تربیت
Tarbiat.Org

روضه‏های استاد فاطمی نیا
محمد رحمتی شهرضا

حضرت فاطمه معصومه علیها السلام:

(1)
من عرض ادب می‏کنم به ساحت مقدسه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام. عظمت این بزرگوار از عقول ما خارج است ببینید یک، مسأله شرف نسب و انتساب است که خب! حضرت معصومه علیها السلام دختر حضرت موسی بن جعفر علیها السلام است. این مسأله انتساب و شرف انتساب را صحبت بکنیم. شما در زیارتنامه می‏خوانید که السلام علیک یا بنت ولی الله. السلام علیک یا أخت ولی الله. السلام علیک یا عمة ولی الله (94) خواهر امام، عمه امام، دختر امام. دختر موسی بن جعفر علیها السلام است. این یک مقامی است که خدا به اینها داده است. انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (95) این امام‏زاده‏های بزرگوار در دنیا هستند. اینها هر کدام یک دریا هستند، من اینجا که می‏آیم عرض ادب می‏کنم. می‏گویم خدایا ما به چه زبانی تو را شکر کنیم که این بزرگواران در خاک مملکت ما هستند. آسان می‏رویم و زیارت می‏کنیم. در حضور خانم دعائی می‏کنیم که خدا ان شاء الله زیارت عتبات مقدسه و معصومین و امام زاده‏ها و اماکن متبرکه را با عافیت برای ما فراهم کند. ضمنا من یکی از دعاهایم این است که قسمت بشود تا حضرت نفیسه علیها السلام را هم زیارت کنیم. آن خانم، خیلی بزرگوار است. به یک عده خدا دختر می‏دهد؛ به من تلفن می‏زنند یا حضوری می‏پرسند که خدا به ما دختر داده است، اسمش را چه بگذاریم؟ می‏گویم: نفیسه. می‏دانید چرا؟ چون فاطمه که خیلی داریم، فاطمه خیلی خوب است. معصومه خیلی داریم. زهرا خیلی داریم. اگر نفیسه گذاشته بشود، اسم این خانم ترویج شود. حضرت نفیسه در مصر است .این خانم یک قبری داده بود برایش کنده بودند که به منظور عبرت در آن قبر می‏رفت و می‏نشست. که ای نفس! آخر جای تو اینجاست. روایت داریم که شش هزار قرآن حضرت نفیسه در آن قبر خودش ختم کرد. شش هزار قرآن! در مصر که ایشان آمده بود در همسایگی آن، منزل دختر یهودیه بوده که نابینا بوده است. مصری‏ها آمدند و از آب وضوی حضرت نفیسه بردند و به چشم آن دختر مالید. آن دختر بینا شد و یک هنگامه‏ای شد. در مصر خیلی‏ها مسلمان شدند. برای همین مصری‏ها با این که سنی اند وقتی می‏گویید سیده نفیسه بدنشان از شادی می‏لرزد. این خانم با چند واسطه به امام حسن علیه السلام می‏رسد. قبرش در مصر است. وقتی که وفاتش نزدیک شده بود، قرآن داشته می‏خوانده خیلی جالب است به این آیه که می‏رسد (لهم دار السلام عند ربهم) (96) دیگر حالش بهم می‏خورد. روزه هم بود. می‏آیند می‏گویند که خانم! چیزی میل می‏فرمائید؟ می‏فرماید: وای بر شما! من عمری از خدا خواستم که با دهان روزه ملاقاتش کنم و الان این دعا مستجاب شده است. اینها ستارگان پیغمبرند. در این زمین حضرت فاطمه معصومه علیها السلام یک ستاره‏ای است. ستاره‏ای از ستاره‏های ولایت است .خانم حضرت معصومه غیر از شرف نسب، یکی از عباد و زهاد بوده‏اند، مقام دیگری که حضرت دارد این است که، حضرت معصومه علیها السلام از علماء بوده است از محدثات بوده است. کتابی به دستم رسید به نام اسنی المطالب البته به این نام چندین کتاب داریم مؤلف در آن احادیثی آورده که اسنادش به حضرت فاطمه معصومه علیها السلام می‏رسد. مثل حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام که غیر از امام زاده بودن از عباد و زهاد و از علماء و بزرگان بوده است. حضرت فاطمه معصومه علیها السلام مقام علمی هم داشته. حالا این چیزهایی است که ما متوجه می‏شویم و می‏گوئیم که خانم، دختر موسی بن جعفر علیها السلام است. علم داشته، عبادت داشته غیر از این، من به شما یک چیزی بگویم. در این امام زاده‏ها غیر از این مقام هایی که ما برایشان تصور می‏کنیم در هر کدام یک سری از اسرار ولایت هست که از عقول ما خارج است. می‏خواهم این طور بگویم که مثلا یکی از این امام زاده‏ها وجود نازنین حضرت قمر بنی هاشم علیه‏السلام است ما این همه شهید در صدر اسلام داشتیم، این همه شهداء را که در نظر بگیرید، در اینها شخصیت‏های خیلی بزرگ بودند. اما چطور می‏شود که می‏فرمایند: برای عموی ما، قمر بنی هاشم علیه السلام مقامی است که (یغبطه جمیع الشهدا) (97) حالا این اگر نبود می‏گفتیم بخشی از شهدا را می‏گوید اما جمیع الشهداء. یا مثلا حضرت عبدالعظیم را هر کس زیارت بکند مثل این است که امام حسین علیه السلام را زیارت کرده است. چقدر عظمت را می‏رساند. آن وقت حالا حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را ببینید، (من زار فاطمة بقم فله الجنة) (98) البته این هم داریم که (عارفا بحقها) باشد. این باید حتما گفته بشود. عارف به حق او باشد، اهل تقوی باشد بهشت برای او واجب است. حالا یک حدیث در عیون اخبار الرضا پیدا کردم می‏فرماید که شیخ با اسناد آورده است. مفهوم حدیث این است می‏فرماید: در شفاعت فاطمه معصومه علیها السلام که در قم دفن شده، قدرتی هست که می‏تواند همه شیعیان را نجات بدهد. خیلی حرف است. یک معصوم گفته، همه شیعیان را نجات دهد. از نظر کرامت، از قبر نازنینش این قدر رؤیت شده که لا تعد و لا تحصی که البته اینها خیلی هاش از اذهان رفته بعضی هایش هم در کتب و دفاتر ثبت شده است. اخیرا همه‏اش - بحمدلله - در دفتر آستانه مقدسه ثبت می‏شود .ای بسا از صاحبان آنها فیلمبرداری بشود. من تبرکا و تیمنا یک کرامت عرض می‏کنم که شما ذائقتان بیدار بشود و ان شاء الله دامن این بزرگوار را بگیرید. به شما عرض کنم که عوام بازی در نیاورید این در بسته نشده است .حضرت معصومه علیها السلام شفاعتش همیشه هست. مثل نورخورشید در مجاور ماست. همیشه خانم جواب می‏دهد. باذن الله شفیع می‏شود. منتها ما هستیم که گیرندگی نداریم یا بعضی مصلحت‏ها هست. بالاخره خیلی چیزها هست که اسرار ولایت است. مجاز نیستم. من چیزی نمی‏دانم، یک وقت از این گفتارمان بر نیاید که چیزی می‏دانم و نمی‏گویم. اما بالاخره اگر هم می‏دانستم می‏گفتم ما مجاز نیستم که با اسرار اهل بیت علیهم السلام بازی کنیم. یک چیزی تبرکا عرض کنم که اگر صد جلد از کرامات حضرت معصومه علیها السلام بنویسم تمام نمی‏شود. خدایا! ما به این حبیبه تو و دختر حبیب تو پناه می‏آوریم. پروردگارا! تو را به وجود نازنینت قسم می‏دهم که امروز همه ما را ببخش! خدایا اگر مهمان بدی بودیم یا خوب بودیم دیگر سفره ات دارد برچیده می‏شود پروردگارا تو اکرم الاکرمینی این مهمان‏ها را دست خالی می‏گذاری؟! مرحبا نمی‏گویی؟ خدایا من می‏ترسم اینطور فکر کنم، اصلا می‏ترسم به ساحت ربوبیت تو سوء ظن حساب بشود. تو اکرم الاکرمینی، ما را دعوت کردی. خدایا! به حبیبه خودت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام قسم می‏دهم که حوائجمان را مقضیه فرما! آخرین ضیافت ما قرار نده! این را به عنوان قطره‏ای از دریا عرض می‏کنم.
در بغداد یک مسیحی بوده است، ایشان مریض می‏شود روز به روز زرد و زار و لاغر. تمام اطباء جوابش می‏کنند و می‏گویند: بالاخره تو می‏میری! علاجی نداری. جوان هم بوده، حالا اینها یک اسراری است که ریشه هایی دارد که آن ریشه‏ها را ما نمی‏دانیم. اگر می‏دانستیم سلمان می‏شدیم، اباذر می‏شدیم. هوس هم نکنید. اگر خواستند به ما می‏دهند و در کاسه امان می‏ریزند. اگر نخواستند هم بالا پائین نپرید. آرام باشید، مؤدب باشید. ان شاء الله ادب عبودیت داشته باشیم. چرا یک نفر اینطور می‏شود؟ نمی‏دانیم. پناه بر خدا! خدا همه امان را عاقبت به خیر کند. یکی از اساتید این مملکت الان مرده اسم نمی‏آورم. پنجاه سال به عنوان استاد بر مردم تحمیل شد. یک کتابی داشت می‏نوشت در مورد رضا شاه، اسم کتابش رضا شاه کبیر بود. وسط این کار در تخت بیمارستان افتاد. اوراق را از چاپخانه می‏بردند. همان جا روی تخت بیمارستان می‏نوشت اعلی حضرت رضا شاه کبیر دیدند نفسش در نیامد. مرحوم شیخ محمد جواد مغنیه در لبنان بود من ایشان را دیده بودم، خیلی پر کتاب بود. کتاب خیلی نوشته بود، یک روز آمده بود یک چیزی بنویسد مثلا قال علی علیه السلام؛ را نوشته بود، مرده بود. ببینید آخرین چیزی که نوشت چه چیزی بود. در یک دعایی پیدا کردم که می‏فرماید: اللهم اجعل اوسع ارزاقنا عند کبر سننا (99) ببینید چقدر زیباست! خدایا فراوان‏ترین روزی ما را به هنگام پیری ما قرار بده .آدم پیر که نمی‏تواند برود بیل بزند یا از پسرش قرض کند از عروسش درخواست کند. خودش داشته باشد. دعا را نگاه کنید، یکی اش راجع به دنیاست و یکی هم راجع به آخرت است. اللهم اجعل اوسع ارزاقنا عند کبر سننا و اجعل احسن اعمالی عند اقتراب آجالنا نیکوترین عمل، از ما وقتی سر بزند که اجل ما نزدیک شده باشد. ان شاء الله همه امان عاقبت به خیر بشویم. بالاخره بعضی‏ها عاقبت به خیر می‏شوند .
این مسیحی را ببینید چه شد. من اسرارش را نمی‏دانم .شیعه‏ای به او گفت حالا که همه جوابت کردند، برو صحن حضرت موسی بن جعفر علیه السلام یک دور در صحن راه برو! تو که همه جا رفتی، اینجا هم برو. این هم زرد و زار و لاغر که می‏گویند اصلا در شرف مرگ است، صحن حضرت می‏رود و یک دوری در صحن حضرت می‏زند، بعد هم می‏رود و در منزلش می‏خوابد. یک وقت می‏بیند: خانم مجلله‏ای، بالای سرش آمد. می‏فرماید: تو که صحن موسی بن جعفر علیه السلام آمدی، کاری داشتی؟ می‏گوید: خانم! شما کی هستید؟ می‏فرماید: (انا معصومه)؛ من معصومه هستم، بنت موسی بن جعفر علیها السلام می‏فرماید: برو! خدا شفایت می‏دهد. از خواب بیدار می‏شود می‏بیند که حالش خیلی بهتر است بالاخره، اطبا می‏بینند عجیب است؛ این، آن نیست. خلاصه بهتر است بالاخره، اطبا می‏بینند عجیب است؛ این، آن نیست. خلاصه به اسلام تشرف حاصل می‏کند، مسلمان می‏شود. بعد از اسلام آوردنش نجف می‏رود و علما هم تحویلش می‏گیرند. جوان هم خوب که می‏شود برایش عیالی اختیار می‏کنند. می‏رود در کربلا ساکن می‏شود. می‏گویند: اولاد خوبی هم داشته و عجیب است که بعد از اسلامش خواب می‏بیند که چندین حوض است. این را در آن حوض بردند کاملا در آن حوض‏ها فرو بردند و بیرون آوردند. از این حوض به آن حوض. معلوم می‏شود عنایت بوده که تطهیرش کردند. پاکش کردند. معبرین برایش یک تعبیرهای عجیبی می‏گویند. دختر پیغمبر! ما آمدیم در خانه اتان. ما نمی‏خواهیم مثل بعضی‏ها بی ادبی کنیم. اما این جسارت را می‏توانیم. البته این جسارت هم نیست، کوچکی است. درخواست است. دختر باب الحوائج! دختر پیغمبر! تو امروز ما را آن مسیحی حساب کن. اصلا ما تشیع مان و... را به رخ نمی‏کشیم. گنه کاریم. آی مردم قم! طلبه‏ها! قدر می‏دانید یا نه؟ اسم نمی‏آورم یکی از علماء به مقامات عالیه رسیده بود. یکی از اولیاء فرمودند که از برکات توسل به بی‏بی دو عالم، حضرت معصومه علیها السلام بوده است. چقدر ما می‏سوزیم که قبر حضرت زهرا علیها السلام را پیدا نکردیم. و پیدا نمی‏کنیم تا امام زمان علیه السلام بیاید. بالاخره ما نمی‏دانیم .اما این را در نظر داشته باشید، اینجا که به نیت زیارت حضرت معصومه علیها السلام می‏آئید، این ذهنیت را هم داشته باشید که این خانم به جای مادرش نشسته است. اگر قبر زهرای مرضیه علیها السلام گم شده، این قبر دخترش که گم نشده است. دختر پیغمبر! دختر باب الحوائج! شفاعت کن .سفره دارد جمع می‏شود. این‏ها همه زائران شما هستند اینها خاک حرم تو را به چشم می‏مالند .یعنی اینها دست خالی بروند؟ من اینجا چندین سال منبر رفتم. در برابر این بزرگوار هیچ وقت مصیبت مکشوف نخواندم و نمی‏خوانم. فقط یک چیزی عرض می‏کنم؛ شاید ان شاء الله اجازه داشته باشیم. حضرت معصومه علیها السلام در سال دویست تقریبا آن موقع تشریف آوردند قم. می‏خواستند بروند زیارت برادرشان، به عشق زیارت برادر از مدینه حرکت کرد که برادر را زیارت کند. مردم قم با خبر شدند. مردم قم از قدیم شیعه بودند این قمی‏ها که اصلا اهل قم هستند، مردمان شریفی اند من در مدت محاورتم که آنجا بودم طلبه اینجا بودم طلبه‏ای ناقابل، جز خوبی از اینها چیزی ندیدم، حالا عرض کنم خانم! شما آمدید قم مردم با خبر شدند، از شما استقبال کردند، اما عمه شما حضرت زینب کبری وقتی از سفر کربلا آمد، چهل منزل آمده بود اما با زخم زبان از او استقبال کردند.