چرا این قدر به دست و پا افتادهاید و همهتان خودتان را پریشان میکنید بیخود؟ هر چه هم پریشان بشوید و هر چه هم بنویسید، کاری از شما نمیآید. من صلاحتان را می بینم که دست بردارید از این حرف ها و از این توطئه ها و از این غلط کاری ها. برگردید به دامن همین ملت، همانطوری که توصیه به دموکرات ها کردم به شما هم می کنم و شماو آن ها را مثل هم می دانم منتها شما ضررتان بیشتر از آن هاست.
من توصیه می کنم به شماها اینقدر اجتماع نکنید و این قدر حرف نزنید. هر روزی یک چیزی درست کنید و هر روز یک کاغذ بنویسید و هر روز یک نشریه ای بدهید، نه، این ها غلط است، این ها اسباب این می شود که نهضت ما خدای نخواسته اگر، - اگر، و الا شما گوچکتر از آن هستید - اگر این نهضت خدای نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آن هایی که البته پیوسته به خارجی ها هستند و پیوسته به رژیم هستند، آن ها در صف بالا می نشینند و باز پارک ها و باز بساط را درست می کنند، اما ملت ما چه میشود حالش ؟ این ملت ضعیفی که دو هزار و پانصد سال زیر یوغ آن ها بوده که شما برایشان مرثیه خوانی می کنید و پنجاه سال زیر یوغ این پدر و پسر، پنجاه و چند سال زیر یوغ این پدر و پسر بودند که شما حالا دارید طرفداری از آن ها می کنید، منتها با صورت و طرفداری از تزشان می کنید، طرفداری از مقصدشان می کنید، این ملت ما حالش چه می شود؟ این مملکت ما حالش چه می شود؟ این اسلام حالش چه می شود؟ شما دارید کمک می کنید به دشمن های کشور ما، به دشمن های ملت ما و خودتان یا ملتفت نیستید یا از روی التفات می کنید، بعضی تان از روی التفات است، بعضی تان هم التفات ندارید به مساله.(4)