تربیت
Tarbiat.Org

ده نکته از معرفت نفس
اصغر طاهرزاده

نكتة پنجم ـ « تـن»، ابــزار كمال «مـن»

نفس انسان از طریق به كار بردن «تن» كامل می‌شود و به همین جهت هم نفس، بدن را تكویناً دوست دارد و آن را از خودش می‌دانـد و با این حال چون به كمالات لازم خود رسید « تن» را رها می‌كند، و علت مرگ طبیعی هم همین است كه «روح» تن را رها می‌كند.
در قسمت سوم روشن شد كه اصل وجود انسان «من» اوست و تن در قبضة نفس است. حال ممكن است سؤال شود كه: پس این تن چه فایده‌ای دارد؟ باید متوجه بود كه نفس، تجردش نسبی(9) است و جنبه‌های بالقوه‌ای دارد كه باید بالفعل گردند، و ازطریق به‌كارگیری تن و اِعمال اراده‌های ممتد در رابطه با تن، این جنبه‌های بالقوه به فعلیت می‌رسند. ازطرفی‌چون
نفس از طریق تن، كمالات خود را به دست می‌آورد، آن را دوست دارد و جداشدن از آن را نمی‌خواهد. و علاوه بر آن، اُنس طولانی با یك چیز علاقه به آن چیز را به همراه دارد و این جنبة دیگرِ علاقة نفس به بدن است، در حالی كه آنچه مطلوب بالذّات و حقیقی نفس است آن كمالی است كه از طریق به‌كارگیری تن حاصل می‌شود و نه خودِ تن، وچون از این نكته غفلت شود شخص از مرگ می‌هراسد. ولی چه شخص به تن علاقه‌مند باشد و چه نباشد، نفس تكویناً (10) پس از مدتی این بدن را رها می‌كند كه به آن مرگ می‌گویند.