نفس انسانی فوق زمان و مكان است و در همین راستااست كه در بدن، مكان برایش مطرح نیست. و در عین اینكه حضورِ«كامل» در بدن دارد، در مكان خاصی از بدن جای ندارد، زیرا مجرد از ماده است.
ملاحظه كردید كه نفس در رؤیای صادقه، بدون بدن در صحنههایی حاضر میشود كه بعداً آن صحنهها در زمان خاص و مكان خاص ظاهر میگردد، یعنی نفس، خارج از محدودیت زمانی و مكانی با حادثه روبهرو میشود و این است معنی فوق زمان و مكان بودن نفس.
از طرفی خود ما احساس میكنیم كه در جای خاصی از بدنِ خود جای نداریم، در عینی كه در همه جای بدن خود هستیم. و در یك لحظه میتوانیم اراده كنیم هم دستمان را حركت دهیم و هم پایمان را حركت دهیم و هم با چشممان به چیزی بنگریم. یعنی اگر نفسِ ما فقط در دست ما جای داشت، دیگر در همان لحظه نباید در پای ما جای داشته باشد. در حالی كه همه جا هست بدون اینكه جای خاصی داشته باشد، و این است معنی دیگری از فوق مكان بودن نفس. وقتیكه میگوییم نفس «حضور كامل» در بدن دارد به همین معنی است كه همه جای بدن هست و محدود به جای خاصی نمیباشد. و اینكه میگوییم مجرد از ماده است یعنی محدودیتهای پدیدههای مادی را - كه مكانمندی و زمانمندی است- ندارد.
پس در این قسمت روشن شد نفس «حضور كامل» در بدن دارد و جای خاصی برایش مطرح نیست.(13)