مقام پیامبر(ص)، مقام انسانالكل است، مقام جوهره انسانیت است. انسان اگر به همه ابعاد ممكنة وجودِ خود معرفت پیدا کرد و خواست همه منزلهایی را كه باید طی كند، بپیماید، و همه قوّههایش به فعلیت برسد، و همه مدارج ممكنه را بهدست آورد، این انسان، قبلة جان خود را رسول خدا(ص) و آل او(ع) میبیند.
مقام پیامبر (ص) اصل هر انسان و مقصد هر انسانی است. در واقع اصل هر انسان، فطرت هر انسان است، فطرت هر انسان، مقام عهد اَلَسْت است، مقام عهد الست، مقامی است كه انسان، آزاد از همة غفلتها، با خدا روبهرو شده و شنید و دید كه حق از جان او میپرسد: «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟»(12) آیا من پروردگار شما نیستم؟ با تمام وجود، همه به عنوان یک حقیقت واحد گفتند: آری! میبینیم که چنین است. «قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا» یعنی؛ نه تنها میدانیم تو ربّ ما هستی، بلكه میبینیم كه ربّ ما هستی، هم «بَلی» را گفتیم و هم «شَهِدْنَا» را. هم میفهمیم که تو ربّ ما هستی، و هم میبینیم؛ هم در عالم عقل، و هم در عالم قلب، هم در عالم فهم، هم در عالم شهود. این اقرار و رؤیتِ ربوبیت حق، قصة اصل جان هر انسانی است و مقام پیامبر(ص) جلوة بالفعل و تعینیافته اقرارِ مقام «اَلَسْتِی» هر انسانی است كه در جمال منوّر آن حضرت به فعلیت درآمده و ظهور كرده است. پس اشتیاق هر انسان به پیامبر(ص)، یعنی اشتیاق به خود برین خودمان، و هر كس شوق بر پیامبر(ص) ندارد، خود را گم كرده و از جنبة کمالی خود غافل شده است، و لذا صلوات بر پیامبر(ص) یعنی متذکرشدن نسبت به خود اصیلِ خودمان.
هرکس نظر به پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) نداشته باشد و هنگام یاد آنها از صلوات بر آنها غفلت کند، عملاً راه بهشت را گم کرده است.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا صَلَّی أَحَدُكُمْ وَ لَمْ یَذْكُرِ النَّبِیَّ وَ آلَهُ(ص) فِی صَلَاتِهِ یُسْلَكُ بِصَلَاتِهِ غَیْرَ سَبِیلِ الْجَنَّةِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ دَخَلَ النَّارَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ قَالَ(ص): وَ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَنَسِیَ الصَّلَاةَ عَلَیَّ خُطِئَ بِهِ طَرِیقَ الْجَنَّة.(13)
حضرت صادق(ع) فرمود: هر گاه یكی از شماها نماز بخواند و در نماز خود نام پیغمبر(ص) و آل او را نبرد، با این نماز به راهی غیر از راه بهشت میرود. و رسول خدا(ص) فرمود: هر كس كه من نزد او نامم برده شود و بر من صلوات نفرستد به دوزخ رود، پس خدا او را از خود دور كند. و فرمود(ص): و هر كس كه من نزدش نام برده شوم و صلوات بر من را فراموش كند از راه بهشت به خطا رفته است.
زیرا بهشت محل تجلی اسماء عالیة الهی است، حال وقتی نظر انسان از نور رسول خدا(ص) که مقصد اصلی و فطرت متعین انسانها است منصرف شود، عملاً از بهشت دور شده است.
خوارزمی در مناقب از ابوعلقمه نقل کرده که روزی پیامبر(ص) نماز صبح را با ما گزارد و بعد رو به ما کرد و فرمود: «ای یاران! من دیشب عموی خود حمزه و برادرم جعفر را در خواب دیدم، از ایشان پرسیدم؛ فدایتان شوم کدام اعمال را برتر یافتید؟ گفتند: بهترین اعمال را در سه چیز یافتیم؛ صلوات بر شما، آبدادن به تشنگان و دوستی علیبن ابیطالب(ع).
لذا میگوییم:
«صلوات بر پیامبر، هم به معنی اشتیاق به كلیت وجود مان است، و هم به مفهوم از قوّه درآمدن مركز عقل و روح و قلب است به سوی فعلیت».
پیامبر(ص) انسانِ مجسّم است بدون هیچ عیب و نقصی، شوق و اشتیاق به پیامبر(ص) یعنی اشتیاق و شوق به خود برتری كه از پستیها و پیرایهها آسوده و آزاد شده است. لذا در خطاب به او عرض میکنیم:
ای رهیده جان تو از ما و من
ای لطیفه روح اندر مرد و زن
مرد و زن چون یک شود، آن یک تویی
چون که یک جا محو شد، آنک تویی
اشتیاق به پیامبر(ص) یعنی اشتیاق به انسانالكل، كلیت همة انسانها یك حقیقت است و اگر همه بخواهند از دریای انسانیت محروم نمانند، باید شوق به پیامبر(ص)داشته باشند و شوق به پیامبر(ص) از طریق صلوات بر او محقق میشود، به همین جهت میگوییم:
«توجه به پیامبر(ص) یعنی رجعت به مبدأ و اصلی كه ما در نهاد خود داریم، و آسودن در مثال اعلای وجود خود، یعنی آسودن در صورت «الستی» و خداسیمایی خود، پس پیامبر(ص) نه فقط انسان كامل است، بلكه انسانالقدیم است و بنیاد و بنیان هر انسان.»