تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه جنّ، شیطان و جادوگر در عالم
اصغر طاهرزاده

تأثیر روان بر جسم

ابن‌سینا بحث بسیار خوبی دارد كه ما در جای دیگر به طور مفصل عرض کرده‌ایم.(5) می‌گوید تخته‌ای با عرض یک موزائیک و طول مثلاً ده متر را بر سطح زمین قرار دهید و به یک نفر انسان عادی بگوئید بر روی آن حرکت کن، امکان این که پایش از روی تخته رد شود بسیاربسیار کم است. ولی اگر همین تخته را بر روی ارتفاع چهارمتری قرار دهید، به طوری که زیر آن تخته خالی باشد و آن شخص بخواهد روی آن حرکت کند، امکان سقوط او بسیار بیشتر است. زیرا در حالت دوم تصور افتادن در او قوی‌تر است و گاهی آنقدر آن تصور شدید می‌شود که طرف گمان می‌کند سقوط واقع شد و لذا بدن خود را مطابق آن سقوط تغییر حالت می‌دهد و در نتیجه سقوط می‌کند. یعنی اول در ذهن خود افتادن را تصور کرد، و سپس به ماهیچه‌هایش عکس‌العملی مطابق سقوط‌کردن را دستور داد و در نتیجه به جهت حرکت ماهیچه‌ها سقوط کرد. در صورتی كه در حالت عادی عكس آن واقع می‌شود، یعنی اول ماهیچه‌ها توان مقاومت ندارند و سپس طرف سقوط می‌کند. ابن سینا با این حرفش، نکته‌ی مهمی را متذکر می‌شود. حتماً شنیده‌اید كه او یك پزشك بزرگ است، او می‌فهمد كه بسیاری از بیماری‌ها را اول روح پذیرفته است كه بیمار شود بعد آن را به بدنش تحمیل می‌کند، در واقع به بدنش می‌گوید چرا بیمار نمی‌شوی.
عین قاعده فوق را در بقیه مسائل روحی و خیالی می‌توانید مشاهده کنید. فارابی و محی‌الدین و امثال آن‌ها می‌گویند اگر كسی قاعده خیال را بشناسد بسیاری از اسرار تفکر برایش حل و روشن می‌شود و می‌بیند نقش خیال تا کجاها گسترش دارد و روح ما با قدرت فوق‌العاده‌ای که دارد، چگونه بر جسم ما تأثیر می‌گذارد.
با توجه به قدرت فوق‌العاده‌ی روح، اگر این روح، الهی شود با چنین توان و استعدادی می‌تواند نه تنها در بدن خود بلکه در خارج از بدن خود نیز مؤثر باشد. خدا به هیچ‌وجه دشمن ما نیست، دوست ماست، روحی كه از خدا نور بگیرد روی جسم هم که اثر ‌گذارد تأثیرش موجب متعادل شدن جسم می‌شود، مضافاً این‌که آن روح، روحی می‌شود دارای حکمت و بصیرت. اگر روح از خدای حكیمِ بصیرِ علیمِ محبوب تاثیر نگیرد، از خیالات و وَهمیات شیطانی تأثیر می‌گیرد و در نتیجه میل‌های غیر متعادل در آن سر بر می‌آورد و همان میل‌ها را به بدن خود نیز سرایت می‌دهد.
روح اگر از ملك تأثیر بگیرد مثل آن‌ها «عِباد مُكرم» می‌شود، اما اگر انسان دریچه‌ی روح خود را به سوی وسوسه باز كرد، شیطان داخل می‌شود، وقتی شیطان آمد، بستگی دارد كه شما چطور دعوتش كنید اگر كم دعوتش كنید، و نور ملائکه را به کلی در خود خاموش نکرده باشید جنگ بین ملك و شیطان در جان شما شروع می‌شود، گاهی غلبه با آن است و گاهی غلبه با این.(6) مثلاً ملک به قلب الهام می‌کند که خدا انسان را تنها نمی‌گذارد، به خدا توکل کن و اضطراب به خود راه نده. چیزی نمی‌گذرد شیطان می‌آید و وسوسه می‌کند که نه آقا اگر دیر بجنبی بدبخت می‌شوی، با رشوه هم که شده باید این کار را بکنی. باز ملک با الهاماتش به دادمان می‌رسد و باز شیطان با وسوسه‌هایش فکر ما را به دست می‌گیرد و همین‌طور جنگ بین ملك و شیطان هست تا این‌كه یا قلب مَلَكی می‌شود یا شیطانی. عموماً از چهل سال به بعد تكلیف آدم‌ها معلوم می‌شود. اگر انسان بیشتر میدان را به شیطان داد، اینقدر او جلو می‌آید تا تمام قلب را شیطانی کند. حالا كه تمام قلب انسان شیطانی شد، دیگر خودش را كاملاً در اختیار شیطان می‌گذارد، که کار جادوگران حرفه‌ای از این قرار است. از این‌رو جادوگری حرام است چون جادوگر کارهایی می‌کند که شیطان به کمکش بیاید و در همین رابطه مجبور می‌شود به هر پستی و رذالتی تن دهد. یكی از همین‌ها كه عجیب هم زحمت كشیده بود چندین سال رفته بود آمریكا از آن جادوگران آمریكایی درس گرفته بود بعد هم رفته بود شیراز به قول خودش چهارسال هم در شیراز آموزش دیده بود، آنقدر ظاهرش خراب بود كه نگاهش هم که می‌کردی شیطنت را در نگاهش می‌دیدی و اذیت می‌شدی. استاد شیرازی‌اش که یک خانم بوده به او دستور داده بود باید مدتی خون بخوری و در مدفوع خود بنشینی- تا روحش پست شود و بتواند با شیطان‌ها مرتبط گردد- شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» در تفسیر سوره جن می‌فرمایند: روی‌هم رفته جنیان نسبت به انسان‌ها در درجه‌ی وجودی پائین‌تری هستند. حال شما حساب کنید شیطان‌ها که از جنیانِ پست هستند چه اندازه پائین می‌باشند و برای ارتباط با آن‌ها چقدر باید روح را پست کرد.