تربیت
Tarbiat.Org

پرسش ها و پاسخ ها جلد اول
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

حكومت اسلامى در عصر غیبت

درباره حكومت در زمان غیبت معصوم باید گفت:
از آنجا كه در نظر اهل تسنن زمان حضور امام معصوم(علیه السلام)با زمان غیبت تفاوتى ندارد ـ زیرا آنها امامت بعد از پیامبر را آن‌گونه كه در شیعه مطرح است قبول ندارند ـ مشروعیت حكومت با رأى مردم است؛ یعنى سنّى‌ها معتقدند با رأى مستقیم مسلمانان یا تعیین خلیفه
( صفحه 30 )
قبلى و یا با نظر شوراى حلّ و عقد حكومت یك شخص مشروعیت مى‌یابد. فقهاى شیعه ـ به جز معدودى از فقهاى معاصر ـ بر این باورند كه در زمان غیبت، «فقیه» حق حاكمیت دارد و حكومت از سوى خدا به وسیله امامان معصوم(علیهم السلام) به فقها واگذار شده است. پس در زمان غیبت ـ مشروعیت حكومت از سوى خداست نه از سوى آراى مردم. نقش مردم در زمان غیبت فقط عینیت بخشیدن به حكومت است، نه مشروعیت بخشیدن به آن.
برخى خواسته‌اند نقش مردم در حكومت اسلامى ـ در زمان غیبت ـ را پررنگ‌تر كنند؛ از این‌رو گفته‌اند آنچه از سوى خدا توسط امامان معصوم(علیهم السلام) به فقها واگذار شده، ولایت عامه است؛ یعنى نصب فقها همانند نصب معصومان براى حكومت و ولایت نیست، زیرا نصب امامان به گونه‌اى خاص و معیّن بوده است فقها به عنوان كلى به ولایت منصوب شده‌اند و براى معیّن شدن یك فقیه و واگذارى حكومت و ولایت به او باید از آراى مردم كمك گرفت؛ پس اصل مشروعیت از خداست، ولى تعیین فقیه براى حاكمیت به دست مردم است. این نقش افزون بر نقشى است كه مردم در عینیت بخشیدن به حكومت فقیه دارند.
در مقام نقد و بررسى این نظریه باید گفت: یا مقصود گوینده این است كه در زمان غیبت حكومت فقیه مشروعیتى تلفیقى دارد؛ بدین معنا كه مشروعیت ولایت فقیه به نصب الهى و نیز رأى مردم است؛ و به تعبیر دیگر: رأى مردم همراه با نصب الهى جزء تعیین كننده براى مشروعیت حكومت فقیه است، و یا اینكه مقصود این است كه عامل اصلى مشروعیت حكومت فقیه در زمان غیبت، نصب الهى است، ولى خداوند شرط كرده است تا آراى مردم نباشد فقیه حق حاكمیت ندارد؛ یعنى رأى مردم شرط مشروعیت حكومت فقیه است نه جزء دخیل در آن.
به هر صورت كه بخواهیم نظر مردم را در مشروعیت دخالت بدهیم، با این اشكال مواجه مى‌شویم كه آیا حاكمیت حق مردم بود تا به كسى واگذار كنند؟ پیشتر گفتیم حاكمیت فقط حق خداست، و امامان معصوم از سوى خدا حق حاكمیت بر مردم یافته‌اند.اگر نظر مردم در مشروعیت حكومت دخالت داشته باشد، باید هر زمان كه مردم نخواستند فقیه حاكم باشد، حكومت او نامشروع باشد، ولى گفتیم كه فقیه در زمان غیبت حق ولایت دارد این حق با موافقت مردم تحقق عینى مى‌یابد.افزون بر این، لازم مى‌آید كه در صورت عدم موافقت مردم، جامعه اسلامى بدون حكومت مشروع باشد.
( صفحه 31 )