امام سجاد(ع) فرمودند: چون کار بر حسین(ع) دشوار شد، حسین(ع) و برخی همراهانش رنگ چهرهشان تابناکتر و اعضایشان آرامتر و دلهایشان استوارتر میشد.(63)
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع)« لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) نَظَرَ إِلَیْهِ مَنْ كَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأَنَّهُمْ كُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَیَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجَبَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَانَ الْحُسَیْنُ (ع) وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لَا یُبَالِی بِالْمَوْتِ فَقَالَلَهُمُ الْحُسَیْنُ(ع)صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَةِ فَأَیُّكُمْ یَكْرَهُ أَنْ یَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ»(64) آن وقت كه كار بر امام حسین(ع) سخت شد اصحاب نظر به جانب آن جناب نمودند و حال آن امام همام را به خلاف احوال خود مشاهده كردند، زیرا كه چون امر بر آنها سخت میشد رنگهاشان متغیر میگردید و بر پشتهاشان لرزه میافتاد و دلهاشان هراسان میگردید و از پا مىافتادند ولی آن امام(ع) و بعضى از خواص كه در خدمت حضرت بودند رنگهاشان میدرخشید و اعضاءشان سبك و چابك میشد و دلهاشان آرام میگرفت، پس اصحاب به یكدیگر میگفتند ببینیدش كه از مرگ باك ندارد، آنجناب به آنها میفرمود: صبر پیشه کنید اى بزرگزادگان كه مرگ جز پلى كه شما را از پریشانى و بدحالى به بهشت وسیع و عیش جاوید میرساند، چیز دیگری نیست، پس كدامیك نگرانید از اینکه از زندان به قصر روید؟
معلوم میشود علت این خوشحالی و خنده و نشاط به جهت آن است که حضرت مأموریتی داشتند که آن را به زیبایی به انتها رساندهاند و احساس میکنند در این مأموریت بهترین کمکها از طرف خدا به ایشان رسیده است.
استحضار دارید که یك انسان موحد اگر احساس کند خداوند در وظایفی که باید انجام میداده به او كمك كرده است خوشحال میشود و حضرت سیدالشهداء(ع) متوجه چنین امری شدهاند، حال این سؤال پیش میآید که این کمک چه كمكی و آن مأموریت چه مأموریتی بوده است؟