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جنَّتِکَ وَبوَّأْتَهُمْ دارَ کَرامَتِکَ‏در زمره آن دسته از برگزیدگانت قرارم ده که در وسط بهشتت فرودشان آوردی و در خانه بزرگواری خویش جاشان دادی‏وَاَقْرَرْتَ اَعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ یَوْمَ لِقآئِکَ وَاَوْرَثْتَهُمْ مَنازِلَ الصِّدْقِ‏و دیده آنها را در روز دیدار به همان نظر کردنشان بسویت روشن کردی و جایگاههای راستی را در جوار خویش بدیشان فی‏ جِوارِکَ یا مَنْ لا یَفِدُ الْوافِدُونَ عَلی‏ اَکْرَمَ مِنْهُ وَلا یَجِدُ سپردی ای که واردین بر کریمتر از او وارد نشوند و قاصدان‏الْقاصِدُونَ اَرْحَمَ مِنْهُ یا خَیْرَ مَنْ خَلا بِهِ وَحیدٌ وَیا اَعْطَفَ مَنْ اَوی‏مهربانتر از او نیابند ای بهترین کسی که شخص در تنهایی با او خلوت کند و ای مهربانترین کسی که شخص آواره‏اِلَیْهِ طَریدٌ اِلی‏ سَعَةِ عَفْوِکَ مَدَدْتُ یَدی‏ وَبِذَیْلِ کَرَمِکَ اَعْلَقْتُ کَفّی‏به درگاهش جا و مسکن گیرد به سوی عفو وسیعت دست (نیاز) دراز کرده و به ذیل کرم تو چنگ (حاجت) انداخته‏ام‏فَلا تُولِنِی الْحِرْمانَ وَلا تُبْلِنی‏ بِالْخَیْبَةِ وَالْخُسْرانِ یا سَمیعَ الدٌّعآءِپس مرا محروم برمگردان و به زیان و خسران دچارم مساز ای شنوای دعا یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏
ای مهربانترین مهربانان‏
الحادی عَشرَ: «مُناجات المُفتقرینْ»
یازدهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات نیازمندان‏
اِلهی‏ کَسْری‏ لا یَجْبُرُهُ اِلاَّ لُطْفُکَ وَحَنانُکَ وَفَقْری‏ لایُغْنیهِ اِلاَّ خدایا شکست مرا جز لطف و مهر تو چیزی جبران نکند و نداریم را جزعَطْفُکَ وَاِحْسانُکَ وَرَوْعَتی‏ لا یُسَکِّنُها اِلاَّ اَمانُکَ وَذِلَّتی‏ لا یُعِزُّهآتوجه و احسان تو برطرف نسازد و هراس و وحشتم را جز امان تو آرام نکند و خواریم را جزاِلاَّ سُلْطانُکَ وَاُمْنِیَّتی‏ لا یُبَلِّغُنیهآ اِلاَّ فَضْلُکَ وَخَلَّتی‏ لا یَسُدُّها اِلاَّسلطنت تو به عزت مبدل نسازد و جز فضل تو چیزی مرا به آرزویم نرساند و فقر و احتیاجم را جز احسان توطَوْلُکَ وَحاجَتی‏ لا یَقْضیها غَیْرُکَ وَکَرْبی‏ لا یُفَرِّجُهُ سِوی‏ رَحْمَتِکَ‏پر نکند و حاجتم را جز تو برنیاورد و گره از گرفتاریم جز رحمت تو نگشاید و درماندگیم راوَضُرّی‏ لا یَکْشِفُهُ غَیْرُ رَاْفَتِکَ وَغُلَّتی‏ لا یُبَرِّدُها اِلاَّ وَصْلُکَ‏جز مهر تو برطرف نکند و سوز دلم را جز وصل تو فرو ننشاندوَلَوْعَتی‏ لا یُطْفیها اِلاَّ لِقآؤُکَ وَشَوْقی‏ اِلَیْکَ لا یَبُلُّهُ اِلَّا النَّظَرُ اِلی‏و شعله درونم را جز لقاء تو خاموش نسازد و بر آتش اشتیاقم جز نظر به جلوه‏ات چیزی آب‏وَجْهِکَ وَقَراری‏ لا یَقِّرُّدُونَ دُنُوّی‏ مِنْکَ وَلَهْفَتی‏ لا یَرُدُّها اِلاَّنریزد و قراری ندارم جز در نزدیکی تو و حسرت و افسوسم را جز نسیم جانبخش رحمتت باز مگرداندرَوْحُکَ وَسُقْمی‏ لا یَشْفیهِ اِلاَّ طِبُّکَ وَغَمّی‏ لا یُزیلُهُ اِلاَّ قُرْبُکَ‏و دردم را جز طبابت تو درمان نکند و اندوهم را جز قرب تو نزدایدوَجُرْحی‏ لا یُبْرِئُهُ اِلاَّ صَفْحُکَ وَرَیْنُ قَلْبی‏ لا یَجْلُوهُ اِلاَّ عَفْوُکَ‏و زخمم را جز گذشت تو التیام نبخشد و زنگ دلم را جز عفو تو پاک نکند و اندیشه‏های‏وَوَسْواسُ صَدْری‏ لا یُزیحُهُ اِلاَّ اَمْرُکَ فَیا مُنْتَهی‏ اَمَلِ الْأمِلینَ وَیاباطل درونم را جز فرمان تو برطرف نکند پس ای منتها آرزوی آرزومندان و ای سرحدغایَةَ سُؤْلِ السَّآئِلینَ وَیا اَقْصی‏ طَلِبَةِ الطَّالِبینَ وَیا اَعْلی‏ رَغْبَةِنهایی خواسته درخواست‏کنندگان و ای آخرین مرحله مطلوب طلب کنندگان و ای بالاترین خواهش‏الرَّاغِبینَ وَیا وَلِیَّ الصَّالِحینَ وَیا اَمانَ الْخآئِفینَ وَیا مُجیبَ دَعْوَةِخواهشمندان و ای سرپرست شایستگان و ای امان بخش ترسناکان و ای اجابت کننده دعای الْمُضْطَرّینَ وَیا ذُخْرَ الْمُعْدِمینَ وَیا کَنْزَ الْبآئِسینَ وَیا غِیاثَ درماندگان و ای ذخیره نداران و ای گنج مستمندان و ای فریادرس‏الْمُسْتَغیثینَ وَیا قاضِیَ حَوآئِجِ الْفُقَرآءِ وَالْمَساکینَ وَیا اَکرَمَ‏فریادخواهان و ای برآرنده حاجات فقیران و بیچارگان و ای بزرگوارترین‏الْأَکْرَمینَ وَیا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ لَکَ تَخَضُّعی‏ وَسُؤالی‏ وَاِلَیْکَ‏بزرگواران و ای مهربانترین مهربانان به درگاه تو است فروتنی و خواسته‏ام و به سوی‏تَضَرُّعی‏ وَابْتِهالی‏ اَسْئَلُکَ اَنْ تُنیلَنی‏ مِنْ رَوْحِ رِضْوانِکَ وَتُدیمَ‏تو است زاری و ناله‏ام از تو خواهم که مرا به نسیم جانبخش خوشنودیت برسانی و نعمتهایی را که‏عَلَیَّ نِعَمَ امْتِنانِکَ وَها اَنَا بِبابِ کَرَمِکَ واقِفٌ وَلِنَفَحاتِ بِرِّکَ‏از روی امتنان به من دادی ادامه دهی و من هم اکنون به در خانه کرمت ایستاده و خود را در معرض‏مُتَعَرِّضٌ وَبِحَبْلِکَ الشَّدیدِ مُعْتَصِمٌ وَبِعُرْوَتِکَ الْوُثْقی‏ مُتَمَسِّکٌ‏وزش نسیمهای رحمتت قرار داده و به رشته محکمت چسبیده و به دستاویز محکمت چنگ زده‏ام اِلهی‏ اِرْحَمْ عَبْدَکَ الذَّلیلَ ذَاالّلِسانِ الْکَلیلِ وَالْعَمَلِ الْقَلیلِ وَامْنُنْ خدایا ترحم کن به این بنده ذلیلت که زبانش کُند و عملش اندک است و بر اوعَلَیْهِ بِطَوْلِکَ الْجَزیلِ وَاکْنُفْهُ تَحْتَ ظِلِّکَ الظَّلیلِ یا کَریمُ یا جَمیلُ‏بوسیله احسان فراوانت منت بنه و او را در زیر سایه پایدارت بِبَر ای بزرگوار ای زیبابخش یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏
ای مهربانترین مهربانان‏
الثَّانیَة عَشر: «مُناجات العارفین»
دوازدهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات عارفان‏
اِلهی‏ قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنآئِکَ کَما یَلیقُ بِجَلالِکَ وَعَجَزَتِ خدایا زبانها قاصر است از رسیدن به ثنای تو آنطور که شایسته جلال تو است و عقلهاالْعُقُولُ عَنْ اِدْراکِ کُنْهِ جَمالِکَ وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُدُونَ النَّظَرِ اِلی‏عاجز است از ادراک کنه جمالت و دیده‏ها تار و بی‏فروغ ماند از نظر کردن به سوی انوار سُبُحاتِ وَجْهِکَ وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَریقاً اِلی‏ مَعْرِفَتِکَ اِلاَّ بِالْعَجْزِ ذاتت و قرار ندادی برای خلق خود راهی به سوی شناسائیت جز به اظهار عجزعَنْ مَعْرِفَتِکَ اِلهی‏ فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ تَرَسَّخَتْ اَشْجارُ الشَّوْقِ‏از شناسائیت خدایا پس ما را از کسانی قرار ده که درختهای شوق‏اِلَیْکَ فی‏ حَدآئِقِ صُدُورِهِمْ وَاَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ‏بسوی تو در بوستانهای سینه‏شان ریشه محکم کرده و سوز محبتت سراسر دلشان را فراگرفته‏فَهُمْ اِلی‏ اَوْکارِ الْأَفْکارِ یَاْوُونَ وَفی‏ رِیاضِ الْقُرْبِ وَالْمُکاشَفَةِپس آنها به آشیانه‏های اندیشه‏ها جای گیرند و در چمنزارهای قرب به تو و مکاشفه‏یَرْتَعُونَ وَمِنْ حِیاضِ الْمَحَبَّةِ بِکَاْسِ الْمُلاطَفَةِ یَکْرَعُونَ وَشَرایِعَ‏می‏چرند و از حوضهای محبت به جام ملاطفت (آب حیات) بنوشند و در کنار نهرهای‏الْمُصافاتِ یَرِدُونَ قَدْ کُشِفَ الْغِطآءُ عَنْ اَبْصارِهِمْ وَانْجَلَتْ ظُلْمَةُصفا وارد گشته‏اند در حالی که پرده از پیش دیدگانشان برداشته شده و تاریکی شبهه والرَّیْبِ عَنْ عَقآئِدِهِمْ وَضَمآئِرِهِمْ وَانْتَفَتْ مُخالَجَةُ الشَّکِّ عَنْ‏تردید از صفحه عقاید و نهادشان زائل گشته و یکسره خلجان شک و ریب ازقُلُوبِهِمْ وَسَرآئِرِهِمْ وَانْشَرَحَتْ بِتَحْقیقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ وَعَلَتْ‏دلها و درونشان بیرون رفته و دریچه‏های سینه‏شان بواسطه استوار شدن معرفت بازگشته و همتهاشان‏لِسَبْقِ السَّعادَةِ فِی الزَّهادَةِ هِمَمُهُمْ وَعَذُبَ فی‏ مَعینِ الْمُعامَلَةِبرای پیشی گرفتن در خوشبختی در اثر پارسایی بلند گردیده و نوشیدنیهاشان در چشمه کردارشِرْبُهُمْ وَطابَ فی‏ مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ وَاَمِنَ فی‏ مَوْطِنِ الْمَخافَةِشیرین و گوارا شده و درونشان در محفل انس با تو پاکیزه گشته و راهشان در جاهای هولناک‏سِرْبُهُمْ وَاطْمَاَنَّتْ بِالرُّجُوعِ اِلی‏ رَبِّ الْأَرْبابِ اَنْفُسُهُمْ وَتَیَقَّنَتْ‏امن گشته و جانهای ایشان در بازگشت بسوی رب الارباب مطمئن گردیده و روانشان‏بِالْفَوْزِ وَالْفَلاحِ اَرْواحُهُمْ وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ اِلی‏ مَحْبُوبِهِمْ اَعْیُنُهُمْ‏به فیروزی و رستگاری یقین پیدا کرده و دیدگانشان به واسطه دیدار محبوب روشن گشته وَاسْتَقَرَّ بِاِدْراکِ السُّؤْلِ وَنَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ وَرَبِحَتْ فی‏ بَیْعِ و به واسطه رسیدن به مقصود و نائل شدن به آرزوهای خویش قراری یافته و سوداگری ایشان بواسطه فروختن‏الدُّنْیا بِالْاخِرَةِ تِجارَتُهُمْ اِلهی‏ ما اَلَذَّ خَواطِرَ الْإِلْهامِ بِذِکْرِکَ عَلَی‏دنیا به آخرت کاملاً سودمند گشته است خدایا چه اندازه لذیذ است یاد تو در دلها که بوسیله الهام خطور کندالْقُلُوبِ وَما اَحْلَی الْمَسیرَ اِلَیْکَ بِالْأَوْهامِ فی‏ مَسالِکِ الْغُیُوبِ وَماو چقدر شیرین است سیر بسوی تو با مرکب اندیشه‏ها که در راههای غیب صورت می‏گیرد و چقدراَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ وَما اَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ فَاَعِذْنا مِنْ طَرْدِکَ‏گوارا است طعم دوستی تو و چه شیرین است شربت قرب تو پس ای خدا ما را از راندن‏وَاِبْعادِکَ وَاجْعَلْنا مِنْ اَخَصِّ عارِفیکَ وَاَصْلَحِ عِبادِکَ وَاَصْدَقِ‏و دور کردنت پناه ده و قرارمان ده از مخصوص‏ترین عارفانت و از شایسته‏ترین بندگانت و راستگوترین‏طآئِعیکَ وَاَخْلَصِ عُبَّادِکَ یا عَظیمُ یا جَلیلُ یا کَریمُ یا مُنیلُ‏فرمانبردارانت و خالص‏ترین پرستش کنندگانت ای عظیم ای با جلالت ای بزرگوار ای عطابخش بِرَحْمَتِکَ وَمَنِّکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏
به رحمت و احسانت ای مهربانترین مهربانان‏
الثَّالثَة عَشر: «مُناجات الذّاکرینَ»
سیزدهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات یادکنندگان حق‏
اِلهی‏ لَوْ لاَ الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ اَمْرِکَ لَنَزَّهْتُکَ مِنْ ذِکْری‏ اِیَّاکَ عَلی‏ خدایا اگر پذیرفتن فرمانت واجب نبود تو را پاکتر از آن می‏دانستم که من نام تو را به زبان آرم گذشته‏اَنَّ ذِکْری‏ لَکَ بِقَدْری‏ لا بِقَدْرِکَ وَما عَسی‏ اَنْ یَبْلُغَ مِقْداری‏ حَتّی‏از اینکه ذکری که من از تو کنم به اندازه فهم من است نه به مقدار مقام تو و تازه مگر چه اندازه امید است‏اُجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدیسِکَ وَمِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنا جَرَیانُ ذِکْرِکَ عَلی‏قدرم بالا رود که محل تقدیس (و به پاکی ستودن) تو قرار گیرم و از بزرگترین نعمتهای تو بر ما همان جریان داشتن ذکر تو براَ لْسِنَتِنا وَاِذْنُکَ لَنا بِدُعآئِکَ وَتَنْزیهِکَ وَتَسْبیحِکَ اِلهی‏ فَاَ لْهِمْنازبان ما است و همان اجازه‏ای است که برای دعا کردن و به پاکی ستودنت به ما دادی خدایا پس ذکر ذِکْرَکَ فِی الْخَلاءِ وَالْمَلاءِ وَاللَّیْلِ‏وَالنَّهارِ وَالْإِعْلانِ وَالْإِسْرارِ وَفِی خویش را به ما الهام کن در خلوت و جلوت و شب و روز و آشکار و نهان و درالسَّرَّآءِ وَالضَّرَّآءِ وَآنِسْنا بِالذِّکْرِ الْخَفِیِّ وَاسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَلِ الزَّکِیِ‏خوشی و ناخوشی و ما را به ذکر خفی و پنهانت مأنوس کن و به کار پاکیزه و کوشش خداپسندوَالسَّعْیِ الْمَرْضِیِّ وَجازِنا بِالْمیزانِ الْوَفِیِّ اِلهی‏ بِکَ هامَتِ‏وادار و پاداش ما را به سنگ تمام بده خدایا دلهای شیدا همه سرگشته‏الْقُلُوبُ الْوالِهَةُ وَعَلی‏ مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبایِنَةُ فَلاو تشنه توأند و خِرَدهای متفرق و جدا همه در مورد شناسایی و معرفت تو متفق گشته‏اند و از اینروتَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ اِلاَّ بِذِکْراکَ وَلا تَسْکُنُ النُّفُوسُ اِلاَّ عِنْدَ رُؤْیاکَ اَنْتَ‏دلها جز به یاد تو آرام نگیرند و جانها جز به مشاهده جمالت تسکین نیابند تویی که در هر جاالْمُسَبَّحُ فی‏ کُلِّ مَکانٍ وَالْمَعْبُودُ فی‏ کُلِّ زَمانٍ وَالْمَوْجُودُ فی‏ کُلِ‏تسبیحت گویند و در هر زمانی پرستش کنند و در هر آن موجود بوده‏ای و به هراَوانٍ وَالْمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسانٍ وَالْمُعَظَّمُ فی‏ کُلِّ جَنانٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِ‏زبان تو را خوانند و در هر دلی تو را به بزرگی یاد کنند و از تو آمرزش خواهم از هرلَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَمِنْ کُلِّ راحَةٍ بِغَیْرِ اُنْسِکَ وَمِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِلذتی جز لذت تو و از هر آسایشی جز انس با تو و از هر شادمانی بجزقُرْبِکَ وَمِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طاعَتِکَ اِلهی‏ اَنْتَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ یاقرب تو و از هر سرگرمی به جز فرمانبرداریت خدایا تو فرمودی و گفته‏ات حق است «ای‏اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَاَصیلاًکسانی که ایمان آورده‏اید خدا را یاد کنید یاد کردن بسیار و تسبیح او گوئید در بامداد و پسین»وَقُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ فَاذْکُرُونی‏ اَذْکُرْکُمْ فَاَمَرْتَنا بِذِکْرِکَ وَوَعَدْ تَناونیز فرمودی وگفته‏ات حق است «مرا یاد کنید تا من هم شما را یاد کنم» پس‏تو ما را به‏یاد کردنت دستور فرمودی وبه‏ما وعده‏دادی‏عَلَیْهِ اَنْ‏تَذْکُرَنا تَشْریفاً لَنا وَتَفْخیماً وَاِعْظاماً وَها نَحْنُ ذاکِرُوکَ کَماکه برای شرافت و عزت و عظمت بخشی به ما تو هم ما را یاد کنی و ما هم اکنون مطابق فرمانت تو را اَمَرْتَنا فَاَنْجِزْ لَنا ما وَعَدْتَنا یا ذاکِرَ الذَّاکِرینَ وَیا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ یاد کنیم پس تو هم به وعده خویش وفا کن ای که از یادکنندگانت یاد کنی و ای مهربانترین مهربانان الرَّابِعَة عَشَر: «مُناجات المُعتَصِمین»
چهاردهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات معتصمان‏
اَللَّهُمَّ یا مَلاذَ اللّائِذینَ وَیا مَعاذَ الْعآئِذینَ وَیا مُنْجِیَ الْهالِکینَ وَیا خدایا ای پناه پناه جویان و ای پناه ده پناهندگان و ای نجات دهنده هلاک شدگان و ای‏عاصِمَ الْبآئِسینَ وَیا راحِمَ الْمَساکینِ وَیا مُجیبَ الْمُضْطَرّینَ‏نگهدار بیچارگان و ای مهرورز مسکینان و ای اجابت کننده درماندگان‏وَیاکَنْزَ الْمُفْتَقِرینَ وَیا جابِرَ الْمُنْکَسِرینَ وَیا مَأوَی الْمُنْقَطِعینَ وَیاو ای گنج فقیران و ای جبران کننده دل‏شکستگان و ای جای ده دور از وطنان و ای‏ناصِرَ الْمُسْتَضْعَفینَ وَیا مُجیرَ الْخآئِفینَ وَیا مُغیثَ الْمَکْرُوبینَ وَیایاور آنانکه ناتوانشان شمرده‏اند و ای پناه ده ترسناکان و ای فریادرس غمدیدگان و ای‏حِصْنَ اللّاجینَ اِنْ لَمْ اَعُذْ بِعِزَّتِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ وَاِنْ لَمْ اَ لُذْ بِقُدْرَتِکَ‏قلعه محکم پناهندگان اگر من به عزت تو پناه نیاورم پس به که پناه برم و اگر به قدرت توفَبِمَنْ اَلوُذُ وَقَدْ اَ لْجَاَتْنِی الذُّنُوبُ اِلیَ التَّشَبُّثِ بِاَذْیالِ عَفْوِکَ‏دست پناهندگی دراز نکنم پس به که پناهنده شوم (خدایا) گناهان مرا ناچار کرده که به دامان عفوت چنگ زنم وَاَحْوَجَتْنِی الْخَطایا اِلیَ اسْتِفْتاحِ اَبْوابِ صَفْحِکَ وَدَعَتْنِی الْإِسآئَةُ و خطاها مرا نیازمند کرده که از تو بخواهم درهای چشم پوشیت را به رویم بگشایی و بدیهااِلَی الْأِناخَةِ بِفِنآءِ عِزِّکَ وَحَمَلَتْنِی الْمَخافَةُ مِنْ نِقْمَتِکَ عَلَی الْتَّمَسُّکِ‏مرا بدینجا کشانده که به آستان عزت تو بار اندازم و ترس از انتقام مرا واداشته که‏بِعُرْوَةِ عَطْفِکَ وَما حَقُّ مَنِ اعْتَصَمَ بِحَبْلِکَ اَنْ یُخْذَلَ وَلا یَلیقُ بِمَنِ‏به رشته محکم مهر تو چنگ زنم و براستی آنکس که به ریسمان تو چنگ زند سزاوار خواری نیست و آنکس‏اسْتَجارَ بِعِزِّکَ اَنْ یُسْلَمَ اَوْ یُهْمَلَ اِلهی‏ فَلا تُخْلِنا مِنْ حِمایَتِکَ وَلاکه به عزت تو پناهنده شود تسلیم کردنش و یا واگذاردنش شایسته نیست پس ای خدا ما را از حمایت خویش وامگذار و تُعْرِنا مِنْ رِعایَتِکَ وَذُدْنا عَنْ مَوارِدِ الْهَلَکَةِ فَاِنَّا بِعَیْنِکَ وَفی‏ کَنَفِکَ از رعایت خود باز مدار و از پرتگاههای هلاکت بازدار زیرا ما در تحت توجه تو و در کنف حمایت تووَلَکَ اَسْئَلُکَ بِاَهْلِ خآصَّتِکَ مِنْ مَلائِکَتِکَ وَالصَّالِحینَ مِنْ بَرِیَّتِکَ‏و از آن توئیم از تو خواهم به حق خاصان درگاهت از فرشتگان و شایستگان از بندگانت‏اَنْ تَجْعَلَ عَلَیْنا واقِیَةً تُنْجینا مِنَ الْهَلَکاتِ وَتُجَنِّبُنا مِنَ الْافاتِ‏که برای ما سپری قرار دهی که ما را از مهالک نجات دهد و خودت ما را از آفات دور کنی‏وَتُکِنُّنا مِنْ دَواهِی الْمُصیباتِ وَاَنْ تُنْزِلَ عَلَیْنا مِنْ سَکینَتِکَ وَاَنْ‏و از مصیبتهای بزرگ ما را محفوظ داری و از آرامش خود بر ما فرود آری وتُغَشِّیَ وُجُوهَنا بِاَنْوارِ مَحَبَّتِکَ وَاَنْ تُؤْوِیَنا اِلی‏ شَدیدِ رُکْنِکَ وَاَنْ‏چهره‏های ما را به انوار محبت خویش بپوشانی و در پایگاه محکمت ما را جای دهی و ما راتَحْوِیَنا فی‏ اَکْنافِ عِصْمَتِکَ بِرَاْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏در کرانه‏های عصمت خویش بداری به حق عطوفت و مهرت ای مهربانترین مهربانان الخامسَة عَشَر: «مُناجات الزَّاهدین»
پانزدهم:به نام خدای بخشاینده مهربان مناجات پارسایان‏
اِلهی‏ اَسْکَنْتَنا داراً حَفَرَتْ لَنا حُفَرَ مَکْرِها وَعَلَّقَتْنا بِاَیْدِی الْمَنایا خدایا ما را در خانه‏ای جا داده‏ای که سر راه ما گودالهای نیرنگ را کَنده و در دامهای فریب خود ما رافی‏ حَبآئِلِ غَدْرِها فَاِلَیْکَ نَلْتَجِی‏ءُ مِنْ مَکآئِدِ خُدَعِها وَبِکَ نَعْتَصِمُ‏به چنگالهای مرگ آویخته پس به سوی تو پناه آوریم از دامهای فریبش و به تو نگهداری جوئیم‏مِنَ الْأِغْتِرارِ بِزَخارِفِ زینَتِها فَاِنَّهَا الْمُهْلِکَةُ طُلاَّبَهَا الْمُتْلِفَةُ حُلاَّلَهَااز مغرور شدن به زر و زیور آراسته‏اش زیرا که دنیا جویندگانش را به هلاکت اندازد و واردین خود را نابود کندالْمَحْشُوَّةُ بِالْافاتِ الْمَشْحُونَةُ بِالنَّکَباتِ اِلهی‏ فَزَهِّدْنا فیهاآکنده است از بلا و زیان و پر است از رنج و سختی خدایا پس ما را در دنیا پارسا کن‏وَسَلِّمْنا مِنْها بِتَوْفیقِکَ وَعِصْمَتِکَ وَانْزَعْ عَنَّا جَلابیبَ مُخالَفَتِکَ‏و به وسیله توفیق و نگهداری خود ما را از شرورش سالم بدار و بیرون آر از بر ما جامه‏های مخالفت وَتَوَلَّ اُمُورَنا بِحُسْنِ کِفایَتِکَ وَاَوْفِرْ مَزیدَنا مِنْ سَعَةِ رَحْمَتِکَ و نافرمانیت را و با حسن کفایت خود امور ما را سرپرستی فرما و از رحمت وسیع خود سهمیه عطای ما را افزون گردان‏وَاَجْمِلْ صِلاتِنا مِنْ فَیْضِ مَواهِبِکَ وَاغْرِسْ فی‏ اَفْئِدَتِنا اَشْجارَو جایزه‏های ما را از سرچشمه پرفیض مواهبت نیکو گردان و بنشان در دلهای ما درختهای‏مَحَبَّتِکَ وَاَتْمِمْ لَنا اَنْوارَ مَعْرِفَتِکَ وَاَذِقْنا حَلاوَةَ عَفْوِکَ وَلَذَّةَمحبتت را و کامل گردان بر ما انوار درخشنده معرفتت را و بچشان به ما شیرینی عفو و لذت‏مَغْفِرَتِکَ وَاَقْرِرْ اَعْیُنَنا یَوْمَ لِقآئِکَ بِرُؤْیَتِکَ وَاَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ‏آمرزشت را و دیدگانمان را در روز قیامت به مشاهده جمالت روشن کن و دوستی دنیا را از دلهای ماقُلُوبِنا کَما فَعَلْتَ بِالصَّالِحینَ مِنْ صَفْوَتِکَ وَالْأَبْرارِ مِنْ خآصَّتِکَ‏بیرون کن چنانچه درباره برگزیدگانت و نیکان از خواص درگاهت چنین کردی بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ وَیا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ‏
به رحمتت ای مهربانترین مهربانان و ای کریم‏ترین کریمان‏

مُناجات منظومه‏
حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب‏
علیه الصَّلوة وَالسَّلامُ منقول از صحیفه علویّه‏

به نام خدای بخشاینده مهربان‏
لَکَ الْحَمْدُ یا ذَاالْجُودِ وَالْمَجْدِوَالْعُلی‏تَبارَکْتَ تُعْطی‏ مَنْ تَشاءُ وَتَمْنَعُ‏ستایش تورا است ای صاحب جود و بزرگی و بلندی‏بزرگی‏تو را است که بهر که خواهی بدهی و یا بازگیری‏اِلهی‏ وَخَلاَّقی‏ وَحِرْزی‏ وَمَوْئِلی‏اِلَیْکَ لَدَی الْإِعْسارِ وَالْیُسْرِ اَفْزَعُ‏ای معبود و آفریدگار و پناه و نگهدار من بدرگاه‏تو در سختی و آسانی پناه برم‏اِلهی‏ لَئِنْ جَلَّتْ وَجَمَّتْ خَطیئَتی‏فَعَفْوُکَ عَنْ ذَ نْبی‏ اَجَلُّ وَاَوْسَعُ‏خدایا اگر خطایم بزرگ و زیاد است‏ولی گذشت تو از گناه من بزرگتر و وسیعتر است اِلهی‏ لَئِنْ اَعْطَیْتُ نَفْسِیَ سُؤْلَها فَها اَنَا فی‏ رَوْضِ النَّدامَةِ اَرْتَعُ‏خدایا اگر من از خواهش نفس پیروی کنم‏پس در آن حال من در چراگاه پشیمانی می‏چرم‏اِلهی‏ تَری‏ حالی‏ وَفَقْری‏ وَفاقَتی‏وَاَنْتَ مُناجاتِی الخَفِیَّةَ تَسْمَعُ‏خدایا خود تو حال من و نداری و تهیدستیم را بینی‏و تو رازهای پنهان مرا می‏شنوی‏اِلهی‏ فَلا تَقْطَعْ رَجآئی‏ وَلا تُزِغْ‏فُؤادی‏ فَلی‏ فی‏ سَیْبِ جُودِکَ مَطْمَعٌ‏خدایا پس امیدم را قطع مکن و منحرف مسازبه نومیدی دلم را که من طمعکار باران سخایت هستم‏اِلهی‏ لَئِنْ خَیَّبْتَنی‏ اَوْ طَرَدْتَنی‏فَمَنْ ذَااَّلذی‏ اَرْجُو وَمَنْ ذا اُشَفِّعُ‏خدایا اگر نومیدم سازی یا از درگاهت برانی‏پس به چه کسی امید داشته باشم و که را شفیع گردانم‏اِلهی‏ اَجِرْنی‏ مِنْ عَذابِکَ اِنَّنی‏اَسیرٌ ذَلیلٌ خائِفٌ لَکَ اَخْضَعُ‏خدایا از عذاب خود پناهم ده که براستی من‏اسیر و خوار و ترسان و خاضع درگاه توام‏اِلهی‏ فَآنِسْنی‏ بِتَلْقِینِ حُجَّتی‏اِذا کانَ لی‏ فِی الْقَبْرِ مَثْوَیً وَمَضْجَعٌ‏خدایا بوسیله تلقین دلیل و حجتم با من انس گیردر آن هنگام که در گور منزل و مأوی گیرم‏اِلهی‏ لَئِنْ عَذَّبْتَنی‏ اَلْفَ حِجَّةٍفَحَبْلُ رَجآئی‏ مِنْکَ لا یَتَقَطَّعُ‏خدایا اگر هزار سال مرا عذاب کنی ولی‏باز رشته امید من از درگاه تو قطع نمی‏شوداِلهی‏ اَذِقْنی‏ طَعْمَ عَفْوِکَ یَوْمَ لابَنُونَ وَلا مالٌ هُنا لِکَ یَنْفَعُ‏خدایا مزه گذشتت را به من بچشان در آن‏روزکه نه فرزندان و نه مال در آنجا سود بخشداِلهی‏ لَئِنْ لَمْ تَرْعَنی‏ کُنْتُ ضائِعاًوَاِنْ کُنْتَ تَرْعانی‏ فَلَسْتُ اُضَیَّعُ‏خدایا اگر تو مراعاتم نکنی یکسره از بین رفته‏ام‏و اگر تو مراعاتم کنی ضایع نگردم‏اِلهی‏ اِذا لَمْ تَعْفُ عَنْ غَیْرِ مُحْسِنٍ‏فَمَنْ لِمُسی‏ءٍ بِالْهَوی‏ یَتَمَتَّعُ‏خدایا اگر بنا شود جز از نیکوکار نگذری‏پس کیست امید گنهکاری که به هوای نفس کامرانی کرده‏اِلهی‏ لَئِنْ فَرَّطْتُ فی‏ طَلَبِ التُّقی‏فَها اَنَا اِثْرَ الْعَفْوِ اَقْفُو وَاَتْبَعُ‏خدایا اگر در جستجوی پرهیزکاری کوتاهی کردم‏ولی اینک بدنبال گذشت تو می‏گردم و آنرا می‏جویم‏اِلهی‏ لَئِنْ اَخْطاْتُ جَهْلاً فَطالَمارَجَوْتُکَ حَتّی‏ قیلَ ما هُوَ یَجْزَعُ‏خدایا اگر از روی نادانی خطا کردم پس چه بسیار امیدواربه تو بوده‏ام بطوری که درباره‏ام گفتند باک ندارد اِلهی‏ ذُنُوبی‏ بَذَّتِ الطَّوْدَ وَاْعتَلَتْ وَصَفْحُکَ عَنْ دَنْبی‏ اَجَلُّ وَاَرْفَعُ‏خدایا گناهانم برتر و بلندتر از کوههای بزرگ گشته‏ولی چشم‏پوشی تو از گناه من بزرگتر و برتر است‏اِلهی‏ یُنَحّی‏ ذِکْرُ طَوْلِکَ لَوْعَتی‏وَذِکْرُ الْخَطایَا الْعَیْنَ مِنّی‏ یُدَمِّعُ‏خدایا یاد بخشش تو سوز درونم را بِبَردو یاد گناهان چشمانم را اشگبار کنداِلهی‏ اَقِلْنی‏ عَثْرَتی‏ وَامْحُ حَوْبَتی‏فَاِنّی‏ مُقِرٌّ خائِفٌ مُتَضَرِّعٌ‏خدایا لغزشم را ببخش و گناهم را محو کن‏زیرا که من به گناه اقرار داشته و ترسان و نالانم‏اِلهی‏ اَنِلْنی‏ مِنْک رَوْحاً وَراحَةًفَلَسْتُ سِوی‏ اَبْوابِ فَضْلِکَ اَقْرَعُ‏خدایا صفا و آسایشی از جانب خود به من ببخش‏که من جز درهای فضل تو را نکوبم‏اِلهی‏ لَئِنْ اَقْصَیْتَنی‏ اَوْ اَهَنْتَنی‏فَما حیلَتی‏ یا رَبِّ اَمْ کَیْفَ اَصْنَعُ‏خدایا اگر دورم کنی یا بی‏اعتنائیم کنی‏پس دیگر چه‏چاره کنم پروردگارا و یا چه بکنم؟اِلهی‏ حَلیفُ الْحُبِّ فی‏ اللَّیْلِ ساهِرٌیُناجی‏ وَیَدْعُو وَالْمُغَفَّلُ یَهْجَعُ‏خدایا آنکه با دوستی تو دست بگریبانست شب را همه بیدارو در مناجات و دعا است ولی غافل یکسره در خواب‏اِلهی‏ وَهذَا الْخَلْقُ ما بَیْنَ نائِمٍ‏وَمُنْتَبهٍ فی‏ لَیْلِهِ یَتَضَرَّعُ‏خدایا این مردم هم یک دسته شبها خواب‏و دسته‏ای بیدار و به تضرع مشغولندوکُلُّهُمُ یَرجُو نَوالَکَ راجِیاًلِرَحْمَتِکَ الْعُظْمی‏ وَفِی الْخُلْدِ یَطْمَعُ‏و همگی به امید عطای توأند و امیدواربه رحمت بزرگ تو و طمع بهشت برین دارنداِلهی‏ یُمَنّینی‏ رَجآئی‏ سَلامَةًوَقُبْحُ خَطیئاتِی‏ عَلَیَّ یُشَنِّعُ‏خدایا امید من مرا آرزومند سلامتی می‏کندولی زشتی گناهانم مرا به رسوایی تهدید می‏کنداِلهی‏ فَاِنْ تَعْفُو فَعَفْوُکَ مُنْقِذی‏وَاِلاَّ فَبِالذَّنْبِ الْمُدَمِّرِ اُصْرَعُ‏خدایا اگر بگذری گذشت تو نجات بخش من است‏وگرنه من با این گناه مهلک به نابودی درافتم‏اِلهی‏ بِحَقِّ الْهاشِمیِّ مُحَمَّدٍوَحُرْمَةِ اَطْهارٍ هُمُ لَکَ خُضَّعٌ‏خدایا به حق محمد هاشمی‏و به حرمت پاکانی که به درگاهت خاضعنداِلهی‏ بِحَقِّ الْمُصْطَفی‏ وَابْنِ عَمِّهِ‏وَحُرْمَةِ اَبْرارٍ هُمُ لَکَ خُشَّعٌ‏خدایا به حق محمد مصطفی و پسر عمویش (علی)و به حرمت نیکانی که بدرگاهت خاشعند اِلهی‏ فَاَنْشِرْنی‏ عَلی‏ دینِ اَحْمَدٍ مُنیباً تَقِیّاً قانِتاً لَکَ اَخْضَعُ‏خدایا مرا بر دین احمد در قیامت برانگیزدر حال انابه و پرهیزکاری و فروتنی و خضوع‏وَلا تَحْرِمَنّی‏ یا اِلهی‏ وَسَیِّدی‏شَفاعَتَهُ الْکُبْری‏ فَذاکَ الْمُشَفَّعُ‏و مرا محروم مکن ای معبود و آقایم ازآن شفاعت بزرگش که شفاعت او پذیرفته است‏وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ما دَعاکَ مُوَحِّدٌوَناجاکَ اَخْیارٌ بِبابِکَ رُکَّعٌ‏و درود فرست بر ایشان تا زمانی که یکتاپرستی به درگاهت‏دعا کند و نیکان با تو در مناجات و به‏درگاهت در رکوعند و نیز در صحیفه علویّه مناجاتی دیگر منظوم از آنحضرت نقل کرده که اوّل آن یا سامِعَ الدّعاء است چون مشتمل بر کلمات مشکله و لغات غریبه بود وبنابر اختصار است ما آنرا ذکر ننمودیم‏
ثلاثَ کَلماتٍ مِنْ مَوُلانا عَلیّ‏علیه السلام فِی المُناجات‏
سه جمله از سرور ما علی‏علیه السلام در مناجات‏
اِلهی‏ کَفی‏ بی‏ عِزّاً اَنْ اَکُونَ لَکَ عَبْداً وَکَفی‏ بی‏ فَخْراً اَنْ تَکُونَ لی‏خدایا این عزت مرا بس است که بنده تو باشم و این افتخار برایم بس است که تو رَبّاً اَنْتَ کَما اُحِبُّ فَاجْعَلْنی‏ کَما تُحِبُّ .
پروردگار منی تو چنانی که من خواهم مرا همچنان کن که تو خواهی.

باب دُویّمْ‏
در اعمال ماههای سال و فضیلت و اعمال روز نوروز
و اعمال ماههای رومی و در آن چند فصل است‏