از راه ارتباط با امام است كه انسان مىفهمد آن بُعدى از ابعاد ما كه جداى از امام، راه خود را طى مىكند، ناخود ماست. هنوز كه هنوز است امامحسین(ع) حجّت خدا در هستى است و یزید و یزیدیان شكستخوردهی تاریخاند، این همان پیروزى حقیقى و اصیل است. تحلیلهاى غیر شیعى و غیر اربعینى است كه امام حسین و حضرت على(ع) را شكست خورده مىبیند و مىگوید اگر حضرت على(ع) حق است، چرا بر معاویه پیروز نشد و اگر امام حسین(ع) حق بود، چرا یزید او را شكست داد؟ چنین کسی معنای پیروزی و شکست را نمیشناسد. امیرالمؤمنین(ع) با عظمت خود، بر فراز متعالىترین ارزشها، انسانیّت را به نمایشگذاردند و معاویه، سیاهرویى خود را به نمایش گذاشت؛ آنهایى كه پیروزى حضرت على(ع) بر معاویه و پیروزى امام حسین(ع) بر یزید را نمىبینند، معلوم نیست در كجای عالم زندگى مىكنند! و معلوم نیست معنای حیات خود را در كجا تعیین كردهاند!
یكى از بحثهاى مطرح در دنیا این است كه چرا بعضى از آدمهاى مذهبى كه حتى كتابهاى مذهبى هم مىنوشتند، یكمرتبه حق را كنار مىگذارند و به اصطلاح، نان به نرخ روز مىخورند. بنده فكر مىكنم چون جوّ و مکر زمانه اینها را فرا مىگیرد و پیرو جوّ و مکر زمانه مىشوند، دینشان را كنار مىگذارند ولی پس از مدّتى همین نان به نرخ روزخوردنها، آنها را سرخورده مىكند. شما در جریان انقلاب اسلامى، چنین افرادى را دیدهاید كه چند روزى طرفدار انقلاب بودند و پس از مدتّى انقلاب را رها كردند. اینها در واقع آن روزى هم كه طرفدار انقلاب بودند به جهت حق بودن انقلاب نبود، بلكه به دلیل اینكه فضای آن روز بیشتر فضای انقلابى بود، به انقلابیون پیوسته بودند و به تعبیر دیگر اینها طرفدار فضای غالبِ زمانه بودند. چنین افرادى نمىتوانند از فضای ظلمانی زمانهی خود نجات پیدا كنند چون حسینى نیستند. سنت اربعین به ما یاد میدهد همیشه حقّ، حق است و شما باید به حق وفادار باشید حتى وقتى كه تمام جامعه را جوّ یزیدى فرا مىگیرد، حتى اگر بناست كشته شوى، باز هم به حق وفادار باش. وفادارى به حق است كه تو را نجات مىدهد.
وقتی در زمانهای زندگی میکنیم که با سیطرهی فرهنگِ تجدد روبهروئیم و نتوانسته باشیم تزلزل آن تمدن را احساس کنیم، به زحمت میتوان متوجه حضور تاریخی شد که اربعین در این زمانه گشوده است؛ مگر آنکه تابع مشهوراتِ دوران نباشیم و به امکاناتی که در ذات حرکت اربعینی این زمانه نهفته است بیندیشیم و به آیندهای که ماورای فرهنگ تجدد، در حال طلوع است نظر کنیم؛ هرچند در عالَمی که همهی مناسبات آن را فرهنگ تجدد معنا کرده است، غریب بمانیم، ولی گمان نکنیم راهی جز راه تجدد در مقابل ما نیست.