تربیت
Tarbiat.Org

زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین(ع)
اصغر طاهرزاده

انتظار پاداشی بزرگ

توجّه کنید چه حالتی را باید در خواندن این جمله در خود ایجاد کنید تا آن را صادقانه بگوئید. باید متوجّه بود که مصیبت بزرگی بر ما وارد شده است زیرا ما پاره‌ای از جان امام حسین(ع) هستیم، او کلّی است که ما جزئی از پرتو آن کل می‌باشیم. مگر آن حضرت محبوب جان من و شما نیست؟ پس به اصلِ جان انسان‌ها یعنی به انسانیتِ کل، مصیبت وارد شده است. امام، جانِ جانِ انسان‌هاست. و این است که هر مصیبتی بر او وارد شود در واقع به عمق جان انسانیتِ هر انسان وارد شده است. به همین جهت وقتی بر پیامبر و ائمه(ع) صلوات می‌فرستیم، در واقع بر عمق جان خود صلوات فرستاده‌ایم و لذا پرتوی از آن صلوات بر جان ما بر می‌گردد. امام حقیقت هر انسان و جانِ جانِ هر انسان می‌باشد و هرکس از او غفلت کند از همه‌ی انسانیتش غافل شده است. به گفته‌ی مولوی:
هر که مانَدْ زین قیامت بی‌خبر

تا قیامت وای او، ای وای او

هر که ناگه از چنان مَه دور ماند

ای خدایا! چون بُوَد شب‌های‌او

خیمه در خیمه، طناب اندر طناب

پیش شاه عشق و لشکرهای او

خیمه‌‌ی جان را ستون از نورِ پاک

نور پاک از تابش سیمای او

عشقْ شیر و عاشقان اطفال شیر

در میان پنجه‌ی صدتای او

در کدامین پرده پنهان بود عشق

کس نداند، کس نبیند جای او

عشق، چون خورشید ناگه سر کند

برشود تا آسمان غوغای او(53)

امام، شاه عشق و خیمه‌ی جان انسان است. اگر آن حضرت بر ما نظر کند در واقع جان ما به اصل خودش نزدیک می‌شود چون انسان کامل جنبه‌ی کمالی هر انسان می‌باشد. حال در مصیبتی که بر امام حسین(ع) وارد شده است ملاحظه کن جانِ بیدار چه حالتی خواهد داشت و این مصیبت را برای خود چگونه احساس می‌کند و وای اگر کسی مصیبت اهل‌بیت(ع) را در جان خود و برای خود احساس نکند. در این صورت این انسان از خودِ برتَرَش غافل است. می‌گویی: ای اباعبدالله من این مصیبت را بر خودم وارد می‌دانم و خود را صاحب عزا حس می‌کنم. اظهار می‌دارید: «بِمُصَابِی بِكُمْ»؛ مصیبت من است آن چه به شما وارد شده و واقعاً مصیبت من است. و از آنجایی که آن مصیبت جهت حفظ دین و دینداری است و زیباترین عملِ عبادیِ ممکن در آن زمان به حساب می‌آید، انتظار پاداشی بزرگ برای آن هست و در این راستا و با توجه به اتحادی که با اصحاب کربلا پیدا کردید، اظهار می‌دارید پاداش تحمّل مصیبتِ مرا که به شما وارد شده است از خدا می‌خواهم. «أَفْضَلَ مَا یُعْطِی مُصَابا بِمُصِیبَتِهِ»؛ آن هم کامل‌ترین پاداشی را که به مصیبت‌زدگان می‌دهی. «مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»؛ مصیبتی که مصیبت بزرگی است در اسلام و در همه‌ی آسمان‌ها و زمین. بزرگی این مصیبت را ما بر جان خود احساس می‌کنیم. مصیبت فقط بر حضرت زینب(س) وارد نشده است، بلکه بر هر کسی که احساس اسلامیت دارد و هر کسی که اهل آسمان‌ها و زمین است، این مصیبت بزرگ بر او هم وارد شد. چه بفهمد و چه نفهمد.
راستی اگر مصیبت وارده بر اباعبدالله(ع) مصیبت وارده بر ما نیست، پس مصیبت بر چه کسی است؟ آری اگر ستمگری در گوشه‌ای از این دنیا بمیرد، مصیبت ما نیست، مصیبت خودش است و اولِ مشکلاتش. ولی مصیبت بر اباعبدالله(ع) به عنوان بزرگ‌ترین انسان روزگار خود چنین نیست. هرکس در مصیبتِ وارده بر آن حضرت مجبور است موضع خود را روشن کند و احساس خود را بنمایاند، چون حقیقتاً حسین(ع) یعنی ما، ولی در مرتبه‌ای که جنبه‌ی آرمانی ما به حساب می‌آید. حسین(ع) یعنی ما با وسعتی بیشتر. پس در صحنه‌ی کربلا ما هستیم که داریم شمشیر می‌خوریم، و ما را به شهادت کشانده‌اند، و ما نیز عزادار خود هستیم، چرا که به اعتباری امام پاره‌ای از جانِ ماست.