تربیت
Tarbiat.Org

تعریف و جایگاه خواص در اسلام‏
مرکز غدیر‏‏‏

بحثی در روایات :

خواص و ویژه گی های آن ها از نظر روایات شیعه دامنه بسیار گسترده ای دارد که بررسی همه جانبهه آن از حوصله این نوشتار خارج است در این جا منحصراً به ذکر دو روایت بسنده می کنیم :

روایت اول :
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن بعض اصحابه رفعه قال قال رسول الله «صلی الله علیه وآله» :
ما قسم الله للعباد شیئا افضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهر الجاهل و اقامه العاقل افضل من شخوص الجاهل و لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتی یستکمل العقل و یکون عقله افضل من جمیع عقول
امته و ما یضمر النبی «صلی الله علیه وآله» فی نفسه افضل من اجتهاد المجتهدین و ما ادی العبد فرائض الله حتی عقل عنه و لا بلغ جمیع العابدین فی فضل عبادتهم ما بلغ العاقل و العقلاء هم اولو الالباب الذین قال الله تعالی و ما یتذکر الا اولو الالباب .(12)











حدثنامحمد بن هشام المرادی عن عمر بن هشام عن ثابت ابی حمزه عن موسی عن شهر بن حوشب :
اِنّ علیّاً «علیه السلام» قال لهم انه لم یهلک من کان قبلکم من الامم الا بحیث ما اتوا من المعاصی و لم ینههم الربانیون و الاحبار فلما تمادوا فی المعاصی و لم ینههم الربانیون و الاحبار عمهم الله بعقوبه فامروا
بالمعروف و انهوا عن المنکر قبل ان ینزل بکم مثل الذی نزل بهم و اعلموا ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لا یقربان من اجل و لا ینقصان من رزق فان الامر ینزل من السماء الی الارض کقطر المطر الی کل‏نفس بما قدر الله لها من زیاده او نقصان فی نفس او اهل او مال فاذا کان لاحدکم نقصان فی ذلک یواری لاخیه عفوه فلا یکن له فتنه فان المرء المسلم ما لم یغش دناءه یخشع لها اذا ذکرت و یغری بها لئام الناس
کان کالیاسر الفالج ینتظر اول فوزه من قداحه یوجب له بها المغنم و یذهب عنه بها المغرم فذلک المرء المسلم البری‏ء من الخیانه ینتظر احدی الحسنیین اما داعی الله فما عند الله خیر له و اما رزقا من الله
واسع فاذا هو ذو اهل و مال و معه حبسه المال و البنون حرث الدنیا و العمل الصالح حرث الاخره وقدیجمعهماالله لاقوام .(13)

علی «علیه السلام» به اصحاب خود فرمود :
امت هائی که پیش از شما بودند هلاک نشدند مگر بدان سبب که مرتکب معاصی می شدند و خداجویان و خواص امت آنان را منع نمی کردند . چون به گناه کاری خویش ادامه دادند و خداجویان و خواص امت منع شان نکردند عقوبت الهی همه را در بر گرفت . پس قبل از آن که بر سر شما نیز آن آید که بر سر ایشان آمد ، امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدانید که امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ کسی را نزدیک می کند و نه در روزی او نقصان پدید می آورد .
هر آینه که تقدیر از آسمان بر هر کس فرود بیاید آن سان که قطره های باران فرود آیند و نصیب هر کس بدان گونه که خدای تعالی مقرر فرموده چه بسیار و چه اندک ، در جان یا خاندان یا مال به او رسد . هرگاه یکی از شما را نقصانی بود و در نصیب برادرش افزونی بیند نباید که فریفته شود . که مسلمانان مادام که به پستی نیالوده و کاری که چون آشکار شود سبب حقارتش گردد و فرومایگان را بر او چیره سازد ، از او سر نزده است ، چون قمار کننده‏ه چرب دستی است که از تیرهای قمار خویش نخستین پیروزی را چشم دارد تا همه آن مال ببرد و از غرامت نز به رهد .
مسلمان نیالوده به خیانت نیز چنین است : چشم به راه یکی از دو پاداش نیک است یا خدایش به نزد خود خواند که در آن صورت هرچه در نزد خداست برای او بهتر است یا در روزوی او گشایش ده که در این صورت صاحب زن و فرزند و مال گردد که نعمت های این جهانی است یا از عمل صالح بهره ورد که توشه آخرت است و گاه خدا آن را یک جا به مردمی عطا کند.

توضیح :
در روایت شریفه اول از عقلا ستایش بسیار شده و فرمده است که اولو الالباب که در قرآن نامشان مکرراً آمده است همین ها هستند که با قوت اندیشه خود مسائل را به درستی تشخیص می دهند و همین ها هستند که در اثر عملِ همراه با تعقل دارای پاداشی بزرک نزد خدای متعال هستند . و در روایت دوم حضرت امیر سلام الله علیه وظیفه سنگین این خردمندان قوم که خواص و خداجویان یک اُمّت هستند را تبیین فرموده و می فرماید : بر آن هاست که امت را در فهم دقیق احکام الهی و باز کردن شبهات یاری دهند و نگذازند جامعه اسلامی به خطر سقوط کشیده شود . که در غیر این صورت همان گونه که خواص و خداجویان در جوامع قبلی به دلیل سکوت در مقابل مفاسد اجتماعی و سیاسی جامعه خویش مورد سرزنش خدای بزرگ در قرآن قرار گرفتند اینان نیز به عذاب الهی گرفتار خواهند آمد .


...................) Anotates (.................
1) سوره بقره آیه 197
2) سوره مائده آیه 100
3) سوره آل عمران آیه 7
4) سوره بقره آیه 269
5) سوره یوسف آیه 111
6) سوره زمر آیه 18
7) سوره رعد آیه 19
8) سوره ص آیه 29
9) سوره زمر آیه 9
10) سوره مائده آیه 63 -62
11) سوره انعام آیه 32
12) کافی ج 1 ص 12 روایت 11
13) الغارات ص 51 و بحارالانوار ج 100 ص 90 روایت 76