تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت و انتظار فرج
اصغر طاهرزاده

چگونگی عبور از ظلمات آخرالزمان

بعد از مقدمه‌ی فوق باید عرض کنم؛ در راستای طرحِ صحیح اندیشه‌ی مهدویت، جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان، باید یک «لا» و یک «إلاّ» در دستور کار قرار گیرد.
برای تحقق زمینه‌ی «لا» توجه به چند نکته ضرورت دارد:
الف) نفی حاکمیت طاغوت که حاکمیت آن موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت می‌شود، استعدادهایی که باید شکوفا گردند تا انسان‌ها احساس به‌ثمررسیدن بکنند.(112) آنچنان با حضور انسان کامل استعدادها شکوفا می‌شود که در این رابطه همان طور که در جلسه گذشته عرض شد امام‌ محمد باقر(ع) می‌فرمایند: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُؤُسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»(113) چون قائم ما قیام كند، خداوند دست او را بر سر بندگان قرار می‌دهد، پس در اثر آن، عقل‌های آن‌ها جمع می‌شود و رؤیاهای آن‌ها كامل می‌گردد. و نیز از حضرت صادق(ع) هست که «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفا»(114) علم بیست و هفت حرف است. آنچه پیغمبران آورده‏اند دو حرف است و مردم هم تاكنون بیش از آن دو حرف ندانسته‏اند، پس موقعى كه قائم ما قیام می‌كند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون مى‏آورد و آن‌ها را در میان مردم منتشر می‌سازد و آن دو حرف را هم به آن‌ها ضمیمه نموده تا آن‌كه بیست و هفت حرف خواهد شد.
ملاحظه می‌فرمایید كه ثمرات وجودی حضرت صاحب‌الامر(عج) آن‌گاه كه ظهور كنند گسترده‌تر از عدل اقتصادی است، با ظهور آن حضرت تحول عظیمی در عرصة علم و فرهنگ به‌وجود می‌آید و معنیِ عدالت‌گستری آن حضرت از این زاویه بیشتر مدّ نظر است تا عدالت اقتصادی.
ب) در راستای نفی حاکمیت طاغوت برای کامل‌شدن زمینه‌ی «لا»، باید نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است، در دستور کار قرار گیرد، تا بتوان از آن فرهنگ با همه‌ی ابعادِ تودرتوی آن، عبور کرد و به سوی تمدن اسلامی جهت‌گیری نمود.(115)
برای تحقق زمینه‌ی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:
الف) اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همه‌ی مناسبات عالَم و آدم. بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» در کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» به این موضوع پرداخته است تا روشن شود برای دوران عبور از ظلمات باید نظرها به چیزی ماوراء اهدافی باشد که فرهنگ‌های ظلمانی مدّ نظر انسان‌ها قرار می‌دهند و نیز روشن شود خداوند برای بشریت سرنوشتی ماوراء آنچه امروز گرفتار آن است برای او مقدّر فرموده است. خداوند کسانی را برای حاکمیت پرورانده که حامل همه‌ی اسماء الهی می‌باشند و در نتیجه با تمام عالَمِ وجود- که هرکدام مظهر اسمی از اسماء الهی‌اند- مرتبط و مأنوس‌اند.(116)
ب) برای ایجاد زمینه‌ی ظهور، اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات، تحت عنوان «ولایت فقیه» ضروری است. تا روشن شود برای دوران عبور از ظلمات باید نظرها به اهدافی ماوراء آن چیزی باشد که فرهنگ ظلمانی مدّ نظر انسان‌ها قرار داده است. در این رابطه به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید. در آن‌جا روشن می‌شود انقلاب اسلامی با شاخصه‌های مخصوص به خود، طلوع امید بخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی، موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است.
ج) نظرکردن به تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع شد، و با ایجاد «دولت اسلامی» و سپس «کشور اسلامی»، زمینه برای پدیدآمدن تمدن اسلامی فراهم می‌شود.(117)
مشخص است که برای سیر به سوی آرمان‌های بلندِ الهی باید چیزهایی را که حجاب راه‌اند نفی و چیزهایی را که مقدمه‌ی رسیدن به مقصداند ایجاد نماییم و متوجه باشیم آنچه خداوند برای ما پسندیده بسیار عالی‌تر از شرایطی است که امروز بشر در آن به‌سر می‌برد.
اگر فرمودند با ظهورِ انسانِ کامل در صحنه‌ی زندگی بشر از بیست و هفت حرفِ علم، بیست و پنج حرف در آن شرایط وارد زندگی بشر می‌شود، لازم است که توجه داشتیم اولاً: این علم به معنی انکشاف حقایق است و نه توانایی‌های فنی. توانایی‌های فنی امروز، به معنای کشف حقیقت نیست. البته خوب است که انسان فکر کند و فنونی را برای راحت‌تر زندگی‌کردن به دست بیاورد و بر آن اساس وسایلی هم بسازد، ولی این امور را علم نمی‌گویند. ثانیاً: اگر انسان کامل در تمام مناسبات بشری امکان تصرف داشته باشد، تمام استعدادهای انسان به ثمر می‌رسد، چون او حامل اسم اعظم است، یعنی تمام کمالات معنوی را به نحو اکمل و اعظم دارد؛ هرچیزی در این عالم هست، جلوه‌ی اسمی از اسماء الهی است و وجود مقدس حضرت صاحب‌الامر(عج) همان اسم را به نحو اعظم و اکمل داراست و لذا همه‌چیز را به سوی جنبه‌ی عالیه‌ی آن سوق می‌دهد.(118) اگر معنی این‌ موضوع که اسم اعظم نزد حضرت صاحب‌الأمر(عج) است، کمی روشن بشود و مشخص گردد جایگاه امام(عج) در کجای هستی است، می‌فهمیم خداوند چه نوع زندگی را برای ما مقرر فرموده است و با ظهور حضرت چگونه تکوین و تشریع به صورتی کامل هماهنگ می‌شوند. این‌جاست که حضرت صادق و حضرت سیدالشهداء«علیهماالسلام» می‌فرمایند: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیامَ حَیاتی»(119) اگر فرزندم مهدی را درک کنم تمام عمر در خدمت او قرار می‌گیرم. با ظهور حضرت صاحب‌الأمر(عج) مناسبات عالم و آدم آنچنان تغییر می‌کند که حضرت سیدالشهداء و حضرت صادق«علیهماالسلام» می‌خواهند خود را فدای آن شرایط کنند.
ابتدا باید روشن شود ما در کجای تاریخ خود هستیم؟ و آیا به سوی هدف آرمانی خود در حرکتیم یا عقب‌گرد می‌کنیم؟ بعضی‌ها به اسم طرفداری از آرمان مهدویت، ظلمات ضد مهدویت را تقویت می‌کنند و نمی‌دانند در راستای ظهور حضرت چه چیزی می‌خواهند و چه‌چیزی محقق می‌شود.
در بحث «انتظار فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» مطرح شد که ما یک عالَم صغیر داریم به نام همین عالَمی که من و شما می‌شناسیم و یک عالَم کبیر داریم به نام مقام حضرت صاحب الأمر(عج) و جهان در حالت توحیدی خود مفتخر می‌شود تا روح عالم کبیر بر عالم صغیر مدیریت کند. وقتی امام معصوم حاکم شود تازه ما می‌فهمیم که اشک‌های حضرت زهرا(س) چه معنایی داشته و چگونه حضرت متوجه برکات حاکمیت امام معصوم بودند ولی مردمِ هم‌عصر صدیقه‌ی طاهره(س) فاجعه‌ی از دست‌رفتن آن برکات را نمی‌شناختند. نمی‌فهمیدند با حذف امام معصوم(ع) چه چیزی را از دست می‌دهند و چگونه افق آینده‌ی بشر تاریک می‌گردد. حاکمیت امام معصوم(ع) غیر از این است که یک آدم خوبی حاکم باشد، آن‌هایی که متوجه موضوع نیستند امروزه می‌گویند به جای آن‌که در کشور، اسلام حاکم باشد، انسان مُسْلِم حاکم باشد. شاید شما هم در ابتدای امر تصور کنید فرقی نمی‌کند، در حالی‌که وقتی بحث حاکمیت اسلام است، این اسلام است که مناسبات جامعه را تعیین می‌کند ولی با حاکمیت شخص مُسْلم ضرورتاً لازم نیست که اسلام حاکم باشد.