عرض شد «بدن» برای انسان به منزله یك ابزار است. هر ابزاری برای انجام كاری و رسیدن به هدفی است و با انجام شدن آن كار، و رسیدن به آن هدف، آن ابزار را کنار میگذاریم، پس اینطور نیست كه نفس انسان، همواره این «بدن» مادی را بخواهد و نیاز باشد همیشه آن را با «خود» داشته باشد، همانطور که در خواب چون به عالَمی میرود که نیاز به این بدن ندارد، آن را میگذارد و در عالم خواب به هر کجا كه خواست میرود، همینطور موقعی كه نفس انسان در زندگی دنیایی دیگر به «بدنش» نیازی نداشت به طور طبیعی - و نه به طور اختیاری - آن را برای همیشه رها میکند، و این نوع جداشدنِ روح از بدن را «مرگ طبیعی» میگویند.
البته گاهی میشود كه «بدنِ» انسان به جهت حادثه تصادفی تكه تكه شود به طوری كه روح دیگر نمیتواند به آن فرمان دهد، به عبارت دیگر آن بدن برای روح، دیگر قابل استفاده نیست، در این حالت هم روح بدن را رها میکند، که به آن «مرگ غیر طبیعی» میگویند. مرحوم ملا صدرا«(ره)» برای شرح این دو نوع مرگ؛ نجاری را مثال میزند كه میخواهد با تیشه، یك در چوبی بسازد، این شخص یک وقت چون در را ساخت تیشه را رها میكند، زیرا دیگر به آن ابزار احتیاجی ندارد؛ ولی یک وقت چون در حین كار، تیشه او میشكند، تیشه را رها میکند، هر چند هنوز در ساخته نشدهاست ولی چون از طریق آن تیشه نمیتواند به مقصد خود برسد آن ابزار را رها میكند، که حالت دوم شبیه مرگ غیر طبیعی است.