عناوینى مانند حكومت اسلامى و حكومت ولایى، در میان ما داراى معنایى روشن است، زیرا ما مسلمان هستیم و حكومت را در مرحله نخست از آنِ خدا مىدانیم؛ باید بررسى كنیم خدا چه كسى را بر ما حاكم كرده است.
بدیهى است خداوند بر اساس حكمتش از ابتداى آفرینش انسان، در هر زمان
( صفحه 49 )
شایستهترین انسانها را به عنوان پیامبر برگزیده است و برنامههاى دینى از جمله حكومت را متناسب با نیازهاى بشر به او وحى كرده است. پیامبران به عنوان رهبران الهى نیز تلاش خود را در این راه به كار گرفتهاند، تا با تعلیمات الهى مردم را هدایت كرده، آنها را به وظایف فردى و اجتماعى خود در زمینههاى عبادى، اخلاقى و سیاسى آشنا كنند تا اینكه مردم با عمل به وظایف خود و قبول بندگى، به سعادت و كمال برسند. این امر جز در جامعه توحیدى میسّر نیست.
بدون تردید فلسفه بعثت انبیا جز پیاده كردن اراده تشریعى خداوند ـ درباره رفتار انسانها در نظام دینى ـ نیست. تاریخ صدر اسلام و عملكرد پیامبر بزرگوار گواه بر این مطلب است كه حكومت از آنِ خداوند است و انتخاب حاكم و ولى مسلمین از سوى او صورت مىگیرد. خداوند پیامبر، امام و رهبران الهى را نصب مىكند و مردم با تشخیص آنها موظفند رهبرى آنها را پذیرا باشند.