تربیت
Tarbiat.Org

پرسشها و پاسخها
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

خبرگان و شناسایی رهبر

توضیح آنکه بدین گونه نیست که عده‏ای کاندیدا بشوند و اعضای خبرگان مجبور به گزینش شایسته‏ترین فرد باشند، بلکه کاندیداهای رهبری در مرحله اول تمامی اسلام‏شناسان دارای صلاحیت می‏باشند، و کار خبرگان نخبه‏شناسی است - آن هم در گستره تمامی جامعه اسلامی، نه فقط در محدوده عده‏ای خاص - به همین دلیل کشف (تشخیص) آنها دارای اهمیت است. هر گاه و به هر دلیل منطقی خبرگان به این نتیجه رسیدند که رهبر شرایط رهبری را از دست داده است و یا کس دیگری در زمان رهبری ایشان پیدا شده که از او اقوی و بهتر است، رهبری خود به خود از مقام خود عزل شده و لازم است خبرگان عزل ایشان را اعلام کنند و فقیه دیگری را جانشین وی سازند. در این صورت دیگر لازم نیست هر از چند گاهی انتخابات صورت گیرد. همه خوب می‏دانیم برگزاری انتخابات تا چه اندازه لوازم و پیامدهای اجتماعی دارد، گذشته از آنکه با اقتدار رهبری و نقطه ثبات بودن ایشان در جامعه سازگاری ندارد.
اهمیت این نکته هنگامی آشکار می‏شود که فقیهی با کفایت و لایق چون حضرت آیةالله خامنه‏ای بر مسند ولایت تکیه زند و تدبیر امور را به عهده بگیرد و به گونه‏ای عمل کند که دوست و دشمن به کفایت و لیاقتش اعتراف کنند و گاه آشکارا آن را بر زبان آورند. در چنین مواقعی است که محوریت چنین فقیهی نقطه قوت نظام است، بر همگان است قدر آن را بدانند و در تبعیّت از ایشان بکوشند.
در پایان خوبست به این نکته توجه شود که تئوری دوره‏ای بودن رهبری و ریاست در جوامعی مطرح شده که بسیاری از کاندیداها دارای ضعفهای اخلاقی و حتی حقوقی هستند و هر روز در دنیا شاهد به دادگاه کشیده شدن رؤسای جمهور و نخست‏وزیران و سایر مقامات عالیرتبه هستیم طبعاً هر چه دوران حکومت چنین کسانی کوتاهتر باشد احتمال سوء استفاده‏اشان کمتر است امّا در نظامی که رهبر آن دارای عالیترین مقام تقوی و عدالت و تالی تلو معصوم است جای چنین توهّمی نیست و اکنون که دو دهه از حکومت چنین افرادی در ایران اسلامی می‏گذرد کوچکترین نقطه ضعفی در زندگی امام راحل یا مقام معظم رهبری دیده نشده است و اگر چنین چیزی وجود می‏داشت دشمنان اسلام و انقلاب هزاران مرتبه آنرا بزرگ می‏کردند و هزاران بار در رسانه‏های گروهی پخش می‏کردند.
13- اگر نظام ولایت فقیه بهترین نظام است، چرا برخی از مشکلات جامعه حل نشده، و جامعه پیشرفته‏ای نداریم؟
این سؤال درباره حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مطرح می‏شود. مطابق معتقدات دینی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام معصوم است و از سوی خداوند متعال به عنوان ولیّ جامعه اسلامی** «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزَّکوة و هم راکعون؛ (مائده:55) سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و رسول او و آنها که ایمان آورده‏اند؛ همانها که نماز را برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند.» به شهادت همه مفسّران مقصود از مؤمنان، حضرت علی علیه السلام است.*** و همطراز پیامبر اکرم** این مطلب در آیه مباهله (آل‏عمران، 61) بیان شده است. ***معرفی شده است. بنابراین در حقانیت و مشروعیت حکومت علی علیه السلام هیچ تردید و شبهه‏ای میان فرقه‏های مختلف اسلامی وجود ندارد. در قرآن کریم ابلاغ ولایت ایشان توسّط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله موجب اکمال دین و اتمام نعمت و راضی بودن به دین اسلام محسوب شده است. **مائده: 3.*** با این همه نگاهی به تاریخ پنج ساله حکومت مولای متقیان و اوضاع اجتماعی حاکم بر آن دوران میزان موفقیّت آن حضرت را در ایجاد جامعه ایدآل نشان می‏دهد.
جنگهای داخلی صفین، جمل و نهروان، تهدیدات دشمنان خارجی، کمبود نیروی انسانی توانمند و تربیت‏شده، کثرت مشکلات، گستردگی بدعتها و سنتهای فاسد و آلودگیهای مزمن اجتماعی، تغییر چارچوب نظام ارزشی زمینه‏های این وضع را فراهم آورده بود.
در همان حال علی علیه السلام شایسته‏ترین فرد برای حکومت و زمامداری جامعه اسلامی در اوضاع آن روز بود و این نابسامانیها هیچ گاه تردیدی در اصل مشروعیّت ولایت آن حضرت ایجاد نمی‏کند.