اصطلاح «جمهورى» در فلسفه سیاسى مفهومى متعین، ثابت و غیر قابل تغییر ندارد. گاه این اصطلاح در مقابل رژیم سلطنتى، گاه در برابر رژیم دیكتاتورى و خودكامه به كار مىرود. نظام
( صفحه 36 )
حكومتى در امریكا، فرانسه و خیلى از كشورها جمهورى است. حتى شوروى سابق كه رژیم سوسیالیستى داشت، خود را جمهورى مىخواند و مناطق تابع آن به عنوان جمهوریهاى شوروى خوانده مىشدند و اكنون كه آزاد شده و خودمختارند، باز جمهورىهاى جدید به شمار مىآیند با اینكه هر یك از این كشورها با دیگرى ـ از جهات گوناگون ـ تفاوت دارد. اگر دقت كنیم مىبینیم خیلى از كشورها كه از لحاظ نوع اداره و تدبیر حكومتى، مردمى هستند، هنوز رژیم سلطنتى دارند؛ مثل انگلستان، بلژیك، تایلند، دانمارك، سوئد و هلند.
نباید گمان كرد «جمهورى» دقیقاً شكل خاصى از حكومت است، تا نظام فعلى ما ـ كه جمهورى است ـ همان شكل را تقلید كند. هنگامى كه مردم مسلمان ایران به رهبرى امام خمینى مبارزه با رژیم سلطنتى را شروع كردند و سرانجام آن را برانداختند و نظام جمهورى را به جاى رژیم سلطنتى جایگزین نمودند، بواقع حكومتى را نفى كردند كه معیار مشروعیت خویش را موروثى بودن حاكمیت مىدانست. مردم نظامى را جایگزین رژیم سابق كردهاند كه شكل و خصوصیات آن همخوان با موازین اسلامى و دیدگاههاى دینى درباره حكومت است و بر اساس مصالحى كه باید در اوضاع متغیر زمان مورد توجه قرار گیرد، تعیین مىشود. از این رو باید ارزشها و احكام اسلامى مبناى عمل مسؤولان نظام باشد، نه اینكه «جمهورى» بودن نظام به معناى «غیر دینى» بودن آن قلمداد شود.