نورانیشدن قلب بدین معنی است که قلب توان نظر به حقایق را پیدا کند. انصراف از دنیا، نفس را جلو میبرد و انسان در جلوی خود، حقایق معنوی را میبیند. همانطور که چشمِ سر جلوی پایش را میبیند تا زمین نخورد. وقتی حدّ انسان «لا یقف» است تمام عالم هستی جلوی اوست و اگر بتواند نگاه کند، میبیند. چون نفس ناطقه از نظر تکوینی هماکنون در تمام عوالم غیب حاضر است، عمده توسل به رهنمودهای پیامبر خدا(ص) و ائمهی معصومین(ع) است که راه حضورِ بالفعل در این عوالم را به ما نشان دهند تا تشریعاً و با اختیار خود در شخصیت تکوینی خود محقَّق شویم.
همهی ما فطرتاً همهی کمالات را داریم ولی ارادهمان به طرف دیگری است، اگر همهی ارادهی خود را یک اراده کنیم و بخواهیم حقایق موجود در جلوی خود را بنگریم، از حجابها عبور میکنیم و آن حقایق را میببینیم.
ما در عوالمِ غیبیِ عالم هستی حاضریم ولی متوجه چنین حضوری نیستیم. مثل اینکه نفس ما در ضربان قلب ما حاضر است و اگر نفس از بدن منصرف شود دیگر قلب ضربان ندارد، ولی در حال حاضر ارادهی خاص ما - که خودمان به عنوان شخص خودمان ضربان قلب خود را اراده کرده باشیم- در صحنه نیست. نفس ناطقهی انسان به همان صورت که در ضربان قلب حاضر است، در همهی عوالم هستی حاضر است و نسبت به همهی آنها آگاهی دارد اما شما به عنوان شخص شخیص خودتان چنین حضوری را برای خود بالفعل نکردهاید، چون به چیزهای دیگری نظر دارید و آنها را انتخاب نمودهاید. باید خودتان آن حضور را انتخاب کنید تا سرمایهی شما محسوب شود و با داشتن آن استعداد، در آن عوالم بالفعل حاضر باشید. برای چنین حضوری، عبادات مستمر و زیارات و اعتکاف لازم است و اگر استمرار در اعمال عبادی با توجه به چنین افقی باشد، معجزه میکند، زیرا نیازی نیست که به آن عوالم بروید، شما در آن عوالم هستید، کافی است آن عوالم را انتخاب کنید و با انصراف از غیر، به آنها نظر بیندازید. ارتباط بالفعل با آن حقایق بهخودی خود پیش میآید، همین که وارد وادی نظر به حقایق شویم آرامآرام نظارت بر آنها و اتحاد با آنها شروع میشود و آنچه را باور داریم و نفس ناطقهی ما هم در کنار آن حقایقی که ما باور داریم حاضر است، به صورت بالفعل برای ما محقق میشود، درنتیجه خود را با همهی عوالم مأنوس مییابیم.
در یک جمعبندی تا حال این چند نکته مطرح شد:
1- نفس ناطقهی ما در تمام عوالم هماکنون حاضر است، چون حدّ انسان به جهت ذات مجردش «لایقف» است.
2- ما به عنوان یک انسانِ مؤمن به وجود حقایق عالم معنا - اعم از ملائکه و قیامت و ارواح ذوات مقدس ائمهی معصومین(ع) - باور داریم.
3- استعداد بالفعلکردن این باورها و متحدشدن با آن حقایق در ما هست، باید راهکار آن را بشناسیم و به عنوان برنامهی درازمدت بدان عمل کنیم.
4- برای بالفعلکردن باورها باید اولاً: موانع را رفع نمود. ثانیاً: عوامل تحقق آنها را به صحنه آورد.