بسم الله الرّحمن الرّحیم
همهی همّت و تلاش اهل البیت(ع) این است كه ما شیعیان را طوری تربیت کنند که در ظاهرِ حوادث متوقف نشویم و متوجه باشیم كه همواره هر دستوری و حركتی که از طرف خداوند صادر و یا واقع میشود، دارای باطنی قدسی است، با توجه به این امر به انقلاب اسلامی و شخصیت امام خمینی«رضوانالله تعالیعلیه» نظر میكنیم تا روشن شود انقلابی که به رهبری ایشان واقع شد عمیقتر از یك حادثهی تاریخی است که به طور عادی پیش میآید. عرض بنده این است که:
«گشودن جبههی توحید در ظلمات دوران آخرالزمان كار انسانهایی است كه با توجه به آسمانِ غیب، زمین را و حوادث زمین را مینگرند و تحلیل میكنند.»
حتماً میدانید كه در آن شرایط که حضرت آیتالله بروجردی(ره) رحلت کردند و با توجه به این که ایشان مرجع تقلید همهی شیعیان جهان بودند، یک مرتبه یک نوع سردرگمی جهان تشیع را فرا گرفت و به ظاهر عالَم تشیع با خلأ رهبری مواجه شد. در چنین شرایطی عدهای خوشحال و عدهای نگران شدند. زیرا عموماً در هر جامعهای سه گروه زندگی میکنند یك گروه كه معتقدند بهتر است مذهب در صحنهی امور باشد ولی اینطور نیستند که زندگیشان را به مذهب گره بزنند. گروه دیگر، گروهیاند که مذهبی میباشند اما تاریخساز نیستند، به طوریکه اگر بستر امور براساس آموزههای اسلامی باشد بسیار خوشحال میشود، زیرا طوری زندگی را برای خود تعریف کردهاند که با حاکمیت مذهب بهتر میتوانند زندگی کنند ولی حاضر نیستند زندگی و آسایش خود را بر سر حاکمیت اسلام بگذارند. این نوع افراد در عین آنکه میتوانند یاران صادقی برای نظام اسلامی باشند ولی تاریخساز نیستند. ولی در یك فضای دینی، در ادامه ی تاریخِ دینی نقشآفرینی میکنند. اكثر هنرمندان و نویسندگان مسلمان عموماً در این جایگاه قرار میگیرند. اما گروه سومی نیز هستند كه اینها تاریخسازند و البته همیشه تعدادشان قلیل بوده ولی با اینهمه تاریخ را به حرکت درآورده و جهت دادهاند و تاریخ را براساس عقاید الهی جلو بردهاند و نگذاشتهاند جوامع در مسیر کمالشان متوقف شوند.