درست است كه شرایط برای تصمیمگیری سخت بود و خلیفه با ظاهر مقدس خود تشخیص را برای مردم مشكل كرده بود، ولی فاطمهزهرا(س) حجّت بالغهای بود كه اگر مردم میخواستند حق از باطل برایشان روشن میشد. مورخین نوشتهاند: خلیفة اوّل یک خانة محقری بیرون مدینه داشت. روزی که خلیفه شد، گفتند: حالا که خلیفه شدی، با شمع دنبالتکنیم که در راه تو را ترورنکنند. گریه کرد و گفت: «وای بر من! خلیفه شدم که از شمع بیتالمال مصرف کنم؟! من هستم و یک بز»، تا آخر عمرش هم به ظاهر از بیتالمال هیچ حقوقی نگرفت، یک بز داشت که شیرش را میخورد، در یک زمین کوچک هم میکاشت، و از محصولش میخورد. حال به نظر شما شناختنِ انحراف او سخت است یا آسان؟! برای همین هم روح فاطمی میخواهد و توجّه به سخن پیامبر(ص) در مورد فاطمهزهرا(س) میتوانست مردم را از چنین شرایط فتنهانگیزی نجات دهد. گویا فاطمهزهرا(س) زنده ماند تا این پیام را به مردم برساند و حجّت را برای همگان تمام كند و وقتی جدایی خط حق از باطل را نشان داد دیگر طاقت ماندن در این دنیا را نداشت، چون وظیفة خود را به پایان رسانده بود.
عرض کردم؛ من نمیگویم حاكمانی كه روبهروی فاطمهزهرا(س) ایستادند، اسلام را دوست نداشتند، بله؛ مسلمان بودند اما اسلام را برای ارضای نفس امّارة خود میخواستند. این نوع اسلامدوستی، معنویت نیست؟ همچنانكه آن سادگی معنویت نبود؟ باید روشن شود سادگی برای چه هدفی؟ اینها ساده بودند تا مردم را بیشتر جمعکنند، فاطمهزهرا و امیرالمؤمنین(ع) ساده بودند تا رضایت خدا را فراهمنمایند و در چنین شرایطی اگر كسی حیات رازگونة فاطمهزهرا(س) را نشناسد كار برایش مشكل میشود و به درك لیلةالقدر هرگز نائل نمیگردد، از طرفی تشخیص نور فاطمهزهرا(س) خیلی سخت است. و اگر كسی توانست آن را بهدست آورد، در شبهای ظلمانیِ همة تاریخ خط حق و باطل برایش روشن میشود و خود را به مطلع فجر خواهد رساند، هر چند خط باطل خود را در پوشش صحابه رسول خدا(ص) پنهان كند.
ارادت به فاطمة زهرا(س) میتواند در ما فهم فاطمی ایجاد كند، راه دیگری هم ندارد. همانطور که میدانید، ائمه معصومین(ع) را هم خدا طوری خلقکرده و به ما شناسانده است که نمیشود به آنها ارادت نداشت. این لطفی است که خدا به ما کرده است.
فاطمة زهرا(س) به عنوان رازی كه هم پیدا بود و هم ناپیدا، پیامش را داد و رفت. وقتی آن حضرت رحلت كرد، امیرالمؤمنین(ع) او را به طور پنهانی به خاك سپردند و آثار قبر آن حضرت را از میان بردند، سپس رو به مزار پیامبرخدا(ص) كردند و گفتند: «ای پیامبر خدا! از من و از دخترت كه به دیدن تو آمده و در كنار تو زیر خاك نهفته است، بر تو سلام باد! خدا چنین خواست كه او زودتر از دیگران به تو بپیوندد، بعد از او شكیبایی من به پایان رسیده و خویشتنداری من از دست رفته... اكنون امانت به صاحبش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید... او خواهد گفت كه امّتت پس از تو با وی چه ستمها كردند...»(69)
زندگی فاطمه(س) با قبرش كه رازی است پیدا و ناپیدا معنی خاصی به خود گرفت، راستی از قبر ناپیدای فاطمه(س) پیام فاطمه(س) پیدا نیست؟! آیا او با قبر پنهان خود، خود را معنی نكرد و خود را به ما گوشزد ننمود كه چگونه فاطمهزهرا(س) را ببینید و از او پیام بگیرید؟! من كه رازی به پیدایی و ناپیدایی فاطمه(س)، آن فرشتة بشرگونه نمیشناسم، پس بیجا نفرمود: «مَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها، فَقَدأدْرَکَ لیلة القَدرِ».
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»