تربیت
Tarbiat.Org

انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
اصغر طاهرزاده

تضاد اصلی مدرنیسم با حقیقت

شاید وحشی‌تر از گوركانیان و ایلخانیان در تاریخ ملل نداشته باشیم ولی همان‌ها به ایران و کشورهای اسلامی حمله ‌كردند و در نهایت مسلمان ‌شدند! این به آن معنی است که بی‌پرواترین شخصیت‌ها در متن فرهنگ اسلامی هضم‌ خواهند شد، چون در وحشی‌گری خود فرهنگی را برای نفی دین تدوین نکرده بودند، به همین جهت ملاحظه فرمودید که چنگیز و تیمور کسانی نیستند که بتوانند دشمنی عمیقی را در بین ملت پایه‌گذاری کنند. موجی بود آمد و هضم تاریخ ملت اسلام شد و تمام گشت، ولی با حضور و ظهور فرهنگ مدرنیته یک نوع دشمنی به‌‌وجود آمده ‌است كه این دشمنی، دشمنی خاصی است و همچنان که عرض کردم بزرگان اندیشه با واکاوی روح این دشمنی اظهار می‌دارند در طول تاریخ، چنین کینه‌مندی بین ملت‌ها وجود نداشته است. زیرا در حال حاضر صحنه، صحنه‌ی تقابل بین مادیت و معنویت است و این شدیدترین تضادها است، هرچند در ظاهر به چشم نیاید و هرچند ما آن‌قدر به این کینه‌ها و تنفرها عادت کرده‌ باشیم که ندانیم شرایط گذشته‌ی دنیا با وضع موجود بسیار فرق دارد.
از رنسانس به بعد با روحیه‌ای روبه‌رو هستیم كه اگر از شناخت دقیق آن غفلت ‌كنیم، از تحلیل درست روزگار خود غفلت کرده‌ایم، زیرا دنیازدگی، حرص، چپاول، جنگِ با طبیعت، به صورت یک فرهنگ، آن هم تحت عنوان فرهنگی مدرن وارد تاریخ بشر شده و با ظاهری آبرومند و بهداشتی، وحشتناک‌ترین جنایات را به‌بار آورده است. به ‌قول برتراندراسل؛ ما هرگز باورمان ‌نمی‌آمد كه نتیجه‌ی این تمدن این بشود که دو جنگ جهانی در مهد تمدن مدرن اتفاق بیفتد، آن هم با این شدت از کشت و كشتار! آیا با دقت و تدبّر در این امور نمی‌توان نتیجه گرفت که فرهنگ مدرنیته خشن‌ترین روح و روحیه را به صحنه ی تاریخ آورده است؟ و این دشمنی وقتی باطن خود را نشان می‌دهد که یک فرهنگ الهی با آن روبه‌رو شود، چون در آن صورت زمینه‌ی تضاد اصلی آن فرهنگ با حقیقت فراهم شده است.
دشمنی غرب با انقلاب اسلامی از نوع دشمنی‌هایی نیست كه شما وقتی از دست همسایه‌تان عصبانی هستید، پیش می‌آید، که چرا آب ناودان خانه‌اش زیر پی ساختمان شما آمده؟! با دقت در مبانی روحی و فرهنگی مدرنیته می‌بینید. مدرنیته؛ فرهنگ جنگ با همه‌چیز است و می‌خواهد شما با تمام وجود در قبضه‌ی آن فکر و فرهنگ باشید، هیچ حقی برای هیچ‌کس و هیچ‌چیز قائل نیست، تا آن‌جا که حتی برای فکر و فرهنگ‌ها هرگونه ریشه و استقلال را نفی می‌کند، همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها باید در زیر سایه‌ی فرهنگ غربی استحاله شوند و تاریخ همه‌ی ملت‌ها تاریخ غرب گردد و نسبت به فرهنگ خودشان در بی‌تاریخی زندگی کنند، به اصطلاح سعی می‌کنند فرهنگ سایر ملل را اسطوره کنند و به موزه ببرند. و لذا بدون آن که خشم خود را نسبت به اسلام اظهار کنند مسلمانان را به این نتیجه می‌رسانند كه اسلام خوب بود ولی مربوط به گذشته است و از این طریق کینه‌ی حذف رقیب خود را عملیاتی می‌کنند. نمی‌آیند مستقیماً بگویند امیرالمؤمنین(ع) بد است كه متوجه عمق کینه ی آن‌ها نسبت به معنویت شوید، کاری می‌کنند که دیگر ریشه‌ی خود را به علی(ع) متصل ندانی و بی‌تاریخ شوی، با این کار هم از علی(ع) عبور کرده‌ای و هم به غرب اصالت داده‌ای و از این طریق می‌توانند ملت‌ها را تا آخر نوکر نگه دارند و خود آقایی کنند. حالا این دشمنی را با دشمنی‌هایی که امثال چنگیز و تیمور با ما داشتند مقایسه کنید. مدرنیته جنگی است كه اگر از آن غفلت كنیم، همه چیزمان را از دست ‌می‌دهیم و اسیر یک نوع بی‌هویتی کامل می‌شویم.