تربیت
Tarbiat.Org

آزادی ، آری توطئه،هرگز پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی‏
مرکز غدیر‏‏‏

از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آئیم‏

وابستگی نظامی را با یک روز یا یک ماه می‏شود رفعش کرد، بیرونشان کرد. وابستگی اقتصادی قابل جبران است، زود می شود جبران کرد. اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچکی که بوده است دردامن مادرش و تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان و تا رفته است در دانشگاه، هر جا رفته تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود کاری کرد، خودمان چیزی نداریم، حتی گمان این است که خودمان، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است ترمیمش، به این زودی ها هم ترمیم نمی شود و همه باید دست به هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد، هم فرهنگش مستقل باشد، هم انسانش مستقل باشد، هم فکرش مستقل باشد.
استقلال فکری، استقلال روحی. الان هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند، باز حرف هاهمان حرف های غربزدگی است، همان حرف هاست، همان حرف هائی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرف ها را می زنند.
از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آئیم. آن گوینده شان که خدا رحمتش کند ( حالا فوت شده است ) گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد ،یکی از معاریف این ها که : ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد. این طور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت، صورت یک آدم مثل سایر مردم، ولی محتوا، و محتوای وابسته. این، به این زودی ها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای آزادی طلب را - به این زودی نمی شود که این ها - از آن محتوائی که درشان 50 سال، 30 سال، 20 سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی نمی شود اصلاحش کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد، یک فرهنگ متحول می خواهد که حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد که این بچه از اول بار بیاید به این طور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم بگیرم هی تو گوشش نخوانید که فرهنگ - نمی دانم - اروپا و آمریکا. هی تو گوش ها خواندند این را، همه چیز باید از آن جا باشد، همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد، وقتی هم که آزاد ی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم،ما باید غربی باشیم، یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد.
این معنا به این زودی ا زتوی مغزهائی که شستشو شده است 40 و 50 سال، 20 و 30 سال و به جای مغز ایرانی ، مغز اروپائی آمده است، به جای فکر ایرانی، فکر غربی جانشین آن شده است، این به این زودی نمی شود رفعش کرد، این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ، یک فرهنگ مستقل، نه یک فرهنگ استعماری که آن ها برا ی ما دیکته کردند. آن هابرای ما دیکته کردند، فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الان عوض شده، غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است، وقتی اسم خیابان می گذاریم، اسم خیابان های غرب رامی گذاریم، اسم اشخاص غربی را می گذاریم، خیابان روزولت، خیابان کندی، خیابان کذا. این ها غربزدگی است،در تمام اروپا بگردید یک خیابان محمدرضا پیدا نمی کنید،یک خیابان نادر پیدا نمی کنید.خیابان ها یمان هم خیابان غربی است، تعارف هایمان هم تعارف غربی است، آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است، همه چیز.