تربیت
Tarbiat.Org

جنگ و جهاد در قرآن
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

فصل دوم: جنگ از منظر نظام تكوینى

پس از مرور مهم ترین كلید واژه‌هاى بحث، اكنون لازم است به بررسى دیدگاه قرآن درباره جنگ و ابعاد و زوایاى گوناگون آن بپردازیم. این كار را مى‌توان بر حسب ترتیب تاریخى و ترتیب نزول آیات انجام داد؛ یعنى از نخستین آیه اى كه درباره جنگ نازل شده شروع نمود و به ترتیب تاریخى، آیاتى را كه یكى پس از دیگرى در این باره نازل شده مورد بررسى قرار داد. هم چنین شیوه‌هاى گوناگون دیگرى را نیز مى‌توان در انجام این مهم به كار برد. در این میان ما در این جا شیوه منطقى خاصى را دنبال مى‌كنیم كه در آن، مسایل مبنایى یا بنیادى را كه در فهم دیگر مسایل جنگ نقش كلیدى دارند به ترتیب نقش و اهمیّت، مقدّم خواهیم داشت. در این كه درك و اثبات بعضى از مسایل جنگ متوقف و منوط بر درك و اثبات پاره اى دیگر از مسایل آن است تردیدى وجود ندارد. از این رو براى درك آسان تر مسایل جنگ، ما باید این ترتیب طبیعى و منطقى را رعایت كنیم.
به عبارت دیگر، در میان انبوه مسایل مربوط به جنگ، نوعى تقدم و تأخر منطقى وجود دارد كه اگر در مطالعه و تحقیق یا در آموزش و تدریس، این ترتیب رعایت نشود، كار، قرینِ موفقیت نخواهد گشت و نتیجه و بازده لازم و مطلوب حاصل نخواهد شد. درباره جنگ بسیارى از مسایل بنیادى
﴿ صفحه 26﴾
وجود دارد كه اگر قبلا تبیین نشود، پاسخ گویى به مسایل دیگر را مشكل یا ناممكن خواهد ساخت. از این رو براى به نتیجه رسیدن مباحث لازم است این تقدم و تأخر و ترتیب منطقى را رعایت كنیم. براى مثال، مى‌توان پرسید، آیا جنگ خوب است یا بد؟ اگر جنگ بد است چگونه مى‌توان از آن جلوگیرى كرد؟ اگر جنگ خوب است، حد و مرز آن چیست و تا كى و كجا باید ادامه یابد؟ براى آن كه حقوق انسان‌ها پایمال نشود چه قوانین و مقرراتى باید بر جنگ حاكم باشد و رعایت گردد؟ اما پیش از پرداختن به پاسخ این گونه پرسش‌ها، باید ابتدا سؤالى اساسى‌تر را پاسخ داده باشیم كه نسبت به این گونه پرسش‌ها تقدم دارد. آن سؤال اساسى‌تر این است كه، اصولا چرا جنگ وجود دارد؟ این سؤال كه از سنخ مسایل هستى شناسانه است بر همه سؤالات قبل كه به مسایل ارزشى و حقوق جنگ مربوط مى‌شد، تقدم طبیعى دارد و تا پاسخ آن داده نشود، نمى‌توان به آن سؤال‌ها پاسخى درخور و مناسب داد. از این رو ما نیز در این نوشته از پاسخ به این پرسش آغاز مى‌كنیم و سپس نیز به همین ترتیب، پاسخ به پرسش‌هاى اساسى تر را مقدم مى‌داریم. بدین ترتیب پاسخ به هر سؤال و حل هر مسأله، خود راه گشاى حل بسیارى از مسایل دیگر مى‌گردد و راه را براى پاسخ گویى به سؤال‌هاى بعدى هموار مى‌كند.