10- بسترِ شرایط تاریخی در حال حاضر آمادهی بالیدنِ درخت تمدن اسلامی در منظر تشیع است. مراحلی از این مسیر نیز طیشده ولی مراحل مهمی از آن مانده است که باید طی شود و نسل امروز باید اولاً؛ منزلهای طیشده را به خوبی بشناسد. ثانیاً؛ نسبت به منازل آینده آگاهی کامل داشته باشد تا گرفتار جایگزینی غلط نگردد و ظهور تمدن اسلامی به تأخیر نیفتد.
سیر از «تدوین تئوری انقلاب اسلامی» به سوی «تحقق انقلاب اسلامی و تثبیت آن به عنوان یک طرح جوابگو» بحمدالله طی شده است، و مرحلهی دومِ مسیرِ رسیدن به تمدن اسلامی، تحقق «دولت اسلامی» است که این نیز شروع شده، تا به مرحلهی سوم آن که تحقق «کشور اسلامی» است برسیم و طلیعهی ظهور «تمدن اسلامی» در منظر تشیع فراهم گردد. (27) شرایطی که به واقع در آن شرایط تمام مناسبات فرهنگی و تکنیکی، متذکر رابطهی انسان با عالم معنا باشد.
نسل امروز باید متوجه منزلهایی باشد که در راستای رسیدن به انقلاب اسلامی طی شده است و این به دقت زیادی بستگی دارد، چون نمیداند کشور و ملت در چه شرایطی بودهاند که حالا در این شرایط هستند و اگر بخواهد در روند انوار اشراقی که بر قلب حضرت امام خمینی(ره) تجلی کرده قرار بگیرد و بخواهد با قلب امام همسخن شود - بهعنوان قلبی كه إشراق الهی بر آن تجلی یافته تا تاریخ را عوض كند- باید بداند حضرت امام(ره) با چه ساز و کاری انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و چگونه ملت را رهبری نمود تا بتواند با همان ساز و کار منزلهای پیش روی خود را نیز طی کند. ثانیاً؛ بایستی نسبت به منازل آینده آگاهی كامل داشته باشد و بداند اهداف اصلی این انقلاب چیست و رجوع اصلی آن به کجا است وگرنه گرفتار جایگزینیهای غلط میشود و در نتیجه ظهور تمدن اسلامی -که تمدنی است إشراقی- به تأخیر میافتد. امام خمینی(ره) در سال 1347 در نجف در درسهایشان بحث ولایت فقیه را مطرح كردند و پس از تدوین تئوری انقلاب اسلامی، حركت به سوی تحقق انقلاب اسلامی و تثبیت آن، به عنوان یك طرح جوابگو شروع شد، طرحی که میخواهد ابعاد باطنی انسانها را نیز مورد خطاب قرار دهد، كه البته تحقق آن طرح نیز بحمدالله طی شده است و ظهور فرهنگ شهادت حاصل چنین مرحلهای است. مرحلهی سوم جهت رسیدن به تمدن اسلامی، تحقق دولت اسلامی است. دولت اسلامی چیزی غیر از این است كه الآن هست. دولت اسلامی شرایطی است که کارگزاران نظام و برنامهها در امور اجتماعی- سیاسی- اقتصادی همگی رویکرد الهی داشته باشند و نگاهها به عالم و آدم مطابق آن رویکرد باشد و بر آن اساس برنامهریزی شود. عدالتی که با نظر به معنویت شکل بگیرد اولین قدم دولت اسلامی است در حالی که در حال حاضر ما گرفتار اقتصادی سکولارزده هستیم که نه به عدالت نظر دارد و نه به معنویت، ولی به لطف الهی ذات انقلاب طوری است که هیچ مانعی آن را از رویکرد اصلیاش منصرف نمیکند و تجربهی گذشته نشان داد اگر دولتی به فكر عدالت و معنویت نباشد ذات انقلاب آن را از جلو راه خود برمیدارد و اجازه نمیدهد با توسعه به روش غربی اهداف اصلی انقلاب در حجاب رود.
امروزه با اینهمه موانعی که برای انقلاب اسلامی ایجاد شده و توانسته همه را از سر بگذراند، دنیا شك ندارد كه انقلاب اسلامی میتواند جامعه را اداره كند. پس تا اینجا به جلو آمده است. تحقق دولت اسلامی یكی از منازلی است كه باید برای پدیدآمدنش كار شود و انقلاب اسلامی تا آنجا پیش آمده که روشنشده دولتی میتواند در بستر آن ادامهی کار دهد كه دغدغهاش عدالت و معنویت باشد. عموماً در تمام دنیا دولتها سعی میكنند به جای عدالت، توسعه به روش غربی را دامن بزنند و دولتی موفق است که به اسم سازندگی، توسعهی تکنیکی را به رخ افراد بکشد، بدون آنکه نگران تضاد طبقاتی که در اثر آن نوع توسعه ظاهر میشود باشد، در حالیکه انقلاب اسلامی نشان داد چنین آیندهای را برای خود نمیپذیرد. جریانهایی که بر روی توسعه به روش غربی و یا اصلاحات سیاسی به روش غربی تأکید دارند، جریانهایی نیستند که بتوانند در بستر انقلاب اسلامی آیندهای داشته باشند، چون آن توسعه و آن اصلاحات از جنس انقلاب اسلامی نیست و با حضور آنها انقلاب اسلامی در حجاب میرود و از آنجایی که روح توحیدی انقلاب اسلامی چنین حجابهایی را تحمل نمیکند، در اولین فرصت آن نوع توسعه و اصلاحات را دفع مینماید و جریانهای مدافع آنها را از متن انقلاب بیرون میاندازد. همانطور که جریانهایی را از خود دفع میکند که به اسم اصولگرایی گرفتار رگههایی از غرب زدگی هستند و نتوانستند از ارزشهای غربی عبور کنند، این نوع اصولگراها به ظاهر اهل ولایت هستند اما رگههای غربزدگی نمیگذارد نظر به دولتی بیندازند که در بستر عدالت و معنویت به تمدن اسلامی نظر دارد. این نوع افراد در عین رعایت دستورات شرعی در امور فردی، در امور اجرائی به الگوهایی نظر دارند که غرب در اختیار بشریت قرار داده، الگویی که در آن عالم و آدم با نگاه سکولار بررسی میشوند. به همین جهت وقتی نگاه گروهها سکولارزده بود، دیگرفرق نمیکند دولت عنوان اصلاحطلب را به خود ببندد یا عنوان اصولگرایی را، چون از نگاه غربی به عالم و آدم عبور نکردهاند و تمدن اسلامی را به معنی واقعی آن، نمیشناسند، و بنابراین نمیتوانند انقلاب اسلامی را در مسیر رسیدن به اهداف حقیقیاش جلو ببرند. تصور آنها از تمدن اسلامی دورانی است که بنیعباس بر جهان حاکمیت داشت و جامعهی اسلامی با تئوریهای یونانی آن زمان اداره میشد و اهلالبیت پیامبر(ع) خانهنشین بودند. این نوع اصولگرایی، تحولات در نظام اسلامی را تا آن اندازه تحمل میکند که دولت به اصل و بدنهی نظام آموزشی و اقتصادی سکولارزده دست نزند. در حالی که محكمات دولت اسلامی برنامههایی است در راستای تبدیل نگاه غربی به نگاهی که وِلایت و وَلایت در آن متحد است. این کافی نیست که دولتمردان متدین باشند بلکه باید دلها و جهتها متوجه حقیقت ولایت اسلامی شوند تا بتوان از تنگنای زندگی غربی به در آمد و اگر به جهت بقایای روح غربزدگی گروهها، رویکرد اتحاد وِلایت و وَلایت در حجاب رود، چون جنس انقلاب اسلامی نظر به چنین رویکردی دارد، دوباره حجابها را عقب میزند و به صحنه میآید تا پس از تحقق دولت اسلامی، زمینهی تحقق کشور اسلامی فراهم گردد که این قدم بسیار بزرگی است.