اختلافهاى قانونى و تشریعى زن و مرد چیست و كدام یك از این اختلافها در قرآن ذكر شده است؟
(24)همانطور كه در مسائل پیشین ذكر شد، زن و مرد اختلافهاى جسمى و روانى دارند كه مقتضى اختلافهاى قانونى و حقوقى است. حال مىگوییم كه زن و مرد در اسلام یك سرى اختلافهاى تشریعى دارند كه این موارد را به سه گروه مىتوان تقسیم كرد:
أ. اختلاف در احكام و حقوق فردى؛ ب. اختلاف در احكام و حقوق خانوادگى؛ ج. اختلاف در احكام و حقوق اجتماعى.
أ. اختلافهاى فردى،(25) مانند اینكه زن در هر ماه، چند روز (دوران عادت) نماز نمىگذارد و روزه نمىگیرد؛ حال آنكه براى مرد چنین معافیتى وجود ندارد. درباره اختلاف فردى در قرآن كریم آیهاى وارد نشده است؛ امّا با مطالعه و تحقیق در روایات معصومان(علیهم السلام) مىتوان موارد اختلاف فردى میان زن و مرد را دریافت.
ب. درباره اختلافهاى خانوادگى بیش از 80 آیه در قرآن مجید موجود است.(26) با توجّه به اینكه در زمینه اختلافهاى اجتماعى، در این كتاب شریف فقط دو آیه وجود دارد، به خوبى در مىیابیم كه اكثریّت قریب به اتّفاق اختلافهاى تشریعى و حقوقى زن و مرد كه در قرآن كریم ذكر شده، متوجّه مسائل خانوادگى است و این خود از اهمّیّت این نهاد اجتماعى حكایت دارد.
ج. درباره اختلافهاى اجتماعى زن و مرد فقط دو آیه در قرآن آمده است:
1. آیهاى كه نبوّت را مختصّ مردان مىداند:
﴿ صفحه 294 ﴾
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى...؛(27) و ما نفرستادیم پیش از تو، جز مردانى از اهل آبادىها كه به آنها وحى مىكردیم.
2. آیهاى كه شهادت و گواهى دو زن را همطِرازِ شهادت و گواهى یك مرد مىداند:
وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ یَكُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى...؛(28) و دو نفر از مردان[عادل ]خود را [بر این حق] شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبودند، یك مرد و دو زن از كسانى كه مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب كنید [و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند] تا اگر یكى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى كند.
البتّه در روایات ما، مطالب دیگرى هم درباره اختلافهاى حقوقى زن و مرد در جامعه به چشم مىخورد كه به برخى از آنها اشاره مىكنیم:
1. اختصاص جهاد ابتدایى به مردان: زن به جهاد ابتدایى مكلّف نشده است؛ یعنى بر زنان واجب نیست.
2. تقدّم مردان بر زنان در جهاد دفاعى: مادامى كه مردان به اندازه كافى وجود دارند، جهاد دفاعى بر زنان واجب نیست و این جهاد فقط در صورتى بر زن واجب مىشود كه به شركت او در جنگ نیاز باشد؛ پس در مسؤولیتِ دفاع، اصل مردان هستند.
3. اختصاص حكومت به مردان: تقریباً مورد اتّفاق فقیهان شیعه است كه زن نمىتواند حاكم و امیر مردم باشد. بعید نیست رمز اینكه قرآن كریم نبوّت را مختص مردان دانسته است نیز همین باشد؛ چرا كه نبوّت هم نوعى زعامت، تدبیر و اداره جامعه است.
4. اختصاص تصدّى وظیفه قضا به مردان: البتّه این مسأله اختلافى است؛ امّا مشهور فقیهان شیعه، قضا را مختص مردان مىدانند.
5. اختصاص مرجعیّت تقلید به مردان: این مسأله نیز بین فقیهان شیعه مشهور است؛ امّا برخى از آنان احتمال دادهاند كه زن بتواند مرجع تقلید بشود؛ البتّه به این معنا كه فقط بیان كننده احكام الاهى باشد، نه محلّ رجوع مسائل شرعى و زعامت دینى جامعه.
﴿ صفحه 295 ﴾