تربیت
Tarbiat.Org

عوامل ورود به عالم بقیت اللهی
اصغر طاهرزاده

ایران و تکلیف دنیای آینده

با عبور از غرب، ما علت وقایع تاریخ خواهیم شد و نه معلول آن، به شرطی که با اندیشه‌ی انتظار به اهدافی بلندتر از آنچه غرب در مقابل بشر قرار داده، نظر کنیم تا فرهنگ انتظار بر دل‌ها دست یابد و دل‌ها را زیر و رو کند و روحیه‌ها را دگرگون سازد.
سرنوشت ما در تار و پودی قرار گرفته که از یک طرف گرفتار غرب است و از طرف دیگر به انتظارِ فرج نظر دارد و اگر عظمت موقعیت خود را درک نکنیم نه اندیشه‌ی نجات از غرب شروع می‌شود و نه روح رجوع به مهدی(عج) طلوع خواهد کرد. دو قطبِ قوت و ضعف، ما را دعوت می‌کند که از ضعف تاریخ گذشته‌ی خود آگاه شویم و قوت آینده‌ای را که می‌تواند در انتظار ما باشد فراموش نکنیم تا شاید زبان بیداری طلوع کند و با فرهنگ انتظار که ریشه در گذشته‌ی ما دارد، آینده‌ی خود را بسازیم و نگذاریم به آن فرهنگ اَنگ کهنه بودن بزنند. باید سجیه و خصلت انتظار را که به عنوان شیعه همچون نطفه‌ای در خون خود داریم بیدار کنیم و بپرورانیم.
فرهنگ انتظار به خودی خود جرأت لازم را به ما می‌دهد. ایران به عنوان مهد فرهنگ انتظارِ حضرت بقیت الله(عج) مانند یک جزیره دور افتاده در گوشه جهان نیست. اگر ما نسبت خود را با دنیا مهم ندانیم و اگر نسبت خود از فرهنگ غربی را بزرگ‌ترین معضل خود به حساب نیاوریم فشار چرخ‌های فرهنگ غربی ما را از نَفَس می‌اندازند و در خستگی نمی‌توان به راه ادامه داد، هر چند هدف مقدس باشد. ایران به جهت فرهنگ انتظار، سرزمینی است که تکلیف دنیای آینده وابسته به آن است و این به شرطی است که معنی انتظار و عالَم بقیت الله فهمیده شود و زبان آن فکر ظهور کند، زبانی که در آن زبان، روح مادی غلبه ندارد و رجوع به معنویت، با وِلایت امامی معصوم مدیریت می‌شود تا بتوان از چنگال معنویت‌های سکولار رهایی یافت.
آیا می‌دانیم آخرالزمان که مورد نظر اسلام است یک عالَمی است که با ارتباطِ انسان‌ها با آن عالَم، انسان‌ها معنای حقیقی خود را می‌یابند و از یوغ غلبه‌ی عنصر مادی می‌رهند؟ توجه جدّی به آخرالزمان ساز و کار‌هایی را می‌طلبد و تا نظر به عالَم بقیت الله ظهور نکند زبان مخصوصِ آن عالَم نیز طلوع نمی‌کند و ذهن و فکر افراد را بر نمی‌گیرد و واژه‌ها اصالت لازم را پیدا نخواهند کرد. به عنوان مثال همه‌ی شیعیان معتقد به معاد جسمانی‌اند ولی اگر تفکری در باطن واژه‌ی جسمانی بودن قرار نداشته باشد جسمانی بودن از مادی بودن تفکیک نمی‌شود و فکر می‌کنند همین که گفته می‌شود معاد جسمانی است یعنی مادی است. غافل از آن که جسم یا مادی است - مثل کوه و درخت- و یا غیر مادی است - مثل صورت‌هایی که در خیال و در عالم مثال هست- ولی وقتی تفکر در میان نباشد با شنیدن جسمانی بودنِ معاد، مادی بودن آن را تصور می‌کنند و اگر علمای بزرگی همچون ملاصدرا و علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» بگویند لازم نیست جسمِ قیامتی مادی باشد، فراریان از تفکر نتیجه می‌گیرند پس این‌ها به معاد جسمانی معتقد نیستند؛ چون هنوز بین جسم و جنس تفاوتی نمی‌بیند و گمان دارند هرجا جسمی هست آن جسم باید جنس مادی داشته باشد. (49) به این جهت علامه طباطبایی(ره) می‌فرمایند: حوزه‌های علمیه هنوز آماده‌ی طرح معاد نیست. یعنی معادی را كه شیعه و سنی باید قبول داشته باشند هنوز در دستگاه تفکر امروز نمی‌تواند خود را بنمایاند و زمانه باید آماده‌ی تفکری عمیق شود تا معنی معاد جسمانیِ اسلامی روشن گردد و واژه‌ی جسمانی‌بودن، با اندیشه‌ای دقیق‌تر فهمیده شود. حضرت سجاد(ع)می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَكُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُور»(50) خداوند می‌دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقی می‌آیند که برای آن‌ها سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل کرد. این خبر نشان می‌‌دهد برای فهم سوره‌ی توحید و شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید نیاز به روح آخرالزمانی است. نتیجه این‌که واژه‌ها هر اندازه هم که مقدس باشند تنها در گرو تفکری که به آن‌ها رجوع می‌شود بزرگی و قداست خود را می‌نمایانند و فکر می‌کنم ما هنوز در شرایطی نیستیم که واژه های «مهدویت» و «آخرالزمان» و «پایان تاریخ»، معنی خود را درست بنمایانند تا منشأ تفکر شوند، مگر آن که به فرهنگی رجوع شود که این واژه‌ها در درون آن فرهنگ معنی خود را بیابند و دل‌ها را زیر و رو ‌کنند.