ممکن است بفرمائید بالأخره اسلام باید بتواند از خودش دفاع كند تا حقّانیتش ثابت شود. بله اسلام آنقدر عظیم و توانا است كه در هر شرایطی توان اثبات خود را دارد. ولی چرا اسلام در جایگاه متهم نشست و فرهنگ مدرنیته در جایگاه مدّعی؟ آیا این یک وارونگی نیست؟ چرا باید فرهنگی که از بنیان با پشت کردن به عالیترین معارف بشری پای گرفته و همه چیز را براساس هوس انسانها ارزیابی میکند، در جایگاه مدعی بنشیند و با اینهمه نتایج اسفباری که در تاریخ چهارصدسالهی خود بهبار آورده، از کشتار سرخپوستان آمریکا بگیر تا اسیرکردن مردم آفریقا برای بیگاری در مزرعههای آمریکا و استعمار ملتها و فسادهای بدون مرز و چپاول اموال سایر ملل، حالا مدّعی است و اسلام باید در مقابل ارزشهای فرهنگ مدرنیته از خود دفاع کند و خود را با آن ها هماهنگ نماید؟! همهی اینها به جهت آن بود که ما مسلمانان پذیرفتیم اسلام را در ذیل تاریخ مدرنیته تعریف کنیم و اصالت را به فرهنگ غربی دادیم و به یک معنی اسلام را بیتاریخ کردیم و در اتصال به تاریخ غربی آن را معنی نمودیم. یك ملّت وقتی تاریخ دارد كه در تمام ابعاد و جنبههای زندگی انسانها اثر و حضور داشته باشد.
تا قبل از انقلاب اسلامی بهخصوص با حضور ننگین سلسلهی قاجار و سلسلهی پهلوی در مقابل غرب، یکنوع بیهویتی تاریخی از ما نشان داده شد که بدتر از آن ممکن نبود. حاکمان وابسته طوری اسلام و تشیع را نمایاندند که گویا هیچ حرفی جز تقلید و تبعیت بیچون و چرا از غرب ندارد. چنین شرایطی، شرایط حاكمیت مدرنیته بر اسلام و بیتاریخشدن اسلام بود. وقتی بعضی از كتابهای قبل از انقلاب را مطالعه كنید، میبینید چگونه میخواستند سادهترین مسائل اسلام را از طریق حقّانیت تمدّن مدرنیته اثبات كنند و این غم بزرگی بود که هیچ مسلمان آگاهی نمیتوانست تحمل کند. در نظر بگیرید در این مدت بر امام خمینی(رض) و امثال ایشان چه گذشت. بالأخره خداوند انقلاب اسلامی را درست در مقابل فرهنگ ظلمانی غرب به صحنه آورد تا با نمایش حقّانیت نگاهِ رازگونهی اسلام عزیز، ضعفهای نگاه مدرنیته بر ملا شود و بر دیوارهی آن فریب بزرگ، شکافی اساسی ظاهر گردد.
با توجه به ضعفهای همهجانبهی فرهنگ غربی و با توجه به امکانات همه جانبهی اسلامی که به قرائت شیعی به صحنه آمده است، مسلّم انقلاب اسلامی پایهگذار تمدنی خواهد شد که مردم جهان باید برای اثبات معنی خود به صورتی همهجانبه به آن روی آورند. با مطالعه در دو طرف قضیه است که میتوان جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را شناخت تا روشن شود انقلاب اسلامی به كجا میرسد و اسلام چه موقعیّتی پیدا خواهد كرد. آنچه در این تقابل صحنه را به نفع انقلاب اسلامی تمام میکند، تنها ظلمات همه جانبهی غرب نیست، بلکه خصوصیات اسلامی که امام خمینی(رض) ارائه دادهاند نقش بسیار مهمی دارد، چون ایشان اسلامی را به صحنه آوردند که در عین نظر به متن قرآن و روایات، صورت ارائهی آن به روش عرفانی و فلسفی نیز مدّ نظر بوده است و از همه مهمتر فضای حماسی و تقابل کامل با غرب را در آن نهادینه کردند.