همچنانکه در جلسهی قبل عرض شد انقلاب اسلامی به طور مسلم یکی از آیات الهی است و لذا همانطور که باید در سایر آیات الهی تدبّر کرد تا جنبهی باطنی آنها آشکار شود، باید در انقلاب اسلامی از جهات گوناگون تدبّر نمود تا شخصیت باطنی آن نمایان گردد و با آگاهی کامل با آن برخورد کنیم. همچنان که وظیفهی ما است در حادثهی کربلا دائماً تدبر کنیم تا آرامآرام چهرهی ماورای تاریخی آن برای ما منکشف گردد و بتوانیم نهایت استفاده را از آن آیت کبرای الهی ببریم.
از آنجایی که انقلاب اسلامی از جنس کربلا است و در پرتو آن فرهنگ به صحنه آمده است، وظیفه داریم در آن تدبّر کنیم تا حضور همه جانبهی آن در زوایای مختلف در جهان معاصر و در آینده، برای ما منکشف گردد و از این طریق فرزند زمان خود باشیم و از برکات حضور در زمانهی خود بهرهمند شویم، وگرنه گرفتار انتخابهای پوچ و کهنه خواهیم شد.
وقتی شما در قرآن تدبّر میکنید پس از تدبّر طولانی، از عظمت آن حیران میگردید و متوجه حقانیت آن میشوید. کافی است در قرآن تدبّر کنیم تا خودِ قرآن حقانیت خود را اثبات کند. اگر با این نیت و با حوصلهی زیاد کار خود را دنبال کنیم، چون قرآن حقیقتی باطندار است، حاصل آن تدبّر، راهبردن به سوی باطن آن است.
از آنجایی که انقلاب اسلامی ریشه در غدیر و اسلام دارد و حقیقت اسلام و غدیر مطابق نیاز زمانه چهرهی خود را در انقلاب اسلامی نمایانده است، انقلاب اسلامی نیز دارای باطنی است که با تدبّر در آن امکانِ راهبردن به آن باطن فراهم میشود.
خداوند تعالی، امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی را به جهت آن خلوص و دلسوزیهایی که داشت، متوجه کرد که روح جدیدی در زمانه ظاهر شده که زمینه را برای بازگشتِ حکم خدا در مناسبات جامعه فراهم نموده، تا از آن طریق فرهنگ سکولاریتهی مدرنیته به فرهنگ قدسی تبدیل شود. امام خمینی(ره) متوجه شدند زمانه، یک نوع مردمسالاری را دارد ظاهر میکند، هنر ایشان این بود که در آن شرایط آمدند و به مردمیکه باید انتخاب میکردند پیشنهاد دادند مواظب باشید در انتخاب خود اشتباه نکنید و از آن طریق انقلاب اسلامی را به مردم پیشنهاد کردند.
امام صادق(ع)فرمودند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس»؛(21) بر آنكس كه به زمانهی خود داناست، اشتباهات هجوم نمیآورد. و به واقع قضیه همینطور است که اگر انسان جهتگیری زمانه را درست تشخیص داد، در دام دشمنان نمیافتد. رسول خدا(ص) میفرمایند: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَكُونَ بَصِیراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه»؛(22) لازم است بر عاقل که اوضاع و احوال زمان خود را بشناسد و موقعیّت خود را درك نماید و زبان را از بیهودهگویى حفظ كند.