تربیت
Tarbiat.Org

آزادی ، آری توطئه،هرگز پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی‏
مرکز غدیر‏‏‏

رسول اکرم هم رئیس یک ملّت بود

رسول اکرم هم رئیس یک ملّت بود و فرمانفرمای ملّت بود، لکن این فرمانفرمایی این طور نبود که او را جذب کند به خودش. فرمانفرمایی در تحت سیطره او بود، نه او در تحت سیطره فرمان فرمایی.
اگر انسان سیطره پیدا بکند به حسب نفس بر خودش و بر همه چیز، این اهل دنیا دیگر نیست ولو این که همه دنیا هم داشته باشد مثل حضرت سلیمان و امثال او و اگر این سیطره نباشد و انسان در این غفلت که ما داریم باشد، این آدم اهل دنیا هست و دنیای دنی پست.
دنیا و آخرت، خدا و دنیا، این ها دو چیزی است که ما وقتی تعلق به او داشتیم عالم ملک می شود دنیا، این دنیای من است. من وقتی تعلق به این داشتم و تحت نفوذ او بودم، تحت نفوذ سیطره بودم، تحت نفوذ ریاست ها، تحت نفوذ مقامات بودم، همه این ها دنیاست و من خودم اسیر است، هر چه سعه سلطنت زیادتر بشود، اسارت زیادتر می شود، من اسیر او هستم و خودم ملتفت نیستم و اگر چنانچه انسان موفق بشود به آن که انبیا می خواستند که از تحت این سیطره نفس بیرون برود، این « اَعْدا عَدُوّ » بیرون برود، این اسارت را، قید اسارت را از گردن خودش بردارد، این آدم می شود یک آدمی که بر همه چیز سیطره دارد و چیزی بر او سیطره ندارد و سیطره‏ای که بر همه چیز دارد هم در حساب نمی‏آورد، نمی‏بیند او را چیزی و همان طوری که برای دوستان خودش خیر و صلاح می - خواهد برای دشمنان خودش هم خیر و صلاح می خواهد.
انبیا این طور بودند، انبیا غصه می خوردند برای کفار، غصه می خوردند برای منافقین که چرا باید این ها این‏طور باشند. انبیا زحمت شان این بود که این کفار و منافقین را و این اشخاص معوج را و این انسان های دربند اسارت خود و علائق دنیا هستند و همه مفاسد هم زیر سر همین است، این ها را می خواهند آزادشان کنند و این مأموریت بسیار مشکل بوده است، و این مأموریت هم عمومی نشد که بشود، و از این به بعد هم این معنا نخواهد شد، این انسان آدم نمی شود تا آخر هم.