چنانچه دقت بفرمائید یکی از بدترین حالات دیکتاتورها مرگ است. دیکتاتورها از مرگ بدشان میآید چون این همه جنایت کردند تا بمانند و حالا مرگ با نمایش خود تمام نقشههای آنها را نقش بر آب میکند. پیرو تنفر آنها از مرگ، هر جریانی که آنها را متذکر مرگ کند نفی میکنند تا به زعم خود مرگ را بمیرانند و لذا به هر چیز مقدسی بدبیناند، چون احساس میکنند مقدسات مانع تثبیت آنها در زندگی زمینی است، فکر میکنند پیامبران آمدهاند شکوه و جلال آنها را برای خود تصاحب کنند غافل از این که آن شکوه و جلال رفتنی است و پیامبران متذکر عدم ثبات آنهایند، حرف آنها به پیامبران این است که:
طوطی نقل و شکر بودیم ما
مرغ مرگ اندیش گشتیم از شما (71)
با مرگاندیشی که پیامبران میآوردند همهی عیش دیکتاتورها بر هم خورد. در تاریخ هست که متوکّل عباسی حضرت جواد(ع) را در جلسهای که رقاصهها بودند احضار کرد، به حضرت دستور داد که شراب بنوشد که حضرت(ع) سخت ابا کردند، سپس دستور داد شعر بخوانند، فرمودند مرا معاف کن، باز اصرار کرد، حضرت شروع کردند در رابطه با مرگ شعر خواندن که مسعودی در مروجالذهب میگوید بساط عیش خلیفه به هم ریخت، به رقاصهها دستور داد خارج شوند و شروع کرد به گریه.(72) مرگ؛ اینچنین شکوه و جلال وَهمی را در مقابل انسان بیمقدار میکند و به همین جهت جبّاران تا آنجا که ممکن است از مذکِّران مرگ گریزانند ولی با این همه آنها را از مرگ گریزی نیست، وگرنه امروز ما ناظر حضور عمالقه و فرعونیان بودیم. حضرت با توجه به عدم حضور آنها میفرمایند نمیتوان مرگ را میراند همانطور که عمالقه و فراعنه نتوانستند. عمالقهای که:
«وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَحْیَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِینَ أَیْنَ الَّذِینَ سَارُوا بِالْجُیُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَ عَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ»؛ لشکرها راه انداختند تا سنتهای پیامبران را خاموش کنند و سیرت جبّاران را زنده کنند. کجایند آنها که با سپاهیان گران حرکت کردند و هزاران دشمن را شکست دادند و لشکرها تأسیس کردند و شهرها به پا کردند؟
اگر به همهی جبّاران تاریخ از این زاویه نگاه کنید که برای تثبیت زندگی خود برنامهها ریختند، ولی چون جریان تثبیت در دنیا خلاف سنت الهی است، تمام انرژیهایشان نقش بر آب شد. جملهی «کجایند» که حضرت تکرار میفرمایند نقطهی شروع گشایشهای خوبی خواهد شد. این جمله حامل این پیام است که حضور اسم قهار خداوند همهی اینها را شُست و برد و من و شما هم از این قاعده استثنا نیستیم. اینها بد رفتند، اما انقلاب اسلامی آمده است تا بستر خوب رفتن انسان ها را همچون رفتن عمارها فراهم کند، ولی آنهایی که در صدداند از طریق انقلاب با انواع رانتها دنیای خود را آباد کنند و انقلاب اسلامی- این عالیترین شرایط برای الهیشدن- را مزرعهای برای تثبیت دنیای خود کردهاند، بدتر از همه خواهند رفت، زیرا انقلاب اسلامی توحیدیتر از اینهاست که اجازه دهد آب خوش از گلوی این افراد پایین رود.