4- عظمت انقلاب اسلامی به آن است که میخواهد در شرایط تاریخی امروز، مهمترین مسئلهی بشریت را پاسخ دهد که آن درست زندگی کردن است و روشن کند فرهنگ مدرنیته پانصد سال است به انسانها دروغ گفته است.(20)
یكوقت نگرانی کسی این است كه مثلاً شرایط ازدواج جوانان فراهم نیست، که این یک دلسوزی مقدسی است، ولی یک وقت یک انسان بزرگ به انحراف بزرگ بشریت میاندیشد و همّت خود را در راستای جلوگیری از آن انحراف صرف میکند. درست است هر دوی این افراد جهت رفع مشکل مردم دلسوزی میکنند ولی تفاوت افق این دو نوع دلسوزی خیلی زیاد است. عظمت انقلاب اسلامی به آن است که متوجه مهمترین مسئلهی بشر شده و طرح برونرفت از آن مسئله را به میان آورده است.
مسئلهی اصلی مردم جهان امروز این است كه زندگی را گم كردهاند. انقلاب اسلامی كه آرامآرام دارد جای خود را باز میكند، اولین وظیفهاش این است كه زندگی را به بشر برگرداند و خانهی حقپرستی او را آباد کند، چیزی که انسان در دورهی جدید بهواقع آن را گمکرده و در ظلماتی فرو رفته که متوجه ظلمانیبودن آن نیست تا به راه برونرفتِ از آن بیندیشد. عظمت انقلاب اسلامی به این است كه به بشر جدید متذکر شود فرهنگ مدرنیته پانصدسال است به او دروغ گفته است و این کار بسیار مشكلی است، زیرا مدرنیسم طوری بر ذهنها غلبه کرده که اجازه نمی دهد به ماوراء آن فکر کنند و تماماً عالَم انسانها را غربی کرده است. اینكه میبینید غربیها تلاش میکنند به مردم جهان نشان دهند انقلاب اسلامی شکستخورده یا از مواضع قبلیاش کوتاه آمده، برای آن است که مردم به غیر از مدرنیسم به چیز دیگری فکر نکنند، به محض آنكه ما كاری بكنیم كه آنها بتوانند نتیجهگیری كنند انقلاب اسلامی از مواضعش عدول كرده است، خیلی خوشحال میشوند، زیرا اعلام شكست انقلاب اسلامی به معنای تثبیت مدرنیته است، چون تاریخ امروز دنیا تقابل دو فکری است که شکست هر کدام مساوی تثبیت دیگری است. انقلاب اسلامی راهی است تا مردم جهان از «عهد غربی» به سوی عهدی سیر کنند که به تقرب الهی منجر شود و در سایهی تقرب به حق، بنای تمدن دیگری را پایهگزاری کنند. و معلوم است که فرهنگ غربی با تمام وجود در مقابل انقلاب اسلامی مقاومت می کند و یا آن را طوری نشان می دهد که مردم فکر کنند جهت اصلی آن انقلاب، فکر و فرهنگی جدا از فرهنگ مدرنیته نیست.