آیه
قَالَ یَآ إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ
قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَی یَوْمِ الدِّینِ
ترجمه
(خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چه چیز تو را مانع شد که برای موجودی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده کنی؟ تکبّر کردی یا از بلند مرتبهگانی؟!»
ابلیس گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِل»
خداوند فرمود: «پس از این درگاه بیرون شو که تو رانده شدهای.
و همانا لعنت من تا روز رستاخیز بر تو خواهد بود.»
نکته ها
مراد از «عالین» به گفته پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله گروهی هستند که از فرشتهها برترند و از مقام و مرحله و مکان دیگری سرچشمه میگیرند.**تفسیر اطیبالبیان.*** شاید مراد پیامبر همان باشد که در زیارت جامعه خطاب به اهلبیتعلیهم السلام میخوانیم: «خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقین حتّی من علینا بکم فجعلکم فی بیوت اذن اللّه ان یرفع و یذکر» یعنی خداوند شما را نورهایی در عرش قرار داد، آنگاه برای دسترسی بشر به هدایت، شما را در مناطقی از زمین قرار داد، تا محل ندای توحید باشید. واللّه العالم.
مراد از دو دست در آیه به گفته امام صادق علیه السلام دست قدرت و حکمت است وگرنه خداوند جسم نیست تا دست ظاهری داشته باشد.**تفسیر اطیبالبیان.***
پیام ها
1- از خلافکار توضیح بخواهید و خلافها را ریشهیابی کنید. «یا ابلیس ما منعک» (به مجرم فرصت حرف زدن بدهید).
2- اصل، گرایش و پذیرش حقّ است، هر کجا خلاف آن را دیدید مانعی پیدا شده است. «ما منعک»
3- آفرینش انسان با توجّه خاص خداوند بوده است. «خلقت بیدیّ»
4- اجتهاد در برابر نصّ کار ابلیس است. «فقعوا له ساجدی... انا خیر»
5 - ایمان به خداوند و خالق بودن او کافی نیست بلکه اطاعت و تسلیم در برابر او لازم است. (ابلیس خالق بودن را قبول داشت ولی تسلیم و اطاعت نداشت). «خلقتنی»
6- مقایسههای ظنّی نمیتواند سرچشمهی ارزیابی درست شود. (ابلیس خود را با انسان مقایسه کرد و نتیجهگیری نمود). «انا خیر منه - خلقتنی...»
7- نژاد پرستی، تفکّر شیطانی است. «من نار - من طین»
8 - تعصّب مانع شناخت حقیقت است. (ابلیس نژاد آتشی خود را میبیند ولی نفخهی الهی انسان را نمیبیند). «خلقتنی من نار»
9- شرافت به کسب کمالات است نه مادّه و عنصر اوّلی که گفته شود انسان از گل و ابلیس از آتش است. «من نار - من طین... فاخرج»
10- در مدیریّت، اخراجِ فرد متمرّد از قانون لازم است. «فاخرج منها»
11- نتیجهی تکبّر و حسادت، محرومیّت است. «فاخرج»
12- عناصر نامطلوب باید از جامعه طرد شوند. (در قرآن شش مرتبه کلمهی رجیم آمده که همهی آنها در مورد ابلیس است). «فاخرج... انک رجیم»
13- تحقیر شیطان، هم مکانی بود «فاخرج» هم مقامی. «لعنتی»