تربیت
Tarbiat.Org

جنگ و جهاد در قرآن
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

جنگ و اراده تكوینى خداوند

همان گونه كه اشاره كردیم، آیات قرآن به روشنى دلالت دارد بر این كه وقوع جنگ چیزى نیست كه در نظام آفرینش الهى ملحوظ نباشد و بر خلاف خواست خداوند و خارج از تدبیر او پیش آمده باشد. از جمله آیاتى كه مى‌توان آن را گواهى روشن بر این مدعا دانست این آیه شریفه است:
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجات وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ وَ لكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شاءَ
﴿ صفحه 31﴾
اللّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لكِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ؛(14) (از میان) آن فرستادگان (و پیامبران خویش) بعضشان را بر بعضى دیگر برترى دادیم. بعضى از ایشان كسى است كه خدا با وى سخن گفته، و (مقام) بعضى از آنان را به مراتبى برترى بخشید، و به عیسى پسر مریم معجزات و نشانه‌هاى روشن دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید كردیم، و اگر خدا مى‌خواست، پس از ایشان، مردم پس از آمدن (این همه) بیّنات و معجزات (از طرف خدا) به سویشان، با هم نمى‌جنگیدند، و لكن (با این همه) اختلاف كردند، پس برخى از ایشان مؤمن و برخى دیگر كافر شدند، و اگر خدا مى‌خواست با هم نمى‌جنگیدند و لیكن خدا هر چه را (بخواهد و) اراده كند انجام مى‌دهد.
این آیه دلالت دارد كه اگر خدا مى‌خواست، مى‌توانست بشر را به گونه اى بیافریند و حوادث زندگى او را به نحوى تنظیم كند كه به جنگ و خون ریزى دست نیازد؛ اما او نمى‌خواست انسان‌ها را به ترك قتال مجبور و به زندگى توأم با آرامش و آسایش وادار كند. خداوند متعال هدایت و به راه آمدن جبرى آدمیان را نمى‌خواهد؛ كه اگر این چنین اراده مى‌كرد حتماً همین گونه مى‌شد: لَوْ یَشاءُ اللّهُ لَهَدَى النّاسَ جَمِیعاً؛(15) اگر خدا مى‌خواست همه مردم را (به صورت جبرى) هدایت مى‌كرد. چنان كه در انتهاى آیه مورد بحث نیز در خصوص قتال مى‌فرماید: اگر خدا مى‌خواست مردم با یكدیگر نمى‌جنگیدند، كه او هر چه بخواهد مى‌كند.
این گونه آیات به روشنى دلالت دارند بر این كه خداى متعال از گام
﴿ صفحه 32﴾
نخست، انسان را آزاد آفریده و نمى‌خواسته كه به صورت جبرى و قهرى انسان‌ها را از جنگ و ستیز با هم باز دارد؛ بلكه او را همراه با گرایشات و تمایلاتى قرار داده است كه احیاناً كار به تعارض و درگیرى خواهد كشید.
توضیح بیشتر این كه خدا انسان را آفریده تا جانشین او در زمین باشد. اما جانشینى خداوند مقامى والا است كه براى نیل به آن، شایستگى‌هاى فراوانى لازم است، و این شایستگى‌ها باید با تلاش و فعالیت اختیارى خود انسان حاصل شود. بنابراین انسان‌ها براى دست یابى به چنین فضایل و كمالاتى باید آزاد و مختار آفریده شوند. اگر انسان داراى گرایش‌هاى مختلف و انگیزه‌هاى متضاد نبود و میل به معصیت و بدى در او وجود نمى‌داشت، كارهاى خوب او بى ارزش بود و رسیدن به كمال والاى انسانى برایش مقدور نبود. فرشتگان با این كه گناه نمى‌كنند، و حتى اندیشه عصیان و سركشى هم در ذهن آن‌ها خطور نمى‌كند، هرگز لایق مقام خلافت الهى نیستند. این بدان علت است كه فرشتگان از اختیار و اراده آزاد بهره اى ندارند. از همین رو است كه مقام اولیاى خدا، بسى بالاتر از مقام و مرتبت فرشتگان است و اطاعت فرشتگان در مقایسه با اعمال اولیاى الهى قدر و منزلتى ندارد. مردان الهى، بر عكس فرشتگان، مختارند؛ ولى با وجود این كه انگیزه معصیت و كشش به گناه دارند، دست از پا خطا نمى‌كنند و به همه احكام خداى متعال گردن مى‌نهند. انسان، در صورتى به مقام خلافت الهى نایل خواهد شد كه به اختیار خویش، دست از گناه بشوید و جز كارهاى خداپسندانه نكند. اراده الهى نیز به این تعلق گرفته كه انسان‌ها با اختیار و اراده آزاد خود راه زندگى خویش را برگزینند نه آن كه مجبور به حركت در مسیر تكوینى از پیش تعیین شده اى باشند.
﴿ صفحه 33﴾
همین اختیار و اراده آزاد هم هست كه زمینه تكامل انسان را فراهم مى‌آورد.
بنابراین حركت تكاملى بشر در گرو آن است كه بتواند آزادانه آن چه را مى‌خواهد انجام دهد. از سوى دیگر نیز آزادى انسان در عین آن كه زمینه كمال وى را فراهم مى‌آورد، قدرت بر ظلم و امكان بى عدالتى و تجاوز را نیز در اختیار وى خواهد گذاشت. از این رو آزادى بشر از یك سو متعلَّق اراده تكوینى خداوند و لازمه كمال او است و از سوى دیگر، مستلزم وجود بى عدالتى ها، ظلم ها، خون ریزى‌ها و جنگ‌ها نیز هست. بسیارى از حیوانات هستند كه به دور از هر گونه ظلم و جنگ و جدال، زندگى آسوده اى دارند. اما در مورد انسان چنین نیست؛ زیرا اگر خداى متعال به صورت جبرى، امكان تجاوز و ستیز و درگیرى را از انسان مى‌گرفت، هر چند كه در چنین وضعى انسان‌ها اضطراب و دغدغه جنگ را نداشتند و آسوده تر و راحت تر زندگى مى‌كردند، ولى به كمال لایق انسانى نیز نمى‌توانستند دست یابند.
توجه به این نكته هم لازم است كه البته این جنگ و جدال‌ها تا آن جا كه موجب خیر و صلاح انسان باشد، «اصالتاً» متعلَّق اراده خداوند است، اما آن جا كه مستلزم شرّ و فساد گردد «بالتّبَع» متعلق اراده خداوند خواهد بود. اصولا در تمام مسایل خلقت، اراده حكیمانه الهى، اولا و بالاصالة به خیرات و كمالات تعلق مى‌گیرد، اما از آن جا كه تحقق خیرات و مصالح، در مواردى توأم با پیدایش پاره اى از شرور و مفاسد است، این گونه شرور و مفاسد نیز بالتبع، متعلَّق اراده تكوینى خداوند واقع مى‌شود. این مطلب در روایات اسلامى، به طرزى خاص و زبانى ویژه بیان گردیده است؛ مثلاً در
﴿ صفحه 34﴾
برخى دعاها مى‌خوانیم: یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ؛ اى كسى كه رحمتش بر غضب او پیشى گرفته است.
از این عبارت مى‌توان دریافت كه هدف خداى متعال در اصل بر این تعلق گرفته كه مردم به رحمت خدا و خیر و كمال برسند، اما براى تحقق این هدف، در مواردى نیز به ناچار باید غضب الهى جلوه گر شود. سرِّ این مسأله نیز همان است كه به اجمال به آن اشاره كردیم. از یك سو خیر و كمال انسانى باید با تلاش و فعالیت اختیارى و آزادانه خود انسان حاصل آید، و لازمه دست یابى به كمال انسانى این است كه انسان مختار باشد. اما از سوى دیگر، انسان مختار گاهى نیز از اختیار خود سوءاستفاده مى‌كند، و سوءاستفاده از اختیار، غضب الهى را در پى خواهد داشت.
پس اختیار انسان در عین آن كه در استكمال او نقش تعیین كننده دارد، مستلزم یك سلسله شرور و مفاسد نیز هست. از سوى دیگر، به طور كلى عالم طبیعت عالم تضاد و تزاحم است و در كنار خیرها و نعمت‌هاى آن، بدى‌ها و دردها و رنج هایى نیز وجود دارد. خداوند نیز به هنگام آفرینش، خود به این نتایج فرعى و تبعى آگاهى كامل دارد. از این رو مى‌توان گفت كه شرور و مفاسدى كه لازمه این جهان طبیعت هستند، بالتبع و به صورت فرعى ملحوظ و مقصود آفریننده جهان بوده اند و در طرح كلى خلقت جایگاه خاص خود را دارند؛ و منظور از اراده تبعى خداوند نسبت به جنگ و همه شرور دیگر همین است كه این‌ها گرچه شرّند، اما نعمت‌ها و خیرهاى موجود در جهان طبیعت و ماده، آن‌ها را ایجاب مى‌كند.
خلاصه این كه، در مورد این پرسش كه «آیا وقوع جنگ، در نظام تكوین، ملحوظ است و اراده خداوند به آن تعلق گرفته یا نه؟» پاسخ ما
﴿ صفحه 35﴾
مثبت است؛ و مگر ممكن است حادثه اى در جهان بدون اراده خدا تحقق پذیرد؟! البته باید توجه داشت كه نتایج مفید و مثبت جنگ و خیرات و بركات آن، اصالتاً و اولا، و شرور و مفاسد آن بالتّبع مورد اراده خداوند هستند. این سخن بدان معنا است كه خداوند از روز نخست از طبیعت سفّاك و وصف فسادگرى و خون ریزى انسان آگاه بوده و مى‌دانسته كه این موجود، زندگى اجتماعى را عرصه جنگ و بیداد خواهد كرد؛ اما به مقتضاى حكمت بالغه خویش، او را براى احراز مقام خلافت خود در روى زمین برگزید و او را آزادى كامل داد تا با اختیار خویش، یا راه كمال پوید و از فرشتگان برتر شود، و یا با فساد و تبهكارى و عصیان، از چارپایان فروتر و پست تر گردد.