آیا مىتوان به حقانیت چند دین و مذهب و آیین قائل شد؟
پاسخ: همانطور كه گذشت پلورالیسم و كثرتگرایى یك بُعد عملى دارد كه از این جهت اسلام داعیهدار نرمش و مدارا و همزیستى مسالمتآمیز با پیروان ادیان و مذاهب مختلف است. اگر نگوییم مبتكر و پیشقدم در این زمینه اسلام است، لااقل اسلام موافق با رعایت حقوق اقلیتهاى مختلف دینى و مذهبى است و در این جهت توجه به سخن بلند و معروف مولا على(علیه السلام)كفایت مىكند كه وقتى شنیدند اصحاب معاویه خلخال از پاى یك دختر یهودى كشیدهاند، فرمود: اگر شخص مسلمان از غصه این امر بمیرد، جا دارد.
اما سخن بر سر این است كه در برخورد با پدیده كثرت در میان ادیان و مذاهب، آیا مىتوان همه را بر حق دانست؟ آیا مىتوان گفت اسلام حقّ است، مسیحیت هم حقّ است؟ براى پاسخ به این سؤال نگاهى به محتواى اسلام و مسیحیت مىاندازیم تا ببینیم كه مىتوان به حقانیت هر دو اعتراف كرد یا پذیرفتن حقانیت یكى مستلزم انكار دیگرى است؟
اوّلین مسألهاى كه در اسلام داریم، اصل «توحید» است. یعنى خداوند یكى است و قابل تجزیه و تعدّد نیست و نه از كسى زاده شده و نه فرزندى دارد. اما اوّلین اصل در مسیحیت «تثلیث» است. گذشته از فرقههاى نادر و شاذ، مذهب كاتولیك و پروتستان و ارتدوكس كه سه مذهب مهم مسیحیتاند مىگویند سه خدا ـ اب و ابن و روح القدس ـ داریم. و راه نجات از شقاوت و عذاب، قبول تثلیث است. در تفسیر این سه اصل و اُقنومْ مطالب بسیارى گفته و نوشته شده است و جز عده قلیلى كه تثلیث را امرى خارج از اصل مسیحیت مىدانند، بقیه آن را قبول دارند و به نحوى الوهیت مسیح یا فرزند خدا بودن او را مىپذیرند.
﴿ صفحه 256 ﴾
قرآن در برخورد با امثال این سخن مىفرماید: كسانى كه براى خداوند فرزند قائل شدهاند، حرفى زدهاند كه جا دارد آسمانها از هم پاشیده شود و زمین از هم بشكافد و كوهها پاره پاره گردند.(12) یا در جاى دیگر مىفرماید به خداوند یكتا و پیامبرانش ایمان آورید و قائل به تثلیث نشوید كه این براى شما بهتر است.(13) یا مىفرماید: كسانى كه مىگویند خداوند یكى از سه خدا است كافر شدهاند.(14)
آیا عقل هیچ انسانى ـ چه رسد به انسان مسلمان ـ مىپذیرد كه توحید و تثلیث هر دو صحیح و حقّاند. یكى مىگوید تا موحّد نشوى و خداى یگانه را نپذیرى وارد جرگه مسلمانان نمىشوى و شرط اولیه براى ورود به اسلام و حقانیت، توحید است؛ و دیگرى مىگوید تا تثلیث را نپذیرى مسیحى نمىشوى و نجات پیدا نمىكنى و به سعادت نمىرسى. بین این دو سخن، فاصله بسیار است. كما اینكه اگر این دو دین را با بودائیت كه مىگوید نه خدایى وجود داشته و نه وجود خواهد داشت، مقایسه كنیم هیچگاه اینها با هم جمع نمىشوند. «خدا وجود دارد» با «خدا وجود ندارد» متناقض هستند، همانگونه «خدا سه تا است» با «خدا وجود ندارد»، متناقض هستند. جمع بین اینها به شوخى و افسانه نزدیكتر است تا به مطلبى جدّى و واقعى.
همچنین اگر نگاهى به شریعت و احكام اسلام و مسیحیت بیندازیم، مىبینیم كه اعتراف به حقانیت هر دو غیر ممكن است. اسلام مىگوید خوردن گوشت خوك حرام است. مسیحیت مىگوید گوشت خوك حلال است. در اسلام، على(علیه السلام) مىفرماید اگر یك قطره شراب در چاهى بریزد و از آب آن چاه گیاهى بروید و از آن گیاه حیوانى و گوسفندى بخورد، من از گوشت آن گوسفند نمىخورم. اما در مسیحیت آمده است كه وقتى كشیشى نان را در شراب زد و دهان شما گذاشت، نان را كه خوردید این شراب تبدیل به خون عیسى مىشود.(15) با توجّه به این موارد و موارد فراوان دیگر نظیر آن، آیا انسان عاقل مىپذیرد كه اسلام یك صراط مستقیم به حق و قلّه كمال و سعادت باشد و مسیحیت هم یك صراط مستقیم، بودائیت هم صراطى دیگر و ...؟!
﴿ صفحه 257 ﴾