آری؛ انگشت اشاره پیامبرخدا(ص) به فاطمهزهرا(س) كافی است كه ما توجّه خود را به آن حضرت بیندازیم وآن مقام را درست بنگریم. از اینجاست كه خود نور فاطمهزهرا(س) بر قلب ما تجلّی میكند و خود را به ما میشناساند، آنوقت میبینید، عجب! گویا آن حضرت نور جان ما است، گویا همان گمشدة ما است و ما از قدیم با آن حضرت آشنا بودهایم. به قول شاعر «آشنایی نه غریب است كه جانسوز من است» و باید درست نظر كرد و حضور ذوات قدسی را در هستی دید و متوجّه باشیم كه آنها حاضرند و باید نظر كرد و آنها را یافت.
وقتی در احوال حضرت فاطمهزهرا(س) تأمّل بفرمایید، متوجّه میشوید گویا آن حضرت آشنایی است كه از او فاصله گرفتهاید و سخت طالب ارتباط با آن حضرت هستید، مگر معنی اشك چیست و چه وقت جاری میشود؟ وقتی دل متوجّه محبوب شد و سپس دوری خود را نسبت به او احساس كرد، اشك جاری میشود و سوز دوری از محبوب را مینمایاند؟!
فاطمهزهرا(س) در همة حركات و سكناتشان نمایش عبودیت محض در مقام انسانی هستند، درست همان چیزی كه خداوند ما را برای آن خلق كرده است. عبودیت، حقیقت هر انسانی است و فاطمهزهرا(س) مظهر همان عبودیتی است كه حقیقت هر انسانی است و همة انسانها در عمق جان خود به دنبال آن هستند و حالا فاطمه(س) یادآور حقیقت مطلوب هر انسانی است كه میخواهد از حقیقت خود دور نماند. مگر نه این است كه زندگی وقتی معنی پیدا میكند كه انسان به هدف حقیقی خود دست یابد؟ و مگر نه این است كه هدف حقیقی هر انسانی عبودیت خدا است؟ و مگر نه این كه فاطمه(س) مظهر بالفعل این عبودیت است؟ پس فاطمهزهرا(س) مقصد و مقصود همة انسانها است و هر انسانی از عمق جان طالب نزدیكی به آن مقام است و كسی بهواقع به سروسامان خواهد رسید كه به هدف اصلی خود برسد و فاطمه و فرزندان فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه(ع) نهتنها تماماً به هدف اصلی خود دست یافتهاند، بلكه خودشان هدف شدهاند، پس با سروسامانترین انسانها، اهلبیت پیامبر(ع) هستند و لذا اگر این خانواده به هر كس نظر كنند، آن فرد یا آن خانواده دارای سروسامان واقعی میشوند و اینجاست كه ما سخت به توجّه و نظر فاطمهزهرا(س) محتاجیم.