تربیت
Tarbiat.Org

پرسش ها و پاسخ ها جلد چهارم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

دلایل اندیشه پلورالیسم

طرفداران پلورالیسم چه ادّله و شواهدى را براى نظر خود ارائه مى‌كنند؟
پاسخ: در ابتدا باید دانست كه گویندگان پلورالیسم براى دیدگاه خود ادلّه و شواهد متعددى از قبیل عقلى، تاریخى، قرآنى و ادبى و ... مطرح مى‌كنند كه پرداختن به همه آنها میسّر نیست و در اینجا به بخشى از آنها اكتفا مى‌نماییم. قائلین به پلورالیسم از سه مسأله در این جهت كمك مى‌گیرند:
﴿ صفحه 259 ﴾
الف) پلورالیسم در مسائل سیاسى، اجتماعى، اقتصادى؛
ب) نسبیّت در ارزش‌ها؛
ج) نسبیّت در معرفت.
در اینجا به توضیحى كوتاه در هر مورد مى‌پردازیم:
الف/ 1ـ پلورالیسم سیاسى ـ اجتماعى: امروزه در جهان، كشورهاى مختلف، انواع مختلف حكومت دارند، بعضى رژیم سلطنتى دارند، بعضى رژیم جمهورى، بعضى ریاستى و بعضى پارلمانى، و هر كدام به شیوه‌هاى مختلف اداره كشور را بعهده دارند.
در فلسفه سیاست وقتى سؤال كنیم كه كدام نوع رژیم حكومتى بهتر است، جواب قاطعى نمى‌دهند و مى‌گویند هر كدام مزایا و محاسنى دارند همان گونه كه نواقص و معایبى نیز دارند.
همینطور امروزه دموكراسى امر پذیرفته شده‌اى است و گفته مى‌شود مردم باید از طریق احزاب مختلف در اداره حكومت نقش ایفا كنند. اگر یك حزب واجد اكثریت باشد و همیشه حكومت را بدست بگیرد، مطلوب و مقبول نیست، بلكه باید تضارب آراء و اختلاف انظار وجود داشته باشد و هر یك، مدتى زمام امور را بعهده گیرند. پس پلورالیسم حزبى امروزه امرى پذیرفته شده است.
الف/ 2ـ پلورالیسم اقتصادى: در بُعد اقتصادى نیز وجود قطب‌هاى مختلف اقتصادى موجب رفع ظلم و ستم از ناحیه عده‌اى خاص مى‌شود و ترقى و توسعه اقتصادى در گرو وجود قدرتهاى مختلف اقتصادى در جامعه است.
با ذكر اینگونه امور، طرفداران پلورالیسم مسأله دین را هم به امر سیاست و اقتصاد و حزب، قیاس كرده و نتیجه مى‌گیرند كه در عرصه‌هاى مختلف اجتماعى، تكثر مطلوب است و باید در پى ایجاد و رشد آن بود. البته با توضیحى كه در پاسخ پرسش‌هاى قبلى راجع به پلورالیزم دینى دادیم روشن شد كه این قیاس اشتباه است.
ب) نسبیت در ارزش‌ها: بسیارى از مسائل و علوم وجود دارند كه كثرت‌بردار نیستند؛ یعنى نمى‌توان به درستى دو یا چند نظریه با هم، در مورد آنها اعتقاد داشت. مسائل فیزیك،
شیمى، ریاضى و هندسه از این قبیل هستند. با توجه به این نكته، از پلورالیست‌ها سؤال مى‌شود كه چرا شما گزاره‌هاى دینى و دین را به اقتصاد و سیاست تشبیه مى‌كنید؟ چرا دین و گزاره‌هاى دینى نظیر مسائل فیزیك و ریاضى نباشند كه یك پاسخ صحیح بیشتر ندارند؟ همان
﴿ صفحه 260 ﴾
گونه كه زاویه تابش و بازتابش، یا برابر هستند یا برابر نیستند، و دو ضربدر دو یا مساوى چهار هست و یا مساوى چهار نیست، در مقابل این پرسش دینى هم كه «خدا هست یا نیست؟» یك پاسخ صحیح بیشتر وجود ندارد و نمى‌توان «كثرت پاسخ‌هاى صحیح» را پذیرفت. در اینجا پلورالیست‌ها در مقام پاسخ‌گویى نكته دیگرى را مطرح مى‌كنند و مى‌گویند مسائل انسانى و ارزشى و فرهنگى، كه مسائل دینى نیز از جمله آنهاست، امورى اعتبارى‌اند و واقعیت خارجى ندارند، بنابراین تابع سلیقه انسان‌ها هستند. به عنوان نمونه توجه كنید كه نمى‌توان بطور قطعى و حقیقى گفت از میان رنگ‌ها، رنگ سبز بهتر است یا رنگ زرد، و یا فلان بوى خوش از همه بهتر است، یا فلان غذا از همه بهتر است، فلان شخص از همه زیباتر است، یا فلان آب و هوا از بقیه بهتر است، یا آداب و رسوم مردم كشور چین و ژاپن از فلان عادت مردم كشورهاى افریقایى ـ بهتر است. امور دینى نیز همین گونه هستند و مثلا نمى‌توان بطور قطعى و حقیقى گفت نماز به طرف مكه بهتر است یا به طرف بیت‌المقدس، اسلام بهتر است یا مسیحیت، و توحید و دین الهى بهتر است یا تثلیث یا مادى‌گرایى. همه این امور و هزاران مورد نظیر اینها وابسته به عادات و سلیقه مردم است و واقعیتى غیر از اعتبار و خوشایند انسان‌ها ندارند. بنابراین قابل تغییرند و مى‌توان مدتى رنگ سبز را پسندید و مدتى زرد را و زمانى صورتى را. در یك جامعه "نشستن" علامت احترام است و در جامعه دیگر "ایستادن" و در كشورى "خم و راست شدن."
ج) نسبیت در معرفت: ركن سوم و اصل دیگرى كه در تقویت پلورالیسم از آن سود جسته مى‌شود، مسأله نسبیت در معرفت است كه ریشه دو اصل اوّل و اهمّ امور در این مسأله نیز هست. گفته مى‌شود نه تنها معرفت در زمینه ارزشها نسبى است، بلكه اصولا معرفت در همه زمینه‌ها به نوعى نسبى است. اگر بخواهیم شفّاف‌تر بگوییم، اصلا معرفت بى‌نسبیّت نمى‌شود؛ منتهى در بعضى امور واضح و روشن است و در بعضى امور خفىّ و پنهان. نسبیت در علوم حقیقى و در تمام معارف بشرى وجود دارد و جمیع معارف ما در ترابط و تأثیرگذارى بر یكدیگر هستند و هندسه معارف بشرى مرتب و با تغییر درشاخه‌هاى مختلف علوم، در حال تغییر است.
در پایان اضافه مى‌نماییم كه در جامعه ما افزون بر امور ذكر شده كسانى در ظاهر اسلامى و دینى سعى كرده‌اند از مفاهیم دینى و متون مقدس هم براى این عقیده، دلیل و شاهد اقامه كنند. و در مواردى حتّى به متون ادبى و اشعارِ امثال مولوى و عطّار هم تشبّث مى‌كنند كه در تك تك ادّله و استنادات یاد شده، نكات مختلفى مورد غفلت یا تغافل واقع شده است كه در جاى خود، مورد نقد و ارزیابى قرار گرفته و در این كتاب نیز ما به برخى از آنها اشاره كرده‌ایم.
﴿ صفحه 261 ﴾