تربیت
Tarbiat.Org

در سایه سار رمضان (پژوهشی در کلام و پیام مقام معظم رهبری حضرت آیة الله العظمی خامنه ای)
مرکز غدیر‏‏‏

خصوصیت روزه عبارت است از كفِّ نفس . روزه ، مظهر كفِّ نفس است

حـدیـث صـحـیح معتبر از پیغمبر اكرم (صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ) این است : ((اَلصَّوْمُ جـُنَّةٌ مـِنَ النَّار (84»؛ روزه ، سـپـر آتـش اسـت . از طـرق اهـل سـنـت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است ؛ از جمله این لفظ: ((وَ الصِّیَامُ جُنَّةُ الْعَبْدِ الْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كَمَا یَقِی أَحَدَكُمْ سِلَاحُهُ فِی الدُّنْیَا (85»؛ همچنان كـه شـمـا در دنـیـا با سلاح و وسیله ى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مى كنید، در آخرت هم به وسیله ى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مى كنید.
خـصـوصـیـت روزه چیست كه تعبیر ((جُنَّةٌ مِنَ النَّار )) درباره ى آن بیان شده است ؟ خصوصیت روزه عبارت است از كفّ نفس . روزه ، مظهر كفّ نفس است ؛ ((وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهـَوَى (86». مـظـهـر صـبر در مقابل گناه و غلبه ى مشتهیات ، روزه است . لذا در روایـات ، ذیـل آیـه ى شـریـفه ى ((وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ (87»، صـبـر را بـه روزه تـعـبـیر كرده اند. روزه ، مظهر گذشت از خواسته هاست . اگرچه زمانِ روزه مـحـدود اسـت ـ چـنـد سـاعـت در روز، آن هـم چـنـد روز در سـال ـ لیـكـن بـه صورت نمادین ، یك حركت اساسى براى انسان است . چرا؟ چون هواهاى نـفـسانى و هوسها و مشتهیات و خواستهاى نفس ، همان مسیرى است كه انسان را به گناه مى رسـانـد. ایـن طـور نـیـست كه مشتهیات نفسانى با گناه ملازم و از یكدیگر اجتناب ناپذیر بـاشـنـد؛ نـه ، بـعـضى از مشتهیات نفسانى هم حلال است . اما این كه انسان دهنه ى نفس را بـردارد، نفس خود را بى مهار و بى دهنه رها كند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزى است كه امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة والسّلام ) در نهج البلاغه فرمودند: ((حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا (88»؛ او را روى اسـب سـركـشى انداخته اند كه دهنه ى آن دست این شخص نیست و اسب سركش هم او را مى برد به پرتگاه پرتاب مى كند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مى كِشد.
گـنـاهـان ، صـورت مُلكى عذاب الهى هستند؛ صورت دنیایىِ عذاب الهى هم همین گناهانند. ایـن كـه در آیـه ى شـریـفـه مـى فرماید: ((إِنَّ الَّذِینَ یَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یـَأْكـُلُونَ فـِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرا (89» معنایش همین است ؛ یعنى شـمـا وقـتى كسى را كه مال یتیم مى خورد، نگاه مى كنید، ظاهر قضیه این است كه مالى را بلعید و حرامى به كیسه ى خود زد؛ اما باطن قضیه این است كه او دارد در درونِ خودش آتش تـعـبیه مى كند. این همان آتش جهنم است . كسى كه لذت حرامى را در این جا آزمایش مى كند، ایـن لذت ، صـورت ظـاهـر قضیه است . باطن قضیه در آن حیات واقعى آشكار مى شود؛ آن جـایـى كـه پـرده هـاى اوهـام از جـلوِ چـشـم انـسـان فـرو مـى افـتـد و حـقـایـق در مقابل او آشكار مى شود؛ ((هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ (90». آن روز هـمـیـن لذتِ این جایى و دنیایى عبارت است از یك عذاب و شكنجه ى دوزخى . آن روز، روزى اسـت كـه واقـعـیـات و حـقـایـق ، خـود را آشـكار مى كنند ـ ((هنالك تبلوا كلّ نفسٍ ما اسلفت )) ـ و آنـچـه را كه انسان انجام داده است ، حقایق و بطون و ملكاتش در آن جا آشكار مى شـود. روح مـا، مـلكـات مـا و حـقـایـق وجـودى مـا هم در آن جا خود را نشان مى دهند. مولوى مى گوید:
ددد اى دریده پوستین یوسفان ـــــ گرگ برخیزى از این خواب گران دددد
پنجه ى درنده اى كه یوسفها را در این جا مى درد و انسانهاى مظلوم را زیر پا له مى كند، بـاطـنـش گـرگ اسـت ؛ انـسـان نـیـست . این باطن در آن جا خودش را نشان مى دهد و ظاهر مى شود.(91)