(1)
تمام این مظلومیتها و تمام این مصائب جبران میشود. شما احادیث را ساده نگیرید، وقتی که حضرت تشریف میآورد چرا اول میرود سراغ انتقام کسانی که به مادرش ظلم کردند؟ تا حالا هیچ فکر کردهاید؟ اینها ساده نیست؛ که مقدس بازی در بیاورید و ساده فکر کنید. حضرت، تمام مسائل را تجربه میکند. میدانید مقام امام حسین علیه السلام بالاتر از این هست که آفریده شود و در کربلا برود و کشته شود و مطلب، تمام شود. این الطالب بدم المقتول بکربلا باید آشکار شود. حضرت زهرا علیها السلام بیاید در مسجد بگوید که چرا دین را عوض میکنید بعد آن وقت، دیگر زبانم لال چه بگویم؟ در را به پهلویش بزنند .این مطلب، در اینجا تمام میشود؟ شاید دومین بار من است در عمرم که میگویم هیچ وقت این را نمیگویم. ما یک چیزی از علوم دینی را تا در کتاب نبینیم نقل نمیکنیم و اگر کتاب را پیدا نکردیم، از افرادی که مثل کتاب هستند، مطلبی را نقل میکنیم. سید حسین امینی (ره) مثل یک کتاب است. اگر از زبان او مطلبی نقل شود در حکم کتاب است. از حضرت معصومه علیها السلام خیلی معذرت میخواهم؛ از سید حسن امینی (ره) نقل میکنم که گفته بود: تا در به پهلوی خانم خورد، فرمود: یا مهدی. خودش میداند که به چه دلیل میگوید یا مهدی. امام زمان! ما که تو را نشناختیم؛ عقلمان نمیرسد. مادرت را هم نشناختیم. شماها خیلی بزرگ هستید. خدایا! مهمانی ات در حال تمام شدن است. یعنی ما را نمیبخشی؟ اگر این طور بگوییم، سوءظن به تو است. خدایا سفره جمع میشود. فردا را خیلی مغتنم بشمارید آی مردم! فردا خیلی مهم است. یک قدری به خودتان بیایید، من نمیگویم چه کار بکن. دکان باز نشود. خودت یک گوشه برو، جامعه کبیره بخوان. یک آل یاسین بخوان. اگر همهاش را هم حال نداری، دو سه جملهاش را بخوان. فردا روز قدس هم است رهبر معظم انقلاب دامت برکاته دستور اکید فرمودند که ان شاء الله تعالی، ما روز قدس راهپیمایی و تعظیم شعائر کنیم و نشان بدهیم که اگر در این جهان طرفدار مظلومی هست، کسی جز شیعه امیرالمؤمنین نیست. چون در بستر شهادت فرموده: کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا (87) ما میخواهیم فردا روز قدس نشان بدهیم که بی تفاوت نیستیم .ما برای مظلوم ناراحت میشویم. خدا شاهد است این افتخار ماست که با وجود این همه کشورهای اسلامی، تأسیس روز قدس در کشور ما و به فرمایش نورانی امام راحلمان قدس سره بود.
امام زمان اسم خداست. خاک بر سر من که قابل نیستم و این حرفها را میزنم. امام زمان اسم خداست .خودت، التماس کن. نه به رفیقت بگویی.نه جلسه درست کنی. صورتت را بگذار به خاک و بگو: خدایا مرا مورد اشراف آقا امام زمان (عج) قرار بده. اگر مورد اشرافش شدی آل یاسین را خوب میفهمی که چه میگوید .اصلا آل یاسین زیارتنامه نیست اسمش زیارتنامه است. آل یاسین، زبان حال عشاق امام زمان است. یک وقت یک مادری فرزندش را خیلی وقت است که ندیده. میگوید قربانش بروم. فرزندم الان کجاست، چه کار میکند؟ کجا نشسته است. آل یاسین، همین است .میگوید: (السلام علیک حین تسجد) (88) سلام بر تو وقتی که سجده میکنی. (السلام علیک حین ترکع) سلام بر تو، وقتی که رکوع میکنی.
ما اگر آدم بشویم، و استغفار کنیم، توبه کنیم و امام زمان در یکی از آن سجدهها، ما را یاد کند برای ما کافی است .و همین طور است که میبینید، یک دفعه بعضیها بلند میشوند. آخر، بی خود که نیست. طرف، یک دفعه بلند میشود و به آفتاب میرسد. تو و من چه میدانیم؟ بگو آقا قربانت بروم، در یکی از آن سجدهها مرا یاد کن. چه میشود؟ آقا کریم است. (السلام علیک حین تقنط). آقا سلام بر تو وقتی که قنوت میگیری .الله اکبر! چه میدانم؟ فردا آخرین جمعه ماه مبارک رمضان است. خدا به حق امام زمان، ما را ببخش .خدایا ما بیچارهایم .در این دعاهای دهه آخر میبیند که میگوید: پناه میبرم به ذات مقدست که این ماه تمام بشود و من گناه نبخشیدهای داشته باشم. یا ارحم الراحمین. ما که چیزی نداریم که خدایا. رو سیاه و دست خالی هستیم. این نماز و روزهها که انجام دادیم، وظیفه بوده ست. ما شق القمر نکردیم. خدایا. امیدمان به تو و رحمت تو است. و سئلوا الله من فضله ان الله کان بکل شی ء علیما (89). در امالی شیخ صدوق (ره) دیدم که میفرماید: خداوند متعال در روز قیامت، این قدر میآمرزد که حتی شیطان به طمع میافتد. خدایا! شیطان با آن همه قساوتش به طمع میافتد؟! شیطان که به او گفتی برو، ای رانده شده! (فأخرج منها فانک رجیم) (90)
اما ما را خواندی و گفتی: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله، ان الله یغفر الذنوب جمیعا (91) آن را راندی ما را خواندی. فرقمان خیلی است .ما امیدوار نشویم؟ رانده شده، امید دارد؛ آن وقت ما امید نداشته باشیم؟!
خانم حضرت معصومه علیها السلام خیلی بزرگ است. مردم قدر بدانید. شنیدم که مرحوم آیت الله العظمی مرعشی قدس سره که پدرشان هم از بزرگان بود نقل کرده بوده است، که پدرش حضرت صدیقه کبری را در خواب دیده بود. (قریب به این معانی؛ مختصر میگویم). فرمود: که شما برای اینکه قبر من گم شده است ناراحتید. اما دنبال قبرم نگردید .بروید قم، در کنار قبر دخترم فاطمه معصومه علیها السلام.
خدایا مهمانان فاطمه معصومه را نمیبخشی؟!. یا وجیهة عند الله اشفعی لنا عندالله
(2)
آقا ای اول مظلوم! شهید شدی و رفتی. شیعیانت گریانند .شیعیانت نالانند. مصیبت تو کهنه نمیشود .چرا کهنه بشود هنوز انتقامت گرفته نشده است. چرا مصیبت ابی عبدالله کهنه نمیشود چون انتقامش گرفته نشده. دعای ندبه دعای خیلی زیبایی است، پرورش روح است به آدم حال میدهد جلوه میدهد .میگوید: (این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء) (92)، خودتان آرزوی خونخواهی پیامبران را میکنید، آرزوی خونخواهی پسران پیامبران را میکنید. بعد هم میگویید: (این الطالب بدم المقتول بکربلاء) کجاست آن آقایی که خونخواهی شهدای مظلوم کربلا را بکند. بله تا امام زمان علیه السلام نیاید انتقام گرفته نشده، مصیبت اینها کهنه نمیشود خدایا نمیدانم، و الله امام زمان آمدنش خیلی تماشایی است. یک چیزهایی در احادیث است که باید با ملاحظه گفته شود. سربسته عرض کنم، امام زمان علیه السلام شرمنده میشوم عرض کنم. اما بگویم شما خیال میکنید امام زمان میآید و در به پهلوی مادرش زده باشند ساکت مینشیند؟ ضربت به فرق نازنین جدش بزنند ساکت بنشیند؟ این خونخواهی انجام خواهد شد. این معز الاولیاء و مذل الاعداء، این جامع الکلمة علی التقوی این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء این الطالب بدم المقتول بکربلاء امام زمان! اگر ما آن زمان زنده بودیم که خوش به حالمان، زنده هم نبودیم، در برزخ این دلها آرام میگیرد. که بالاخره یک کسی آمد و خونخواهی کرد. این قدر مظلومیت! به هر طرف نگاه کنید مظلومیت است. در دعای ندبه میخوانید (فعلی الاطایب... محمد و علی علیهم السلام فلیبک الباکون ) گریه باید بر اولاد رسول الله و امیرالمؤمنین بشود بعد میرسد به اینجا که (این الحسن و این الحسین) کجاست امام حسن؟ چه شد امام حسین علیه السلام صالح بعد صالح... و السلام.
(3)
امروز روز جمعه بود بالاخره حتما یک توجیهی به حضرت داشتید. شما مهدیهایها که هر شب میآیید مگر میشود روزی به یاد امام زمان نباشید. هر روز مال حضرت است مخصوصا جمعه در زیارتنامه حضرت میخوانیم که: السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون (93) در اینجا بحث هدایت عامه و خاصه که بحثش باشد. یا صاحب الزمان! ای آقا! ما حق اعتراض - نعوذ بالله - حق زبان درازی مثل بعضیها که با آبروی تو بازی میکنند، نداریم.
قضیهای که میخواهم بگویم، در قم اتفاق افتاده بود. حضرت شیخ الفقهاء و المجتهدین آیه الله العظمی آقای اراکی (ره)، غیر از این که مرجع تقلید بود یکی از اولیای خدا هم بود، ایشان هم در جریان این امر قرار داشت.
شخصی بود که چندین سال مریض بود، قدرت نداشت حتی یک لیوان آب هم برای خودش بیاورد، همسر یک عالم ربانی هم بود. دکترها جوابش کردند.
توسل کنید به امام زمان بعدا هم به حضرت واگذار کنید، بارها و بارها عرض کردم باید مودب باشید. بعضا شنیدم کسی میگوید مشهد رفتم، گفتم که آقا با حضرت رضا علیه السلام اگر جوابم را ندهی - حاجتم را ندهی - دیگر نمیآییم. اینها عوام بازی است، اینها حماقت است! یعنی چی؟ ما از ته دل بسپاریم هر چه مصلحت میدانند بدهند. اگر مصلحت بدانند میدهند والا برای برزخ و آخرتت میگذارند. چشمت آنجا روشن میشود.
آن عالم میگوید: چند روز توسل پیدا کردم، عیالم مریض بود و افتاده بود، یعنی این که قدرت حرکت نداشت. باید یکی بالای سرش باشد لیوان آب را بریزد و دم دهنش بگیرد. دوا را دستش بدهد. دوا را شب بگذارد دهنش اینجوری. میگوید: برادر عیالم مردی بود که وضع مالی اش خوب بود. ماشین هم داشت. میگوید گفتیم تو هم بیا ماشینت را هم بیاور و شبها اینجا خراب! اگر بلائی سر این زن آمد نصف شب تو لااقل اینجا باشی. دکترها گفته بودند این دیگر به لحظهها بستگی دارد. قضیهاش معلوم نیست. ممکن است در عرض نیم دقیقه دیگر از دنیا برود. یک دختری داشتم شانزده ساله، قرار شد که او با برادر عیالم که دائی این بچه باشد هر شب در طرفین این مریض بخوابند. من هم در طبقه بالا میخوابیدم و برای خودم برنامهای داشتم. میگوید: چون کاملا خودم را آماده کرده بودم اگر نالهای، صدایی بیاید، بدانم که کار این زن تمام شده است، دیگر برایم چیزی نبود که وحشت آور باشد. خودم را آماده کرده بودم. چون دکترها همه جواب کرده بودند. یک شب میگوید نیمه شب دیدم صدای ناله از پایین بلند شد و چراغها یکی بعد از دیگری روشن میشود چون خیلی آماده بودم گفتم قطعا بالاخره این زن کارش تمام شد. اما دیدم سر و صدا به گونه مخصوصی است. این چیز دیگر است نمیتوانم بفهمم. از پلهها پایین آمدم. دیگر به حیاط که رسیدم یک لحظه نفهمیدم که خواب میبینم یا بیدارم! چطور؟! زنی که قدرت نداشت لیوان آب را بردارد با قامت رسا چادر بر سر کرده این طرف و آن طرف میرود. خدایا قضیه چیست؟ یک زن زمین گیر! من پیرمرد اهل علم! شک کردم که خوابم یا بیدارم این بچه شانزده ساله باید چه فکری بکند؟ دیدم این دختر دوید و به دنبال من آمد گفت: پدر! ما خوابیم یا بیدار! گفتم: دختر من هم الان این فکر را میکردم ولی مثل اینکه بیداریم. در این اثناء آن خانم برگشت گفت: عوض این حرفها بیائید آقا را بدرقه کنید. آقا رفت. مولانا یا صاحب الزمان اغثنا! یا بقیة الله اغثنا و ادرکنا این عرض را فقط امشب میکنم وقتهای دیگر عرض نمیکنم ببینید این دست چپ را بگذارید روی سرتان - وقتی با انگشت سبابه دعای ماه رجب را میخوانید چه میکنید؟ - دست چپ روی سرتان با انگشت سبابه دستتان را تکان بدهید. بگویید: یا صاحب الزمان اغثنا! یا بقیة الله اغثنا و ادرکنا آقا به فریادمان برس. این مخصوص امشب استها. من فضولی نمیکنم. یابن الزهراء المرضیه. آقا قربانت بروم ما قسم نمیدهیم. بعضیها قسم میدهند ولی من فکر کردم که آدم جرأت نمیکند قسم بخورد. اما درخواست میکنیم. تو را به احترام مادر بزرگوارت، یابن الزهرا، دو تا شخص را میآوریم ان شاء الله که دعا میکنیم و حوائجمان مقضیه میشود. خدایا! پروردگارا! شفاعت آقا را در مورد ما قبول کن. با این دو تا اسم عرضم را تمام میکنم. یابن رسول الله! یا صاحب الزمان! یا عین الله! آقا! به احترام مادر بزرگوارت علیها السلام و به احترام عمه ات زینب کبری علیها السلام به خدا برای مجلس گرم کردن و شعار نیست. به خودش قسم میدانم که عمهاش را خیلی دوست دارد. آقا مگر اینطور نیست مگر برای اسیری اش گریه نکردی؟! به احترام اینها، یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله.
(4)
بنده نه لیاقت دارم و نه در آن حد هستم که حرف بزنم اما حالا یک وقتی حدس و گمان عیبی ندارد. حدس من این است که یکی از گریههای مفصل امام زمان علیه السلام برای عمه بزرگوارش است و میدانم که عمه اشان را خیلی دوست دارند. چه عمه بزرگواری! تو شفیع ما نزد خدا هستی. امشب ما هم زیر این خیمه عمه شما را شفیع آوردیم.
ما اگر از یک راه برسیم از سفری از سفرها، با اینکه سفر ما راحت است، با هواپیما یا ماشینهای راحت و پذیرایی، با این حال دوستان ما میگویند: فلانی از راه رسیده، قدری استراحت کند. زبانم لال، عمه شما چهل منزل آمده بود، این پذیرایی اش شده بود که زخم زبان میزدند. این خانم، عالمه غیر معلمه است. علم لدنی دارد از عملکردش بگویم. خانم آن قدر قوی بود که حد نداشت. از عملکردش برایتان بگویم که بچه سه ساله چهار ساله معنای شهید و شهادت را نمیتواند بفهمد. نمیشود به او فهماند. در مقاتل صحیح داریم بچهها که بهانه پدر میگرفتند خانم میفرمودند پدرتان سفر رفته است؛ مقصودش سفر آخرت بود. اما آنچنان بنی امیه نقشههای عمه امام زمان علیه السلام را نقش بر آب کردند که خانم به این قدرت که همیشه قدرت داشت، یک جا احساس کرد که باید از برادرش کمک بگیرد. آن جا کجا بود؟ گفت: حسین من. - شرحش این است - حالا که بناست سر نازنینت قرآن بخواند، بیا یک کار دیگر هم بکن. بیا و با دختر کوچکت حرف بز یک چند کلمه با این دختر کوچک حرف بزن چرا؟ میگوید: نزدیک است قلبش از غصه آب بشود.