در مورد ریشهی تاریخی کربلا و اینکه چه شد جریانات صدر اسلام به حادثه کربلا منجر شد، از زبان امامان معصوم(ع) و یا یاران و اطرافیان حضرت اباعبدالله(ع) نکاتی مطرح شده که موضوع را بسیار حساس میکند. از جمله اینکه: فردای روز عاشورا همهی آنهایی كه برای یزید خطرناك بودند كشته شدند، یك جوان مریض و نحیفی مانده است به نام حضرت سجاّد(ع) كه فكر میكردند تا فردا زنده نباشد وگرنه حضرت را هم شهید میکردند، و تعدادی زن و كودك خردسال. حال حضرت زینب(س) بالای سر بدن تكهتكه شدهی برادرش قرار دارد جملهای میگوید كه در آن جمله جایگاه تاریخی کربلا مشخص میشود. خطاب به برادرش عرض میکند: «بِاَبِی، اَلْمَقْتُولُ بِیَوْم الْجُمُعَه، اَوِالْاِثْنَیْن؟»؛(1) پدرم فدایت، تو كشتهی روز جمعهای یا روز دوشنبه؟
شهادت حضرت اباعبدالله(ع) روز جمعه دهم محرم سال 61 هجری بوده است، ولی چرا حضرت زینب(س) روز دوشنبه را به میان میآورند؟ حضرت امام رضا(ع) در مورد روز دوشنبه میفرمایند: «...وَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ نَبِیَّهُ وَ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلَّا فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ فَتَشَأَّمْنَا بِهِ وَ تَبَرَّكَ بِهِ عَدُوُّنَا وَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ»؛(2)
دوشنبه روزى نحسى است كه خدا در آن روز پیامبر خود را قبض روح كرد. آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه. لذا ما آن را شوم مىدانیم. ولى دشمنان ما به آن تبرك میجویند و روز عاشورا حسین(صلوات الله علیه) به قتل رسید.
روز دوشنبه روز سقیفه است، روزی كه مسیر اسلام از حاکمیت امامی معصوم به حاکمکردن انسانی غیر معصوم تغییر جهت داد. روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجری، پیامبر(ص) رحلت میكنند، و غروب روز سهشنبه حضرت(ص) را به خاك میسپارند، در این مدت درست وقتی كه پیامبر(ص) توسط حضرت علی(ع) و سلمان و مقداد و اباذر و بعضی از صحابه، غسل و كفن میشوند، عدّهای برای پیامبر اکرم(ص) جانشین تعیین میکنند. حال حضرت زینب(س) بر سر جسد حضرت سیدالشداء(ع) میفرمایند: «ای برادر تو كشتهی روز جمعهای، یا كشتهی روز دوشنبهای؟!» حضرت زینب(س) با طرح این جمله میخواهند ذهن ها را از روز جمعه دهم محرم سال 61 هجری که امام حسین(ع) شهید شدند،متوجه یك فكر و بینش کنند. یعنی اگر خواستید ببینید چه شد كه كربلا بهوجود آمد، ببینید چه اندیشهای دستاندركار حذف حاکمیت امام معصوم شد.و پیام غدیر را نادیده گرفت. در همین رابطه باید به تعبیر مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی)، بین مباحث علمی با مخالفت علنی فرق بگذاریم.(3) ما در این بحث به ریشههای تاریخی واقعه کربلا میپردازیم بدون آن که بخواهیم آن را به شخصی خاص نسبت دهیم. زیرا آنچه موجب میشود ما از تکرار آن حادثه در آینده مصون بمانیم، عبور از فکری است که در سقیفه ظهور کرد.
آن شاعر در رابط بین آتشزدن خانهی حضرت فاطمه(ع) و حمله به خیام امام حسین(ع) میگوید: «خیمهگاه كربلا را آتش از اینجا زدند» پس اشاره به جریان سقیفه، اشاره به یک نوع فکر است، فکری که هیچچیزی را مقدس نمیداند و برای خود چنین حقی قائل است که قداستی برای دختر پیامبر خدا(ص) نیز قائل نباشد و لذا همین فکر در شکستن حریم شخصیت امامی معصوم آنقدر جلو میآید که او را در کربلا شهید میکند.
طبری نقل میکند که معاویه در جواب محمد بن ابابکر که به او اعتراض کرده بود چرا حرمت علی(ع) را نگه نمیداری، چنین میگوید: «در آن زمان پدر تو در میان ما بود، ما به فضل و برتری فرزند ابوطالب آگاه بودیم و بر خود لازم میدانستیم که حق او را رعایت کنیم، ولی بدان که پدر تو و عمر از نخستین کسانی بودند که حق علی را پایمال کردند و با او به مخالفت برخاستند، بنابراین اگر راهی که در پیش گرفتهایم، باطل است، پدرت بنیانگذار آن بود و ما آن را ادامه دادهایم. اگر پدرت در گذشته آن گونه عمل نمیکرد، نه تنها ما با فرزند ابوطالب مخالفت نمیکردیم بلکه دستور وی را اطاعت مینمودیم ولی چون برخورد پدرت را با ایشان در آن زمان ملاحظه کردیم ما نیز به همان شیوه رفتار نمودیم».(4) بنده در عین اینکه معتقدم معاویه از این طریق میخواهد ظلمهای خود را توجیه کند و باید حساب عمر و ابابکر را از حساب معاویه و امویان جدا کرد، با این همه توجه دادن حضرت زینب(س) به سقیفه نکتهای است تا ما از جایگاه تاریخی حادثهها غفلت نکنیم.
باز در روایت داریم که زینب(س) در کنار نعش برادر بزرگوارش عرضه داشت: «بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْكَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْبا»؛(5) پدرم فداى عزیزى كه سپاهش در روز دوشنبه تار و مار شد. این بدینمعنی است که در سقیفه جادهای گشوده شد که امویان توانستند آرامآرام خود را در نظام تصمیمگیری وارد نمایند و عنصر نفاق در بدنهی نظام اسلامی جا باز کند و حضرت سیدالشهداء(ع) کاری کردند که جهان اسلام متوجه وجود چنین نفاقی بشوندو به همین جهت نباید نهضت عاشورا را تقابل میان امام حسین(ع) با اهل سنت دانست، بلکه تقابل اسلام است و نفاق و لذا کلیهی مسلمانان امام حسین(ع) را از خود میدانند.