تربیت
Tarbiat.Org

سوره کهف، راز زندگی‌های توحیدی
اصغر طاهرزاده

خصوصیات قرآن

قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (2)
قرآن کتابی است پایدار تا از نزد خدا انذار و هشدار دهد و مؤمنان را که کارهای شایسته می‌کنند بشارت دهد که ایشان را اجر نیکویی است.
در راستای برشمردن خصوصیات قرآن فرمود:
الف) لم یجعل لَه عوجا: یعنی هرچه در آن دقت می‌کنی ، بیشتر به عظمت آن پی می‌بری چون هیچ انحرافی ندارد و انسان‌ها را به امور وَهمی و غیر واقعی مشغول نمی‌کند.
ب) قَیّما: قیّم است، یعنی مصلحت شما را تأمین می‌کند، کتاب قیّم کتابی است که مشتمل بر معانی قیّم می‌باشد. قرآن قیّم است چون دین خدا قیّم است و نظر به حقایق پایدار عالم دارد. قوانین پایداری را که مربوط به عالم و آدم است کسی غیر از خالق بشر و خالق عالم نمی‌داند، فقط علت تامّه است که معلول را درست و همه جانبه می‌شناسد، بدین لحاظ فقط برنامه‌ی خدا می‌تواند بشر را تأمین کند و برنامه‌ی قیّمی ارائه دهد که گرفتار مرور زمان نگردد.
ج) لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً مِّن لَدُنهُ: سومین خصوصیت قرآن آن است که بدانیم قرآن آمده است تا برای انسان‌های منحرف هشداری باشد. قرآن آمده تا بگوید اگر در مسیری غیر از مسیری که خداوند برای سعادت شما قرار داده، قدم بگذارید نابــود می‌شوید. حال ملاحظه کنید آیا این‌طور نیست که بشر هر چه ضربه می‌خورد به جهت این است که بینش قرآنی ندارد و می‌خواهد در عالم با برداشت‌های خود زندگی کند؟ این که در معرفی قرآن بر روی «انذار»بودن آن تکیه کرد به جهت آن است که هدایت انسان‌ها با نشان دادن و تبیین انحراف‌ها محقق می‌شود، زیرا وقتی امور انحرافی شناخته شد به طور طبیعی بازگشت انسان‌ها به سوی خوبی‌ها صورت می‌گیرد و نظر به فطرتشان عملی می‌شود. از این‌رو در امر هدایت انسان‌ها ابتدا باید ابعاد انحرافی و ظلمانی فرهنگ‌ها گوشزد شود تا شیفتگی‌های مردم نسبت به فرهنگ‌های ظلمانی فرو نشیند.
د) و یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ: و بشارت می‌دهد به مؤمنین، مؤمنینی که پس از ایمان به خداوند، عمل صالح یعنی عملی که مطابق شریعت الهی است انجام می‌دهند. قرآن مومنانی را که مفتخر به عمل صالح هستند از یک جهت بشارت می‌دهد و از جهت دیگر می‌فرماید: مراقب باشید شیطان می‌خواهد بین شما و اهداف اصلی شما فاصله ایجاد کند. در عین آن که در آخر آیه‌ی مذکور روشن می‌کند برای مؤمنان اجر نیکویی است و می‌فرماید: نتیجه‌ای در دین‌داری هست که در هیچ راه و روش دیگر نیست، با آوردن «اَنَّ لَهُم اَجرا حَسَنا» تأکید می‌کند در دین‌داری از هیچ پیش آمدی هراس به خود راه ندهید و محکم بر عقیده‌ی الهی خود بایستید که نتیجه‌ی آن نتیجه‌ی نیکویی است.
ضعف بشر این است که خود را گرفتار قانون‌هایی می‌کند که پر از اعوجاج است و لذا نه از بدی می‌ترسد و نه از خوبی درست استقبال می‌کند و نه بر اعمال صالح صبر و پایداری پیشه می‌کند تا به نتیجه‌ی لازم برسد.
ماکِثینَ فیهِ أَبَداً (3)
قرآن آمده تا به مؤمنین بشارت دهد در آن اجر نیکو یعنی بهشت برای همیشه می‌مانند.
ما چه چیزی را می‌توانیم با این نعمت بزرگ عوض کنیم؟! این که ما متأسفانه حاضریم به خاطر دنیا از بهشت بگذریم، چون نمی‌دانیم بهشت یعنی چه و جاودانه در نیکوترین پاداش‌ها به سربردن به چه معنا است. در حالی که در بهشت تمام ابعاد وجودی انسان در مرتبه‌ای متعالی قرار می‌گیرد و قلب و جان او در احساسی برتر مستقر می‌شود به طوری که هیچ دوگانگی بین جان انسان و آن محیط متعالی وجود ندارد. آری در راستای نتیجه‌ی نهایی که زندگی در زیر سایه‌ی قرآن برای بشریت به همراه می‌آورد، در همین دنیا نیز پرتوی از آن اَجر حَسن شاملش می‌شود و بدین جهت مؤمنین در این دنیا نیز نسبت به اهل دنیا در آرامش غیر قابل وصفی به سر می‌برند.
وَ یُنْذِرَ الَّذینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (4)
قرآن آمده تا کسانی را که جانشین برای خدا تعیین می‌کنند هشدار بدهد و خطر کار آن‌ها را به آن‌ها گوشزد کند.
ما اگر بـی‌قرآن شـویم، گرفتار دین‌های دروغین می‌گردیم. قرآن آمده تا دین و آیین صحیحی را به مردم نشان دهد تا کار مردم به جایی نرسد که گمان کنند خداوند فرزند دارد و از این طریق چیزی را در عرض خدا قرار دهند و عملاً از توجه به توحید الهی محروم گردند. تنها در نگاه توحیدی است که انسان از هرگونه خطایی در عقیده و عمل و محاسبه، در امان می‌ماند. بدون نگاه توحیدی، محال است کسی گرفتار خطای در محاسبات نشود، زیرا غیر واقعی‌ترین نگاه، نگاه غیر توحیدی است و عملاً انسان را به اعمالی وارد می‌کند که به هیچ جایی نمی‌رسد.
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلاَّ کَذِباً (5)
نه آن‌ها و نه پدرانشان به این گفتار و ادعا علمی ندارند. برای خداوند فرزند قائل شدن حرف خطرناکی است که از دهانشان بیرون آمده و چیزی جز دروغ نیست. چون همان طور که عرض شد آن‌ها را از توحید و نظر به یگانگی خدا محروم می‌کند و به مقابله با توحید الهی وا می‌دارد.
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ: می‌گوید این‌ها علم ندارند و با تحقیق به این نرسیده‌اند که برای خدا فرزند قائل شده‌اند «و لا لِآبائِهِمْ» و پدرانشان هم بدون علم و تحقیق آن حرف‌ها را می‌زنند. به همین جهت با این اندیشه‌ی غیر واقعی به ریسمانی سست تکیه زده‌اند و لذا زمانی که این ریسمان باید آن‌ها را نجات دهد نجات نمی‌دهد. قرآن برای نجات و کمک به شما آمده است. به همین جهت هشدار می‌دهد: «کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» حرف بزرگی از دهانشان بیرون می‌آید، ادعای وحشتناکی است آن چه از دهانشان در می‌آید: «إِنْ یَقُولُونَ إِلاَّ کَذِباً» این ادعاها چیزی جز دروغ نیست. این گونه با خداوندِ حیّ قادرِ مطلق برخورد کردن، بزرگ‌ترین محرومیت است برای بشر، چون عملاً از داشتن خدای واقعی محروم شده‌اند، خدایی که منشأ همه‌ی کمالات است و تنها معبودی است که بشر نیاز دارد او را عبادت کند و به قرب او دست یابد.