مبنای رؤیاهای حق عبارت از این است که نفس ناطقه انسان به عنوان موجودی که فوق زمان و مکان است، با سببِ غیبی حادثهای كه بعداً در ظرف مكان و زمانِ خاص محقق میشود، ارتباط پیدا میکند. ابتدا نفس به علت مجردبودنش، در خواب، با وجود برزخی یا عقلیِ حادثه ارتباط برقرار میكند و بعداً آن حادثه، در عالَم ماده حادث میشود، و روشن میشود که آن رؤیا صادق بوده است.
البته نفسِ انسان پارهای از حقایق آن عالَم را در حدّ استعداد خود دریافت میكند. حال اگر نفس انسان، كامل باشد و گرفتار وَهمیّات و آرزوها نباشد، حقایق عالَم غیب را آنطور كه هست به طور كلیّت و نورانیت در خواب پیش روی خود حاضر میبیند.(53) ولی اگر نفس، كامل نبود آن حقایق را به نحو حكایت خیالی و در صورتهای جزیی كه با آنها مأنوس است مییابد. مثل اینكه وقتی با معنی «عظمت» در آن عالم روبهرو میشود، در خیالش صورت «كوه» ایجاد میشود، و یا معنی «مَكر» در خیالش صورت «روباه» بهخود میگیرد، چون عظمت را به كوه، و مَكر را به روباه میشناسد. یا معنی «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» میبیند. و یا چون رابطهای بین اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با دیدن معنی «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهانِ» مردم در ذهن، برای خود میسازد. البته این موضوع؛ رقایق و ظرایفی مخصوص به خود دارد، بهطوری كه گاهی از یك معنا كه در خواب مییابد صورت عكس آن را در خود میسازد. مثل اینكه در بیداری گاهی با شنیدن لغت ثروت به معنی فقر فقرا منتقل میشود.
پس گاهی خواب «صریح و بدون تصرف» است و لذا انسان همانی را که در خواب دیده در بیداری مشاهده میکند، و گاهی متمثّل معنایی است كه نفس انسان با آن معنا روبهرو شده و در خیال خود آن را به صورتی که با آن مأنوس بوده در میآورد، و یا در عینی که با معنایی روبهرو میشود، در ذهن خود به چیزی منتقل میشود که مناسب است با آن معنا و یا ضد آن معنا، و گاهی در عین روبهروشدن با یک معنای حقیقی، آنچنان آن معانی با تصورات شخص مخلوط میشود كه اصلاً نمیتوان فهمید از كدامیك از معانیِ مأنوسِ شخصِ خواببیننده تأثیرگرفته، كه در این حالت به این رؤیاها «اضغاث احلام» یا رؤیاهای پراکنده گویند.
در رؤیاهایی كه نفس ناطقه با اصل موضوع روبهرو میشود و در آن حال به صورت مناسبِ آن معنا منتقل میشود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه میشود، بهطوری كه اگر ملاحظه كرد در حال جمعكردن كثافت است، در واقع صورت بهدستآوردن مال زیاد دنیا را به او نشان میدهند، در عین آگاهیدادن به او كه مال دنیا سرگین و كثافت است. و یا وقتی روبهرو میشود با اینكه بدنش ورم كردهاست، با صورت بهدستآوردن مال زیاد روبهرو شده است، در عین آگاهیدادن به او كه بدان! مال زیاد چرك و آلودگی است. همچنانكه اگر در خواب دید در زندان است، در واقع با صورت شهرتیابیاش روبهرو شده، در عین آگاهیدادن به او كه این شهرت زندان است. همچنانكه اگر دید در زنجیر است، با صورت خوشی و خوشگذرانیِ دنیاییاش روبهرو شده، در عین آگاهیدادن به او كه آن گناه و گرفتاری ، زنجیر است.
در هرصورت با همهی این احوال نمیتوان به رؤیا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خیالیه نفس آنقدر جَوَلان دارد كه با میل خود صورتها را تغییر میدهد و از جایگاه خود خارج میكند.
از قول پیامبر(ص) هست كه حضرت فرمودند: «لا یَحْزَنْ أَحَدُكُمْ أَنْ تُرْفَعَ عَنْهُ الرُّؤْیَا فَإِنَّهُ إِذَا رَسَخَ فِی الْعِلْمِ رُفِعَتْ عَنْهُ الرُّؤْیَا»(54) اگر رؤیا از كسی برداشته شد نباید نگران باشد، زیرا وقتی كسی راسخ در علم شود، رؤیا از او برداشته میشود. چون انسانی که در علم راسخ شود توجه نفس او به مرتبهای بالاتر از مرتبهی خیال است، در حالی که جایگاه رؤیا در خیال و ذهن میباشد.
اینكه دستور دادهاند انسان دائم در حال طهارت باشد و نیز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه این طهارت موجب طهارت باطن و ذهن میشود و در نتیجه از خوابها و رؤیاهای باطل آزاد خواهد شد.
مرحوم محدثنوری در جلد4 كتاب «دارالسلام» میفرماید: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چیز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سیر در اكناف آسمانها را مییابد وگرنه برعكس، پرخوری موجب جولان شیطان در قلب و خیالش در خواب و بیداری میشود.
رسولخد (ص)میفرمایند: «الرُّؤْیا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاویلُ الشَّیْطان لِیَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ، وَ مِنْها ما یَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ فی یَقْظَتِهِ فَیَراهُ فی مَنامِهِ، وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعینَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ» خواب؛ سهگونه است: یكی القائاتی كه شیطان میكند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند ،و یكی هم آنچه را در بیداری مورد توجه قرار داده در خوابش آن را میبیند - با تغییراتی از طریق صورت خیالیه- و یكی هم خوابهایی است كه جزیی است از چهل و شش جزء نبوت.(55)
امامصادق(ع) میفرمایند: در مورد رؤیا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبیر کرده و راست و دروغ آن را به هم در آمیخته، اگر همه رؤیاها راست بود، مردم همه پیامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤیا فایدهای نبود.
از اماممحمدباقر(ع) داریم كه: « إِنَّ رُؤْیَا الْمُؤْمِنِ تُرَفُّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ عَلَى رَأْسِ صَاحِبِهَا حَتَّى یُعَبِّرَهَا لِنَفْسِهِ أَوْ یُعَبِّرَهَا لَهُ مِثْلُهُ فَإِذَا عُبِّرَتْ لَزِمَتِ الْأَرْضَ فَلَا تَقُصُّوا رُؤْیَاكُمْ إِلَّا عَلَى مَنْ یَعْقِل»(56) رؤیای مؤمن بین زمین و آسمان در گردش است تا آنكه خودش آن را برای خود تعبیر كند، یا دیگری برای او تعبیر نماید، پس آنگاه كه تعبیر كرد به زمین میآید و قطعی میشود ،خوابتان را جز به كسى که خردمند است نگوئید. در همین رابطه به ما دستور دادهاند اولاً: خواب خود را به هرکس نگویید تا تعبیر کند. ثانیاً: رسول خدا(ص) فرمودند: اگر آن خواب ناخوشایند بود وضو بگیرد و نماز بخواند و بداند آن از شیطان است و از شرّ آن به خدا پناه برد و از آن با کسی سخن نگوید.(57)