وظیفهی هر انسانی است تا تلاش كند مقام امام را بشناسد وگرنه با تصورات غلطی که نسبت به امام پیدا میکند، منكر وجود حضرت میشود. منكران وجود امام تصورشان آن است که لازمهی وجود امام آن است که آن حضرت در جلو آنها باشند و ایشان را ببینند. اینها مقام حضرت را نمیشناسند و متوجه نیستند در آخرالزمان علاوه بر بدن، مقام حضرت است که ظهور میكند و عالم ظرفیت ظهور روحانیت امام را مییابد.
باید به این شعور رسید كه جهان یك باطن مباركی دارد که اگر امکان ظهور آن فراهم شود حضرت ظهور میکنند، همینطور که تن شما باطنی به نام «من» دارد و اگر سالم بود ارادههای شما در تن ظهور میکند. جهان نیز باطنی موجود ولی غایب دارد و هرچه به آخرالزمان نزدیك شویم زمینهی ظهور آن باطن فراهمتر میشود. به همین جهت ملاحظه میکنید كه آخرالزمان جمع اضداد است و همین شرایط موجب ظهور حضرت میگردد، چون از یک طرف حجابهای ظلمانی همه جا را فرا میگیرد و از طرف دیگر روحهایی در میدان میآیند که آمادگی عبور از آن همه حجاب را در خود پروراندهاند و زمینهی اقدام حضرت مهدی(عج) را در خود فراهم نمودهاند و نشان دادهاند دیگر هیچ دجّالی یارای فریب آنها و تنهاگذاشتن امام را ندارد. این است راز ظهور مهدی(عج) كه از طرفی آدمها آن چنان محجوب میشوند كه به تمام كفر گرفتار میگردند و از طرف دیگر در دل این كفر روحهایی ظهور میکند که توان عبور از همهی چهرههای کفر را در خود پرورانده اند و برای عبورِ هرچه بیشتر از ظلمات کفر خود را نیازمند امامی میدانند که رهبری این حرکت بزرگ جهانی را به عهده گیرد و با چنین انتظاری از ظلمات زمانه فاصله میگیرند و به نور نزدیک میشوند. در رابطه با چنین روحیه و آمادگی است که حضرت باقر(ع) میفرمایند: «مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتظِراً لِاَمْرِنَا اِلاَّ یَمُوتَ فِی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمهدی و عَسْكَرِهِ»(42) ضرر نكرده كسی كه در حال انتظارِ امر ما رحلت كرده، از اینكه میان خیمهی مهدی و لشكر او نمرده است. چون در طول زندگی، افق خود را در شرایط ظهور آن حضرت قرار داده است. همین که ملاحظه میکنید عدهای میفهمند امام زمان یعنی چه، زمینه ظهورِ هر روز، بیشتر از روز پیش فراهم میشود.
هرچه كفر و حجاب ظلمانی بیشتر میشود ضرورت وجود امام زمان(عج) جهت رفع آن بیشتر معلوم میگردد و اینکه جهت رفع این ظلمات باید با جدّیت کامل نظرها را به حضرت انداخت تا وقتی امام میآیند بتوان معنی راهنماییهایشان را فهمید و جایگاه آنهایی را که روبهروی ظهور عمیقترین حقایق عالم میایستند درست تشخیص داد. كسی كه آمادگی ارتباط با غیب را ندارد و گرفتار كثرات زمانه شده، با ظهور حضرت به قدری احساس بیگانگی میکند که ناخودآگاه به دعوت دشمنان حضرت لبیک میگوید که نمونهی آن را با ظهور حاکمیت فقیه ملاحظه کردید.
ما در زمانهی خود متوجه شدیم در عین آنکه بعضیها بهكلی نمیتوانند بفهمند ولایت فقیه یعنی چه، برعکس، عدهای بهخوبی جایگاه ولایت فقیه را در این دوران فهمیدند. شاید صد سال پیش بسیاری از مردمِ عادی ضرورت ظهور ولایت فقیه را نمیفهمیدند، چون ظلمات فرهنگ غربی به عنوان ظلمات آخرالزمان، چهرهی خود را نمایان نکرده بود ولی هرچه زمان گذشت زمینهی رشد استعداد فهم ضرورت ولایت فقیه بیشتر پیدا شد و مردم متوجه شدند در این شرایط فقط دین میتواند نجاتدهنده باشد و مردم را در مسیر تعالی فطری جلو ببرد. شرایط طوری شده که از یک طرف فرزانگان بهخوبی ولایت فقیه را میپذیرند و از طرف دیگر عدهای با تمام وجود به مقابله با آن برخاستهاند تا زندگی حیوانی خود را ادامه دهند و این نشانهی آن است كه زمانه محل ظهور جمع اضداد شده و بستری فراهم گشته که در آینده جبهههای حق و باطل هر روز بهتر از قبل از یکدیگر جدا گردند.