تربیت
Tarbiat.Org

پرسش ها و پاسخ ها جلد چهارم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

انسان مجبور است یا مختار و آزاد؟

با وجود قوانین مختلف حاكم بر انسان و جهان، جاى اختیار كجاست؟ فرق اختیار تكوینى با آزادى تشریعى چیست؟ آیا اصولا انسان مختار است؟
پاسخ: یكى از مسائل مهم و جدى در فلسفه انسان‌شناسى، بحث جبر و اختیار است. این بحث از مسائل قدیمى بشر بوده كه همواره مورد گیرودار و محلّ آراء مختلف بوده است و امروزه نیز در محافل فلسفى جهان بازار گرمى دارد. طرح گسترده این بحث و توجّه به جوانب آن، مجال بیشترى را مى‌طلبد. ما در این‌جا بخاطر ربط مسأله «اختیار» با بحث «آزادى» اشاره‌اى كوتاه به مطلب داریم.
همانطور كه مى‌دانید در مسأله جبر و اختیار، متكلمین اسلامى به سه دسته مهم تقسیم مى‌شوند:
الف) اشاعره كه قائل به جبر هستند و توحید افعالى خداوند را مستلزم نفى اختیار براى انسان مى‌دانند.
ب) معتزله كه قائل به تفویض و واگذارى اعمال به انسان ها هستند و دست الهى را از اعمال بشر كوتاه مى‌كنند تا ساحَت الهى را از اعمال بد و گناهان تنزیه كنند.
ج) امامیه كه معتقد به «امر بین الامرین»، هستند و به پیروى از ائمه معصومین(علیهم السلام) نه جبر كامل را مى‌پذیرند و نه واگذارى كامل را. بعبارت ساده و مسامحه‌آمیز، از جهاتى مجبور هستیم و از جهاتى هم مختار.
﴿ صفحه 224 ﴾
امروزه هم كسانى گرایش‌هاى ضد سوسیالیستى دارند و طرفدار آزادى نامحدود بشر هستند. مى‌گویند انسان هر كارى بخواهد مى‌تواند انجام دهد. جمله معروف ژان پل سارتر این است كه گفته بود: «اگر اراده كنم، جنگ ویتنام تمام است». معناى این جمله اغراق‌آمیز این است كه بشر قدرت دارد با اراده خود یك جنگ بزرگ میلیونى را متوقّف كند. در مقابل فیلسوفانى هستند كه مى‌گویند اختیار انسان یك خیال است. انسان اسیر مجموعه‌اى از قوانین جبرى است و جبراً به سویى كشانده مى‌شود.
گرایش صحیح و دینى این است كه انسان اختیار دارد امّا محدود. در میان محلّ تلاقى قوانین مختلف حاكم بر جهان و طبیعت، انسانها زمینه‌هایى براى انتخاب دارند. دایره عمل انسانها استفاده از قوانین در جهت اهداف خود است و انسان همواره با استفاده و كشف یك قانون طبیعى، بر قانونى دیگر از طبیعت پیروز مى‌شود. پس ما در میدان هزاران قانون طبیعى و علّى و معلولى قرار داریم و البتّه در دایره محدودى هم تكویناً اختیار داریم.
حال در همین دایره اختیار تكوینى، آیا انسان هرگونه دلش خواست مى‌تواند عمل كند یا یك سرى حدود و قوانین تشریعى عمل ما را محدود مى‌كند؟ جواب این است كه ما در این محدوده هم قانون‌هایى داریم امّا نه قوانین تكوینى، بلكه قوانین تشریعى و اعتبارى یا ارزشى، یا به تعبیرى كه قدما از هزاران سال پیش مطرح كرده‌اند محدوده عقل عملى، در قبال قوانین خارجى كه محدوده عقل نظرى است. رعایت قوانین تشریعى به عهده انسان است و در اینجا جبرى در كار نیست. اگر كسى طالب كمال و سعادت بود به این دستورات عمل مى‌كند و اگر نبود مى‌تواند ترك كند. انسان داراى استعدادهاى فوق العاده‌اى است كه اگر به قوانین الهى و تشریعى عمل كند به قرب الهى و جوار خداوند مى‌رسد و اگر عمل نكند و عصیان نماید، به اسفل السافلین و مرتبه پست‌تر از حیوانات سقوط مى‌كند. دستورات شرعى مانند دستورات پزشك است كه اگر مریض به آن عمل كند سلامتى پیدا خواهد كرد و اگر مخالفت كند مریض یا مریض‌تر مى‌شود. در عین حالى كه مریض مختار است كه به دستورات پزشك عمل كند، اما اگر طالب سلامتى و نشاط است باید قوانین بهداشتى را رعایت كند. این معناى اختیار است.
پس رسیدن به سعادت مادى و معنوى و فردى و اجتماعى تابع یك سرى قوانین تشریعى است كه بدون رعایت آن دستورات نمى‌توان به سعادت ابدى رسید. اگر چه انسان مى‌تواند
﴿ صفحه 225 ﴾
بگوید من آزادم و نمى‌خواهم این قانون و دارو را استفاده كنم و مى‌خواهم به جهنم بروم؛ همان طور كه در خارج بسیارى از انسان‌ها چنین عمل مى‌كنند.
در اینجا بد نیست اشاره‌اى هم به دلیل اختیار داشته باشیم. علاوه بر وجدان و احساس درونى نسبت به وجود اختیار، وجود دین و قوانین مختلف حقوقى و كیفرى و اخلاقى و مانند اینها و ستایش و نكوهش افراد، همه دلیل بر اختیار انسان هستند. اساساً افتخار و امتیاز بشر به این است كه راه خود را آزادانه انتخاب مى‌كند و اگر این اختیار نباشد با موجودات دیگر تفاوت نمى‌كند. هر جا صحبت از ستایش و نكوهش راجع به رفتار و كردار و گرایش افراد مى‌شود معنایش این است كه شخص آزادانه این عمل را انتخاب كرده است. اگر كسى در انجام عملى مجبور باشد، آیا شما مى‌توانید او را توبیخ كنیدكه چرا انجام دادى یا تحسین كنید كه خوب انجام مى‌دهى؟!
تمام ادیان، قوانین حقوقى و مكاتب اخلاقى یك پیشفرض دارند و آن این است كه «انسان آزاد است»؛ زیرا اگر انسان مجبور باشد امر و نهى كردن به او بى‌معنا خواهد بود. بخصوص ادیان كه این همه دستورات و اوامر و نواهى براى سخن گفتن، خوردن، شنیدن، دیدن، خواندن و سایر اعمال انسان صادر كرده‌اند، پس معلوم مى‌شود كه انسان را مختار مى‌دانند و بدون آزادى عمل انسان، خداوند حكیم و عادل هیچگاه چنین احكامى نازل نمى‌فرمود. على‌رغم پاره‌اى نظریه‌هاى روان‌شناسى و مكتب رفتارگرایى كه رفتار انسان را صرفاً محصول وراثت و محیط طبیعى و اجتماعى مى‌دانند و براى اختیار جایى باز نمى‌كنند، ادیان و مخصوصاً اسلام، هر عملى از اعمال انسان را مورد تكالیف متعدّدى قرار مى‌دهند و انسان را در همه زمینه‌ها مختار و مسئول مى‌دانند.