آیه
وَهَلْ أَتَاکَ نَبَؤُاْ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُواْ الْمِحْرَابَ
إِذْ دَخَلُواْ عَلَی دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُواْ لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَی بَعْضُنَا عَلَی بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَآ إِلَی سَوَآءِ الصِّرَاطِ
ترجمه
و آیا ماجرای آن دادخواهان که از دیوار محراب (داود) بالا رفتند به تو رسیده است؟
آن گاه که (ناگهانی) بر او وارد شدند و او از (مشاهدهی) آنان به هراس افتاد. شاکیان گفتند: نترس، ما دو نفر درگیر شدهایم و یکی از ما بر دیگری تعدّی نموده است، پس بین ما به حقّ داوری کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست راهنمایی فرما».
نکته ها
«خصم» به معنای نزاع و درگیری است و به هر یک از طرفین دعوا نیز گفته میشود.
کلمهی «سور» به معنای دیوار بلند است و «تسوّروا» به معنای بالا رفتن از دیوار است.
کلمهی «محراب» به دو معناست؛ گاهی به معنای بالای مجلس و بهترین جای منزل است که بزرگان مینشینند و گاهی به معنای محلّ عبادت و جایگاه امام جماعت است.
«شطط» به معنای تجاوز و افراط و زیاده روی و ستم است.
امام رضاعلیه السلام فرمود: خداوند دو فرشته را (در قیافه دو دادخواه) نزد داود فرستاد و آن دو از در بر او وارد نشدند بلکه از دیوار محراب بالا رفته و ناگهان نزد او آمدند.**عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 94، باب 14 حدیث 1 به نقل از تفسیر راهنما.***
شاید بتوان از این ماجرا استفاده کرد که برای آزمایش یا آموزش، فضاسازی و فیلم سازی و تغییر فیافه و ایجاد صحنههای هیجانی، دوست یا دشمنی فرضی، تغییر لباس و صدا و کارهای هنری جایز باشد واللّه العالم.
در آیات پیشین، قرآن کمالات بسیاری را برای حضرت داود بیان نمود که آخرین آنها، فصل الخطاب، یعنی قضاوت قاطعانه بود.
در این آیات به صحنهای اشاره میکند که خداوند برای داود پیش آورد تا او را آزمایش کند و در نهایت آموزش دهد که چگونه داوری کند. در این صحنه که بر اساس برخی روایات، توسط برخی فرشتگان انجام شده است، دو نفر به گونهای غیر منتظره بر داود وارد میشوند، چنانکه او گمان میبرد قصد سوئی نسبت به او دارند، امّا میگویند: ای داود نترس، ما دو نفر شاکی هستیم که میان ما اختلاف شده و از تو داوری میخواهیم.
فرشته بودن این دو نفر را این نکته تقویت میکند که در داستان حضرت ابراهیم و حضرت لوط نیز، فرشتگان به گونهای بر آنان ظاهر شدند که این دو پیامبر ترسیدند و سپس فرشتگان گفتند: نترسید.
در قضاوت، عدالت جایگاه محوری دارد، لذا در این آیات، با سه عبارت مختلف، بر عدالت در قضاوت تأکید شده است: «فاحکم بیننا بالحقّ»، «لا تشطط»، «اهدنا الی سواء الصراط»
پیام ها
1- قبل از بیان سخن، در مخاطبین انگیزهی شنیدن ایجاد کنیم. «هل اتاک نبأ»
2- خداوند، پیامبر را به مطالعه تاریخ گذشته دعوت میکند. «هل اتاک نبأ الخصم»
3- صحنههای هیجانی و غوغایی و دلهره آور، زمینهی عجله و دست پاچگی در قضاوت است. «تسوّروا المحراب - ففزع»
4- قضاوت در محراب عبادت، ارزش و قداست آن را بیشتر میکند. (سکوی قضاوت حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه بود و محل قضاوت حضرت داود در محراب). «تسوّروا المحراب»
5 - ترس و دلهره طبیعی به سراغ موحّدین نیز میآید و با توحید منافاتی ندارد. «ففزع»
6- پیامبران نیز به حکم بشر بودن، از امور غیر منتظره، وحشت میکنند. «ففزع»
7- برای قضاوت، باید طرفین دعوا در دادگاه حاضر باشند. «خصمان»
8 - انبیا، مرجع و ملجأ مردم بودهاند. «دخلوا علی داود... خصمان بغی...»
9- تذکّر به قاضی در لحظهی قضاوت، وسیلهای است برای مصونیّت او از اشتباه. «فاحکم بیننا بالحقّ ولا تشطط و اهدنا»
10- طرفین دعوا، باید خواهان اجرای حقّ باشند، نه حفظ منافع خود. «فاحکم بیننا بالحقّ»
11- رهبران و داوران جامعه الهی باید نصیحتپذیر و حقّشنو باشند. «فاحکم بیننا بالحقّ ولا تشطط»
12- اجرای عدالت در جامعه، عامل هدایت مردم به راه مستقیم و دوری از افراط و تفریط میشود. «اهدنا الی سواء الصراط»