نقش مردم در دو جنبه قابل بررسى است: یكى در مشروعیت بخشیدن به حكومت اسلامى و دیگرى در عینیت بخشیدن به آن.
به اتفاق نظر مسلمانان مشروعیت حكومت رسول الله(صلى الله علیه وآله) از سوى خداى متعال بوده است؛ یعنى خدا حق حكومت را به ایشان عطا فرمود و رأى و نظر مردم هیچ نقشى در مشروعیت حكومت آن حضرت نداشت. ولى در تحقق حكومت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقش اساسى از آنِ مردم بوده؛ یعنى آن حضرت با یك نیروى قهرى حكومت خویش را بر مردم تحمیل نكرد، بلكه خود مسلمانان از جان و دل با پیامبر بیعت كرده، با رغبت حكومت نبوى را پذیرا شدند. كمكهاى بىدریغ مردم بود كه باعث تحكیم پایههاى حكومت پیامبر گشت.
در مورد مشروعیت حكومت امامان معصوم(علیهما السلام) میان اهل تسنّن و شیعیان اختلاف نظر وجود دارد. اهل تسنن بر این عقیدهاند كه حكومت هر كس ـ بجز رسول الله(صلى الله علیه وآله) ـ با رأى مردم و بیعت آنان مشروعیت مىیابد. آنها معتقدند اگر مردم با حضرت على(علیه السلام)بیعت نكرده بودند، حكومت آن حضرت نامشروع بود. ولى شیعیان معتقدند مشروعیت حكومت ائمه معصومین(علیهما السلام) با نصب الهى است، یعنى خداى متعال است كه حق حكومت را به امامان معصوم(علیهم السلام)واگذار كرده است، و پیامبر اكرم نقش مبلّغ را در این زمینه داشتهاند. ولى در تحقق بخشیدن به حكومت ائمه(علیهم السلام) بیعت و همراهى مردم نقش اساسى داشته است، از این رو على(علیه السلام)با اینكه از سوى خدا به امامت و رهبرى جامعه منصوب شده بود و حكومت ایشان مشروعیت داشت ولى 25 سال از دخالت در امور اجتماعى خوددارى كرد، زیرا مردم با ایشان بیعت نكرده بودند. ایشان با توسل به زور حكومت خویش را بر مردم تحمیل نكرد. در مورد دیگر ائمه نیز همین سخن درست است.