یک وقت شما بستر تحقق دین و اجرای احکام آن را فراهم میکنید، ولی یک وقت مردم را جهت انجام دستورات دین نصیحت مینمایید، این دو با یکدیگر فرق دارد. دین آمده است که شرایط تحقق دین و اجرای احکام آن را نهادینه کند. و واقعاً هم اگر پیامبران حرف هایشان را در حدّ نصیحت و وعظ مطرح میکردند کسی کاری با آنها نداشت. پیامبران آمدند تا نظامی بر مبنای توحید ایجاد کنند و طبیعی است که با آن کار موقعیت صاحبان قدرت و ثروت به خطر میافتاد. پیامبراسلام(ص) آمدند تا روشن شود که اباسفیان کارهای نیست، اگر فقط مردم را نصیحت میکردند که ابوسفیان و ابوجهل با آن حضرت مقابله نمیکردند. انقلاب اسلامی آمده است شرایط سیاسی جامعه را طوری شکل دهد که کل جهان غیر از این شود که فعلاً هست و مسلّم است که برای تحقق نظام اسلامی باید هزینه داد، مگر میشود ابرقدرتها به راحتی اجازهی چنین حضوری را به ما بدهند؟ حالا آیا ما از کار خود دست برداریم و یا آماده باشیم در عین پرداخت هزینهی لازم، از بن بستی که دنیای مدرن برای ما ایجاد کرده است خود را خارج کنیم؟ مشکلی که ما داریم این است که بعضی از روشنفکران و مسئولان ما فکر کردند که هدف انقلاب اسلامی این است که ما در عین مسلمانبودن مثل ژاپن نظام خود را اداره کنیم، تا نظام سلطه مزاحم ما نشود، در حالی که هدف انقلاب اسلامی چیز دیگری است. انقلاب اسلامی میخواهد انسانها را در محضر حق ببرد و مردم در تمام مناسبات خود براساس فرهنگ دینی زندگی کنند. تفاوت شعارها در نامزدهای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی دقیقاً با دو رویکرد متفاوتِ فوق است، با همهی اختلافی که در شعارها هست، بیش از دو رویکرد به چشم نمیخورد، یک نگاه آن است که در عین رعایت آداب دینی، اصالت را به غرب میدهد، و یک نگاه دیگر، جایگاه انقلاب اسلامی و ولایت فقیه را، جایگاه عبور از غرب و ایجاد زمینه برای حاکمیت امام معصوم میشناسد و لذا نه تنها هیچ اصالتی برای غرب قائل نیست، بلکه سعی دارد با حکمت و خودآگاهی لازم از آن عبور کند. همهی نامزدهای ریاست جمهوری و مجلس، وعدهی ایرانی آباد را در شعارهای خود دارند، ولی با همان تفاوتی که عرض کردم؛ ایرانی آباد در ذیل معنویت فرهنگ انتظار، یا ایرانی آباد در ذیل فرهنگ ضد قدسی غرب؟ بهخوبی روشن است نامزد ریاست جمهوری و مجلسی که اصالت را به غرب میدهد، ناخواسته میخواهد انقلاب اسلامی را به عقب برگرداند و در مسیری که ضد انقلاب تهیه کرده قدم گذارد. آن رئیس جمهور و نمایندهی مجلسی جامعهی اسلامی را جلو میبرد که میخواهد ما در ذیل فرهنگ غدیر، جامعهمان را جلو ببریم و از ظلمات دوران رها شویم و به خدای مهدی(عج) برسیم، تا به کمک کسی که واسطهی فیض بین ارض و سماء است، زندگی زمینی ما به آسمان متصل شود. حضرت امام خمینی(ره) فرمودند این انقلاب صاحبش حضرت حجّت(عج) است و میخواهیم إنشاءالله آن را به صاحبش تحویل دهیم. در فرهنگ حضرت علی(ع)که میخواهد جامعه را تا آستانهی عالیترین جنبههای معنوی سوق دهد و اولین شرط آن عدالت اقتصادی است، آن عدهای که به ویژهخواری عادت کردهاند، به زحمت میافتند. نظام اسلامی در راستای نزدیکی به فرهنگ علی(ع)، هویت خود را احیاء میکند به همین جهت ابتدا باید ما نسبت خود را با نظام اسلامی مشخص کنیم و در دل چنین نظامی راه نجات خود و خانواده و جامعهمان را پیدا نماییم، وگرنه اگر فرزندان ما همگی دانشگاه بروند و به اخذ مدارک عالی نایل شوند و شغل پردرآمدی هم بهدست آورند و همسر مناسبی هم پیدا کنند، آیا از ظلمات دوران نجات یافتهاند؟ و یا تا انقلاب اسلامی - به عنوان یک نظام اجتماعی- به اهداف خود نرسد و بستر تعالی انسانها را فراهم نکند، هر کس در رفاه بیشتر باشد، بیشتر در خطر سقوط قرار گرفته است؟